درس14

درس اول : کتاب زندگی

 

آیات درس اول:

مائده آیات 15و 16:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ ﴿15﴾

اى اهل كتاب پيامبر ما به سوى شما آمده است كه بسيارى از چيزهايى از كتاب [آسمانى خود] را كه پوشيده مى‏داشتيد براى شما بيان مى‏كند و از بسيارى [خطاهاى شما] درمى‏گذرد قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است (15)

يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿16﴾

خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند به وسيله آن [كتاب] به راه‏هاى سلامت رهنمون مى‏شود و به توفيق خويش آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون مى‏برد و به راهى راست هدايتشان مى‏كند (16)

پیام های آیات:

1- اسلام، دينى جهانى است و همه اديان را به حقّ دعوت مى‏كند. «يا أهل الكتاب قد جائكم رسولنا»

 2- در ارشاد ودعوت مردم، حتّى از اهل‏كتاب هم مأيوس نشويم. «يا أهل‏الكتاب»

 3- جهان منهاى قرآن، تاريك است. «قد جاءكم من اللّه نور»

 3- برخى حقايق تورات و انجيل، كتمان شده است. «كثيراً ممّا كنتم تخفون»

 4- از شيوه‏هاى ارشاد، بيان مطالب به قدر ضرورت است. «ويعفو عن كثير»

 5 - پيامبر وقرآن، بسيار با عظمت هستند. (كلمه‏ى «نور» <43>  و«كتاب»، به صورت نكره آمده كه نشانه‏ى بزرگى وعظمت است.) «نورٌ و كتابٌ مبين»

6- كسانى قابل هدايتند كه در پى تحصيل رضاى حقّ باشند، نه دنبال مقام و مال و هواى نفس و انتقام. «يهدى به اللّه مَن اتّبع رضوانه» 

 7- انسان، خود زمينه‏ساز هدايت خويش است. «يهدى به اللّه من اتّبع رضوانه»

 8- هدايت به راه‏هاى سلامت و سعادت، در گرو كسب رضاى خداست و هر كس در پى راضى كردن غير او باشد، در انحراف است. «يهدى به اللّه من اتّبع رضوانه سبل السلام»

 9- راه حقّ يكى و راه‏هاى باطل (شرك، كفر، نفاق و تفرقه و...) متعدّد است. (كلمه‏ى «نور»، مفرد ولى «ظلمات» جمع است. آرى، همه‏ى نيكى‏ها و پاكى‏ها در پرتو نور توحيد، يك حالت وحدت و يگانگى به خود مى‏گيرد، امّا ظلمت هميشه مايه‏ى تفرقه و پراكندگى صفوف است.)

 10 - هدف، يكى است ولى راه‏هاى رسيدن به آن متعدّد است. «سبل السلام»

 11- مكتب وحى، سلامت و سعادت فرد و جامعه و روح و جسم را تضمين كرده است. «سبل السلام»

 12- بشر در سايه قرآن، به همزيستى و صفا در زندگى مى‏رسد. «سبل السلام»

 13 - «سبل السلام» به «صراط مستقيم» منتهى مى‏شود، و همه‏ى كسانى كه با انجام تكاليف گوناگون در شرايط مختلف، در پى كسب رضاى خداوند مى‏باشند، به صراط مستقيم مى‏رسند. «يهدى... سبل السّلام... يهديهم الى صراط مستقيم»

 14- براى رسيدن به صراط مستقيم، تنها پيامبر و كتاب كافى نيست، لطف و اراده‏ى خدا هم لازم است. «باذنه»

 15- نه جبر، نه تفويض بلكه امر بين الامرين. انسان انتخاب‏گر است؛ «اتّبع رضوانه» امّا رسيدن به هدف بدون اراده خدا نمى‏شود. «باذنه»

 16- قرآن، داروى شفابخش همه ظلمات است. تاريكى‏هاى جهل، شرك، تفرقه، توحّش، شبهات، شهوات، خرافات، جنايات واضطراب‏ها را به نور علم، توحيد، وحدت، تمدن، يقين، حقّ، صفا وآرامش تبديل مى‏كند. «يخرجهم من الظلمات الى النور»

آل عمران آیه ی138:

هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿138﴾

اين [قرآن] براى مردم بيانى و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است (138)

پیام های آ یه:                       

1- قرآن، قابل فهم براى همه‏ى مردم، در هر عصرى است. «بيان للناس» 

 2- قرآن، براى همه‏ى مردم، در همه زمان‏ها و مكان‏هاست. «للناس» 

 3- جهانگردى هدفدار، از عوامل هدايت است. «سيروا فى الارض...هدى» 

 4- با آنكه قرآن براى عموم مردم است، ولى تنها افراد پرهيزگار و متّقى پند پذير هستند. «موعظة للمتقين» 

 5 - روحيّه‏ى افراد در استفاده و بهره از آيات الهى مؤثّر است. «للمتقين»

نحل آیه ی 89:

وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿89﴾

و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم و تو را [هم] بر اين [امت] گواه آوريم و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم (89)

پیام های آیات:

1- نظارت دائمى اولياى خدا بر اعمال ما، يكى از مسلّمات قرآنى است. «شهيداً عليهم»

 2- گواهان در قيامت، سلسله مراتب دارند. براى هر امّتى، امامِ آن شاهد است و پيامبر اسلام، شاهد بر همه‏ى گواهان است. «جئنا بك على هؤلاء شهيداً»

 3- هم پيامبر اسلام بر همه پيامبران شاهد است و هم كتابش، تبيان كلّ شى‏ء است. «نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى‏ء»

 4- قرآن كتابى جامع براى بيان همه نيازهاى جامعه است. «تبياناً لكلّ شى‏ء»

یس آیه ی 69و 70:

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ ﴿69﴾                              

و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست اين [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نيست (69)

لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿70﴾

تا هر كه را [دلى] زنده است بيم دهد و گفتار [خدا] در باره كافران محقق گردد (70)

پیام های آیات:

1- در قرآن، سخن از نفى ارزش شعر نيست، بلكه سخن از نفى شعر از پيامبر

است. (و ما علّمناه الشعر)

2- خداوند از تهمت به انبيا دفاع مى‏كند. (و ما علّمناه الشعر)

3- ندانستن شعر به ارشاد مبلّغ ضررى نمى‏زند. (و ما علّمناه الشعر)

4- رشدهاى نابجا و فضاهاى فرهنگى غلط شما را متزلزل نكند. (در زمان پيامبر

مسأله شعر جايگاهى بيش از متعارف داشت و شعر و شاعرى در رأس امور

بود. اين آيه ابّهت آن را شكست.) (و ما علّمناه الشعر)

5- طبع شعر از سوى خداوند است. (و ما علّمناه الشعر)

6- معلّم، پيامبر خداست. (علّمناه)

7- هر علمى‏براى هر كس سزاوار نيست. (و ما ينبغى له)

8- تا از تخيّلات و موهومات شاعرانه تخليه نشويم، روح ما ظرف معارف الهى

قرار نمى‏گيرد. (و ما علّمناه الشعر... اِن هو الاّ ذكر و قرآن مبين)

9- قرآن، مايه‏ى تذكّر و يادآورى است. (اِن هو الاّ ذكر)

10- قرآن، كلامى‏روشن و قابل فهم و استدلال است. (قرآن مبين)

11- هشدارهاى قرآن، مايه‏ى تذكّر و تنبّه است. (اِن هو الاّ ذكر... لينذر)

12- نشانه‏ى زنده دلى، پذيرش هشدارهاى قرآن است. (لينذر من كان حيّا)

13- هدايت پذيرى از قرآن، در انحصار قوم و نژاد خاصّى نيست. (لينذر مَن كان

حيّاً)

14- هدف از وحى و بعثت انبيا بيدارى و هوشيارى زنده دلان و اتمام حجت با

مرده دلان است. (و يحقّ القول على الكافرين)

15- در سنگدلان حتّي كلام خداوند اثر ندارد. (مَن كان حيّاً)

16- کفّار و كسانى كه حقّ را نپذيرند مردگانى بيش نيستند. (در برابر «مَن كان حيّاً»،

«الكافرين» آمده است.

17- وعده قهر الهى براى كافران، كلام قطعى خداست. (يحقّ القول على الكافرين)

یونس آیه ی 57:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴿57﴾

اى مردم به يقين براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه‏هاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است (57)

پیا م های آیه:

1- نزول كتاب كه شامل موعظه و شفابخشى و هدايت و رحمت باشد، از شئون ربوبيّت الهى است. «من ربّكم»

 2- قرآن، شفاى هر دردى  است. درمان دردها را بايد از مكتب قرآن گرفت، نه مكاتب شرق و غرب. «شفاء لما فى الصدور»

 3- قرآن براى همه‏ى مردم موعظه است، ولى تنها گروه حقّ‏پذير، مشمول هدايت و رحمت الهى مى‏شوند. «يا ايّها الناس... هدىً ورحمةً للمؤمنين»

نحل آیه ی44:

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿44﴾

[زيرا آنان را] با دلايل آشكار و نوشته‏ها [فرستاديم] و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند (44)

پیام های آیه:

1- پيامبران هم معجزه داشته‏اند، هم كتاب، تا مردم در تشخيص حق و باطل دچار اشتباه نشوند. «بالبيّنات و الزُّبر»

 2- پيامبران همراه دلايل عقلى «بيّنه» و نقلى «زُبُر» بوده‏اند. «بالبيّنات و الزبر»

 3- گرچه قرآن بر شخص پيامبر نازل شده، اما مخاطب آن همه‏ى مردم‏اند. «انزلنا اليك ...ما نزّل اليهم»

 4- قرآن، يكبار بصورت يكجا بر پيامبر نازل شده است و بار ديگر به صورت تدريجى كه مردم از آن آگاه شده‏اند. «انزلنا اليك...ما نزل اليهم»

 (در زبان عربى، «انزال» براى نزول دفعى و«تنزيل» براى نزول تدريجى بكار مى‏رود.)

 5- قرآن، نياز به بيانِ پيامبر دارد. لذا جدا كردن قرآن از سنّت و روايات جايز نيست. «لتبيّن للنّاس»

 6- وظيفه پيامبر، بيان قرآن و وظيفه‏ى مردم، پذيرش آن بر اساس فكر و انديشه است. «لتبيّن للنّاس ... يتفكرون»

 7- قرآن، ذكر است، مايه تذكر و توجه انسان و دور نمودن او از غفلت و نسيان. «انزلنا اليك الذكر»

محمد(ص) آیه ی 24:

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿24﴾

آيا به آيات قرآن نمى‏انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است (24)

پیا م های آیه:

1- قرآن تنها کتابی برای تلاوت و تجوید نیست کتاب اندیشه و تدبّر است و تلاوت باید مقدّمه تدبّر گردد. « افلا یتدبّرون القرآن»

2- همه مأمور به تدبّر در قرآن هستند و تدبّر اختصاص به گروه خاصّی ندارد . « افلا یتدبّرون القرآن»

3- کسانی که تدبّر در قرآن را رها کرده و با قرآن برخوردی سطحی دارند مورد توبیخ خداوند قرار می گیرند .« أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»

4-شرط بهروری از مفاهیم عالی وحی و قرآن سعه صدر و داشتن قلبی باز و سالم و تدبّر در آن است .

« أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»

5- یکی از راه های شناخت راه دل و قلب است . « أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»

6- نشانه عقل و قلب سالم تدبّر در آیات قرآن است .(کل آیه)

ص آیه ی29:

كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿29﴾

[اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‏ايم تا در [باره] آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند (29)

پیام های آیه:

1- قرآن، مبارك است. (تلاوت، تدّبر، تاريخ، استدلال، داستان، الگوهاى، معارف، اخبار غيبى، تشبيهات، اوامر و نواهى آن، همه و همه پر از راز و رمز است). «كتاب... مبارك»

2- گرچه قرآن، مبارك است، امّا براى تدبّر است، نه فقط تبرّك جستن به ظاهر آن. (براى حفظ منزل، مسافر و عروس از خطرات) «كتاب... مبارك ليدبّروا»

3- تدّبر در قرآن مقدّمه‏ى تذكّر است وگرنه چه بسا انسان اسرار و لطايف علمى قرآن را درك كند ولى مايه‏ى غرورش شود. «يدّبّروا - يتذكّر»

4- تدّبر بايد در همه‏ى آيات قرآن باشد نه تنها در آيات الاحكام. «ليدّبروا آياته»

5- شرط تدبّر و بهره‏گيرى و پندپذيرى، عقل و خرد است. «ليدّبروا... و ليتذكّر اولواالالباب»

6- كسانى كه از قرآن متذكّر نمى‏شوند، بى‏خردند. «ليتذكّر اولواالالباب»

7- قرآن، مطابق عقل و خرد است، لذا اهل خرد با تدبّر در آن به احكام و رموزش پى‏مى‏برند. «ليتذكّر اولوا الالباب» (در قرآن، امرى مخالف عقل يافت نمى‏شود)

8- معارف قرآن پايان ناپذير است. اين كه به همه دستور تدبّر مى‏دهد نشان آن است كه هر كس تدبّر كند به نكته‏ى تازه‏اى مى‏رسد و اگر علما و دانشمندان گذشته همه‏ى اسرار قرآن را فهميده باشند، تدّبر ما لغو است. «ليدبّروا آياته»

انعام آیه ی 19:

قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِيدٌ بِيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿19﴾

بگو گواهى چه كسى از همه برتر است بگو خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن به من وحى شده تا به وسيله آن شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد هشدار دهم آيا واقعا شما گواهى مى‏دهيد كه در جنب خدا خدايان ديگرى است بگو من گواهى نمى‏دهم بگو او تنها معبودى يگانه است و بى‏ترديد من از آنچه شريك [او] قرار مى‏دهيد بيزارم (19)

پیام آیه :       

1- براى حقّانيت پيامبر اسلام، گواه بودن خداوند كافى است. «قل اللَّه شهيد»

 2- طرح و بيان حقايق به شكل سؤال و جواب از شيوه‏هاى تبليغى قرآن است. «قل اىّ شى‏ء...قل اللَّه»

 3- غفلت و سهو و فراموشى و محدوديّت، هم قدرت خبرگيرى انسان را كم مى‏كند، هم قدرت گواه بودن او را، و چون خدا از اين عوارض دور است، پس بزرگ‏ترين شاهدها خداوند است. «أكبر شهادة قل اللَّه»

 4- قرآن، بزرگ‏ترين گواه بر رسالت پيامبر است. «اللَّه شهيد بينى و... هذا القرآن»

 5 - براى مردم غافل، سخن گفتن از زاويه‏ى انذار مؤثّرتر است. «لانذركم»

 6- رسالت حضرت محمد صلى الله عليه وآله جهانى و جاودانى و براى همه‏ى مردم در همه‏ى عصرها و نسل‏هاست. «لانذركم به و مَن بلغ»

 7- تا قانون به مردم ابلاغ نشود، توبيخ و مسئوليّتى در كار نيست. «و من بلغ» و به اصطلاح علم اصول، عِقاب بدون بيان، قبيح است.

 8 - از جمله شرايط لازم براى رهبر آسمانى: ايمان به مكتب: «اوحى الى هذا القرآن»، اميد به آينده «و مَن بَلَغ»، صلابت «قل لا أشهد» و برائت از شرك است. «انّنى برى‏ء ممّا تشركون»

بقره آیه ی 151:

كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿151﴾

همان طور كه در ميان شما فرستاده‏اى از خودتان روانه كرديم [كه] آيات ما را بر شما مى‏خواند و شما را پاك مى‏گرداند و به شما كتاب و حكمت مى‏آموزد و آنچه را نمى‏دانستيد به شما ياد مى‏دهد (151)

پیام آیه:        

1- رهبرى موفق است كه از خود مردم، در ميان مردم و هم زبان مردم باشد. «ارسلنا فيكم رسولاً منكم»

 2- تزكيه بر تعليم مقدّم است. «يزكّيكم و يعلّمكم»

 3- آموزش دين، محور اصلى است و آموزش‏هاى ديگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «يعلّمكم الكتاب و الحكمة» وپس از آن «يعلّمكم ما لم‏تكونوا تعلمون»

 4- انسان براى شناخت بسيارى از حقايق، نيازمند وحى است. بجاى «ما لاتعلمون» فرمود: «مالم تكونوا تعلمون» تا يادآور شود كه اگر انبيا نبودند، انسان براى آگاهى از امورى همچون آينده‏ى خود و جهان، راه به جايى نداشت.

 

 نکات متن:

1. قرآن کریم ، راهنمای زندگی ماست .

2. اولین برنامه ی زندگی ، تعیین وقت مناسبی برای خواندن قرآن کریم است .

3. مناسب ترین وقت برای خواندن قرآن دوران جوانی و نوجوانی است که انسان آمادگی بیشتری برای دریافت حقایق قرآن دارد .

4. هرکس در جوانی قرآن بخواند قرآن با گوشت و خونش در می آمیزد . 

 اندیشه و تحقیق :

 1. وظیفه ی تعلیم و تبیین قرآن کریم پس از پیامبر اکر م (ص) بر عهده ی چه کسانی است ؟

با استفاده از حدیث ثقلین و یا احادیث دیگری که می دانید این سوال را پاسخ دهید.

پیامبر اکرم (ص) در حدیثی که معروف به حدیث ثقلین است می فرماید : من از میان شما می روم و دو چیز گرانبها از خود به یادگار می گذارم یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم مادام که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد و این دو از یکدیگر جدا نخواهند شد . » از این حدیث معلوم می شود که اهل بیت پیامبر (ص) که پیوند ناگسستنی با قرآن دارند همسنگ و همطراز با قرآن هستند از علم و عصمت برخوردارند و از قدرت تعلیم و تبیین قرآن برخوردارند .

 

2. اگر ما مسلمانان در خواندن قرآن کریم سهل انگاری کنیم و در تنظیم برنامه های زندگی خود از راهنماییهای آن بهره نبریم با چه مشکلاتی روبه رو خواهیم شد ؟

قرآن کتاب هدایت بشر به سوی سعادت ابدی است . این برنامه ی زندگی از جانب کسی است که انسان را خلق کرده است و بهتر از هر کس انسان و سعادت او را می شناسد . پشت کردن به این برنامه جز گمراهی و شقاوت ثمری نخواهد داشت . 

درس اول

 

درس2

 

باسمه تعالی

 مرحله ی اول:

آمادگی در اندیشه و قلب

 

درس دوم: انتخاب بزرگ 

آیات درس اوّل:

 سوره ی مبارکه انعام آیات 74  الی 80

  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ   به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿74﴾

ترجمه :و [ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم به پدر خود آزر گفت آيا بتان را خدايان [خود] مى‏گيرى من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشكارى مى‏بينم (74)

پیام های آیه:

1- خويشاوندى، مانع نهى از منكر نيست. «اذ قال ابراهيم لابيه...»

 2- ملاك در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال. «قال ابراهيم لابيه»

 (حضرت ابراهيم به عموى خود كه سن بيشتر داشته، آشكارا حقّ را بيان كرده و هشدار داده است.)

 3- در شيوه‏ى دعوت به حق، بايد از بستگان نزديك شروع كرد. «لابيه» و بايد از مسائل اصلى سخن گفت. «أتتّخذ اصناماً آلهة»

 4- سابقه‏ى شرك وبت‏پرستى، به پيش از رسالت حضرت ابراهيم بازمى گردد. «أتتّخذ اصناماً»

 5 - اكثريّت، سابقه و سنّ، باطل را تبديل به حقّ نمى‏كند و همه جا ارزش نيست. «أراك و قومك فى ضلال»

 6- بت‏پرستى، انحرافى است كه وجدان‏هاى سالم و عقل، از آن انتقاد مى‏كنند. «أتتّخذ أصناماً... ضلال مبين»

 7- گرچه ابراهيم‏عليه السلام حليم بود، «اِنّ أبراهيم لاوّاه حليم» <394>  و پيامبر بايد حتّى با فرعون هم نرم حرف بزند، ولى لحن برخورد حضرت ابراهيم در اين آيه، به خاطر اصرار عمويش بر كفر بود. «اِنّى اراك و قومك فى ضلال مبين»

وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿75﴾

و اين گونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين‏كنندگان باشد (75)

پیام های آیه:

1- آنكه حقّ را شناخت و به آن دعوت كرد و از چيزى نهراسيد، خداوند «ديدِ ملكوتى» به او مى‏بخشد. (همچون حضرت ابراهيم، به مقتضاى آيه قبل) «و كذلك نُرِى ابراهيم ملكوت...» آرى، يك جوان هم مى‏تواند با رشد معنوى، به ديد ملكوتى دست يابد. چون طبق تفاسير متعدّد، ابراهيم در آن زمان نوجوان بود.

 2- انبيا، از هدايت ويژه‏ى خداوند برخوردارند. «و كذلك نُرِى ابراهيم»

 3- يقين، عالى‏ترين درجه‏ى ايمان است. «و ليكون من الموقنين»

 4- به يقين رسيدن، نياز به امداد الهى دارد. «نُرِى... الموقنين»

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ ﴿76﴾

پس  چون شب بر او پرده افكند ستاره‏اى ديد گفت اين پروردگار من است و آنگاه چون غروب كرد گفت غروب‏كنندگان را دوست ندارم (76)

پیام های آیه:

1- يكى از شيوه‏هاى احتجاج، اظهار همراهى با عقيده‏ى باطل و سپس ردّ كردن آن است. «هذا ربّى»

 

 2- بيدار كردن فطرت‏ها، فعال كردن انديشه‏ها و توجّه به احساسات، از بهترين شيوه‏هاى تبليغ است. «لا اُحبّ الافلين»

 3- محبوب واقعى كسى است كه محدود به مكان، زمان و موقّت نباشد. «لاأحبّ الافلين»

 4- معبود، بايد محبوب و عبادت بايد عاشقانه باشد، روح دين، عشق است. «لاأحبّ الافلين»

فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ(77)

و چون ماه را در حال طلوع ديد گفت اين پروردگار من است آنگاه چون ناپديد شد گفت اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم (77)

پیام های آیه:

1- در انتقاد، بايد از روش گام به گام بهره گرفت. در آيه‏ى قبل فرمود: من «آفلين» را دوست ندارم. ولى اينجا مى‏فرمايد: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است.

2 - در راه شناخت، بايد به فيض و هدايت الهى تكيه كرد و بدون آن، نمى‏توان به سرچشمه‏ى زلال معارف رسيد. <403>  «لئن لم يهدنى ربّى»

3- در درون انسان، گمشده‏اى است كه گاهى در پيدا كردن آن، سراغ مصداق‏هاى گوناگون (و گاهى انحرافى) مى‏رود. «هذا ربّى» در دو آيه پى‏درپى آمده است.

 4- انبيا هم به هدايت الهى نيازمندند. «لئن لم يهدنى ربّى» 

 5- هدايتگرى از شئون ربوبيّت است. «يهدنى ربّى»

پيام‏هاى 1 و 2 و 3 آيه‏ى قبل، در اينجا نيز موضوعيّت دارد.

 6- در انتقاد، بايد از روش گام به گام بهره گرفت. در آيه‏ى قبل فرمود: من «آفلين» را دوست ندارم. ولى اينجا مى‏فرمايد: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است.

 7 - در راه شناخت، بايد به فيض و هدايت الهى تكيه كرد و بدون آن، نمى‏توان به سرچشمه‏ى زلال معارف رسيد. <403>  «لئن لم يهدنى ربّى»

 8- در درون انسان، گمشده‏اى است كه گاهى در پيدا كردن آن، سراغ مصداق‏هاى گوناگون (و گاهى انحرافى) مى‏رود. «هذا ربّى» در دو آيه پى‏درپى آمده است.

 9- انبيا هم به هدايت الهى نيازمندند. «لئن لم يهدنى ربّى» 

 10 - هدايتگرى از شئون ربوبيّت است. «يهدنى ربّى»

فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَآ أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿78﴾

پس چون خورشيد را برآمده ديد گفت اين پروردگار من است اين بزرگتر است و هنگامى كه افول كرد گفت اى قوم من من از آنچه [براى خدا] شريك مى‏سازيد بيزارم (78)

پیام های آیه:

پيام‏هاى 1 و 2 و 3 آيه 76، در اينجا نيز مورد استفاده است.

 4- كوچكى و بزرگى اجسام مهم نيست، همه آنها چون متغيّر و ناپايدارند، پس نمى‏توانند خدا باشند. «هذا أكبر»

 5 - شيوه‏ى تعليم حقّ يا انتقاد از باطل، بايد گام به گام باشد. ابتدا نفى ستاره‏و ماه و در نهايت خورشيد. «فلمّا رءا الشمس... قال»

 6- برائت از شرك، «فرياد ابراهيمى» است. «اِنّى برى‏ء ممّا تشركون»

 7- برائت از «شرك» است، نه از «افراد». «ممّا تشركون»، نه «منكم».

 8 - برائت جستن، بايد پس از بيان برهان و استدلال باشد. (اوّل افول و غروب را مطرح كرد، بعد برائت از شرك را). «فلمّا أفلت قال...»

إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿79﴾

من از روى اخلاص پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمانها و زمين را پديد آورده است و من از مشركان نيستم (79)

پیام های آیه:

1- همين كه راه حقّ براى ما روشن شد، با قاطعيّت اعلام كنيم و از تنهايى نهراسيم. «اِنّى وَجّهت»

 2- كسى كه از پرستش بت‏هايى جزيى، مادّى، محدود و فانى بگذرد، به معبودى كلّى، معنوى، بى‏نهايت و ابدى مى‏رسد. «للّذى فطر السموات والارض»

 3- در جلوه‏ها غرق نشويد كه دير يا زود، رنگ مى‏بازند، به خدا توجّه كنيد كه جلوه آفرين است. «فَطَر السموات والارض»

 4- انسان مى‏تواند به جايى برسد كه عقائد باطل نسل‏ها و عصرها را درهم بشكند. «و ما أنا من المشركين»

 5 - توحيد ناب، همراه با برائت از شرك است. «و ما أنا من المشركين»

وَحَآجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ ﴿80﴾

و قومش با او به ستيزه پرداختند گفت آيا با من در باره خدا محاجه مى‏كنيد و حال آنكه او مرا راهنمايى كرده است و من از آنچه شريك او مى‏سازيد بيمى ندارم مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد علم پروردگارم به هر چيزى احاطه يافته است پس آيا متذكر نمى‏شويد (80)

پیام های آیه:

1- اهل باطل، تعصّب دارند. «حاجّه قومه» (آنگونه كه اگر بدهكار را آرام بگذارند طلبكار مى‏شود، قوم منحرف هم به جاى شرم از شرك خود، قد علم كرده احتجاج مى‏كنند)

 2- تعصّب و پافشارى اهل باطل، شگفت‏آور است. «أتحاجّونى فى اللَّه»

 3- موحّد، حتّى اگر تنها باشد، از مقابله با يك جمعيّت نگرانى ندارد. «أتحاجّونى فى اللَّه... و لا اخاف...»

 4- حقّ جويى از انسان است ولى هدايت از خداست. «هَدانِ» (حتّى انبيا نياز به هدايت الهى دارند)

 5- آنكه مشمول هدايت الهى شود، بيم ندارد. «هَدانِ ولا أخاف»

 6- نترسيدن از غير خدا، نشانه‏ى توحيد است. «لا أخاف» (مشركين، حضرت ابراهيم را به خطر و انتقام بت‏ها تهديد مى‏كردند)

 7- از ريشه‏هاى شرك، گمان ضرر و ترس از آسيب‏رسانى بت‏ها و طاغوت‏ها مى‏باشد. «لا أخاف ما تشركون» (ترس موهوم از بت‏ها، سبب پافشارى و تعصّب بر بت‏پرستى بود)

 8 - تأثير و نقش هر پديده‏اى وابسته به اراده خداوند است. «لا أخاف ما تشركون به الاّ ان يشاء ربّى»

 9- ربوبيّت، سزاوار كسى است كه احاطه‏ى علمى دارد. «وسع ربّى كلّ‏شى‏ء علماً»

 10- حقيقت، امرى فطرى و وجدانى است كه براى شناخت آن، تذكّر كافى است. «أفلا تتذكّرون»

 نکات متن:

1. انسان همواره در حال انتخاب است و انتخاب درست متکی بر شناخت درست است  .

2. اگر بخواهیم دل بستگی های کوچک وپست ما را به خود جلب نکند بلکه مجذوب یک انتخاب و هدف بزرگ شویم باید شناخت درستی از خوبی ها و زیبائی ها داشته باشیم  .

3. داستان حضرت ابراهیم (ع) و نفی معبود ها و دلبستگی های کوچک توسط او، مثال روشنی است بر مدعای ما  .

4. او هر معبودی را که غروب و افول داشت دوست داشتنی و سزاوار دل بستن نمی دانست  .

5. از دیدگاه حضرت ابراهیم (ع) هر چیز که افول و غروب داشته باشد معلوم است که تحت سیطره و قدرت موجود دیگری قرار دارد  .

6. اموری مانند ستاره و ماه و خورشید که حرکت و طلوع و غروب دارند نمی توانند معبود ما باشند معبود ما کسی است که اینها را خلق کرده و بر طبق یک نظام خاصی آنها را به حرکت درآورده است . 

  تفکر  :

1. چه ویژگی در ماه ، ستاره و خورشید است که سبب می شود لایق پرستش نباشند ؟

ویژگی مشترک هر سه افول آنها استدلال حضرت ابراهیم این بود که چیزی که ناپایدار باشد و افول کند شایستگی پرستش را ندارد . 

 2. کدام جهت را برای زندگی خود برگزید ؟ دلیلش برای انتخاب این جهت چه بود ؟

حضرت ابراهیم (ع) از اینکه ستاره و یا ماه و یا خورشید را معبود خود قرار دهد بیزاری جست و فرمود : من روی خود را به سوی کسی می گردانم که آسمانها و زمین را پدید آورده است .

از دیدگاه حضرت ابراهیم (ع) هر چیز که افول و غروب داشته باشد معلوم است که تحت قدرت و سیطرهء موجود دیگری قرار دارد . معبود ما کسی است که این ها را خلق کرده است و بر طبق نظام خاصی آن ها را به حرکت در آورده است . 

 

ادامه دروس در آرشیو

درس 2

درس دوم : تفکری در خویش

آیه درس دوم:

انسان آیه ی 3

إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴿3﴾

ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس (3)

پیام های آیه:

1- خداوند حجّت را بر انسان تمام کرده است.(انّا هدیناه السبیل)

2- راه درست، یک راه بیش نیست . (ان،ا هدیناه السبیل)(کلمه «سبیل » مفرد است)

3- هدایت نعمتی در خور سپاس است. (انّا هدیناه السبیل امّا شاکراً) پیمودن راه دین،شکر الهی و انحراف ازآن ،کفران و ناسپاسی است.

4- افراد بسیاری می توانند به شکرانه هدایت الهی آن را بپذیرند،(انّا هدیناه السبیل امّا شاکراً) ولی شکر کامل تنها نصیب عدّه قلیلی می شود . (قلیل من عبادی الشکور)

5- کسانی که هدایت انبیارا نپیذیرند، بالاترین مرحله از کفر را مرتکب شده اند.

( قرآن به جای آنکه بگوید : «امّا شاکراً و امّا کافراً» فرمود: ( امّا شاکراً و امّا کفوراً) که کفور صیغه مبالغه است)

6- هر کس شاکر نباشد کفور است، راه سوّمی وجود ندارد.(امّا شاکراً و امّا کفوراً)

 

 

نکات متن:

1. هر انسان همواره در حال انتخاب است  .

2. نوجوانی و جوانی را باید آغاز انتخاب های بزرگ داشت  .

3. همهء موجودات در مسیر از نقص به کمال در حرکتند  .

4. رسیدن به کمال یعنی آشکار شدن استعدادهای نهفته  .

5. انسان بر خلاف گیاهان و حیوانات استعدادهای نامحدود دارد  .

6. انسان جویای کمال است همه تلاشهای او بیانگر این خصوصیت اوست  .

7. لحظهء زیبا برای انسان لحظه ای است که انسان به کمالی برسد  .

8. درخت وجود انسان با شکوفایی همه استعدادها شادابی می گیرد  .

9. کسی که همه استعدادهای او بطور متوازن رشد کند انسانی کامل و دوست داشتنی است  .

10. مهمترین استعداد انسان بی نهایت طلبی اوست  .

11. بی نهایت ( کمال مطلق ) کسی جز خدا نیست و انسان دانسته و یا ندانسته بدنبال خداست  .

12. انسان بر خلاف گیاه و حیوان با تفکر و انتخاب خود باید راه کمال را بپوید  .

13. نمونهء برجستهء انسان به کامل امام علی (ع) است زیرا همهء ابعاد وجودی او متوازن و در حد اعلاء رشد کرده است . 

  سوال های متن  :

1.چرا دوران نوجوانی و جوانی اهمیت دارد ؟

زیرا این دوره آغاز انتخاب های بزرگ انسان می باشد که به اصل زندگی مربوط می شود . 

  2. فرق استعداد های گیاهان و حیوانات از یک طرف با استعدادهای انسان از طرف دیگر در چیست ؟

استعدادهای گیاهان و حیوانات محدود است . یک هسته ی خرما می خواهد به یک نخل تنومند تبدیل شود و ... ولی استعدادهای انسان متنوع و گسترده است . دیگر اینکه آدمی بی نهایت طلب است گیاه یا حیوان وقتی به سر منزل رسید متوقف می شود ولی استعداد انسان پایان ندارد به هر مرحله می رسد بالاتر را طلب می کند . 

  3. فرق انسان با سایر موجودات در رسیدن به کمال چیست ؟

گیاهان بطور طبیعی و حیوانات بطور غریزی استعدادهای خود را شکوفا می کنند اما انسان مسئول سرنوشن خود است او باید از « قدرت تفکر و تعقل » و « قدرت انتخاب » خود استفاده کند یعنی خوبی ها را بشناسد و با انتخاب آن راه ها ، بسوی کمال حرکت کند . 

  4. قرآن درباره قدرت تفکر و قدرت انتخاب انسان چه می فرماید ؟

« انا هدینا السبیل اما شاکرا و اما کفورا » ؛ ما راه را به او « انسان » نشان دادیم یا سپاسگزار (و پذیرا ) خواهد بود یا نا سپاس . این آیه شریفه نشان می دهدکه

خداوند قدرت تشخیص راه را از بی راهه در نهاد انسان گذاشته است و او خود باید راه راست را انتخاب کند که در این صورت سپاسگزار نعمت خدا بوده است وگرنه موجودی ناسپاس خواهد بود . 

  5. سخن قرآن درباره ی مسئول بودن انسان نسبت به اعمالش چیست ؟

« کل نفس بما کسبت رهینه ؛ هر کس در گرو کاری است که کرده است . » 

  6.حقیقت زندگی انسان چیست ؟

شکوفایی تدریجی وجود او و رسیدن به خوبی ها و زیبایی ها یعنی از نقص ها رها شدن و به کمال رسیدن. 

  7. شخصیت متوازن و متعادل چگونه شخصیتی است و چرا چنین افرادی دوست داشتنی هستند ؟

عبارتست از شخصیتی که همه استعدادهای او بطور متعادل رشد کرده باشد و بخاطر همین مطلب دوست داشتنی هستند . 

 اندیشه و تحقیق  :

 1.پیام های اصلی درس را در چند بند به ترتیب بنویسید ؟

 

- موجودات عالم در مسیررهائی از نقص بسوی کمال در حرکتند .

- منظور از رسیدن به کمال عبارتست از شکوفائی استعدادها .

- انسان موجود جویای کمال است .

- لحظهء زیبا برای انسان لحظه ای است که انسان به کمالی برسد .

- گیاهان و حیوانات استعدادهای محدود دارند .

- یکی از استعدادهای انسان بی نهایت طلبی اوست .

- بی نهایت ( کمال مطلق ) کسی جز خدا نیست .

- انسان با تفکر و انتخاب خود راه کمال را می پیماید . 

 2. تنوع و گستردگی استعدادها مفید است یا مضر ؟ چرا ؟

مفید است و زیبایی وجود انسان به شکوفائی همۀ استعدادهای او بستگی دارد . 

 3. قدرت تفکر و قدرت انتخاب ، هریک چه نقشی در حرکت کمالی انسان دارند ؟

با قدرت تعقل و آگاهی خود خوبی ها را می شناسیم و با قدرت انتخاب بسوی آن کمال پیش می رویم . میزان صحت هدف به میزان آگاهی انسان بستگی دارد  .

 

4. چرا انسان مسئول سرنوشت خویش است ؟

چون فعالیت های انسان بر اساس عقل و انتخاب است بنابراین مسئول سرنوشت خویش می باشد  .

 

5. به نظر شما انسان سعادتمند کیست ؟

کسی که توانسته باشد هدف زندگی را به درستی انتخاب کرده باشد و همه ی استعدادهایش را بطور متعادل شکوفا کند . انسانی که همهء استعدادهای او بطور متوازن رشد کرده و به کمال رسیده خوشبخت است . 

درس 3

 درس سوم :هدف های اصیل زندگی

 

 آیات درس سوّم:اسراء(18 و 19)- نحل(96)- قصص(60)

 

                                                        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا ﴿18﴾

هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مى‏دهيم آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مى‏داريم (18)

 

پیام های آیه:                                                                                     

1- دنيا زودگذر است. «العاجلة»

 2- انسان، با اراده خلق شده ودر انتخاب آزاد است، ولى اراده‏ى الهى اصل است. «يريد... لمن نُريد»

 3- آنچه زشت است، خصلت دنياگرايى است، نه اصل دنيا. «كان يُريد العاجله»

 4- خواست انسان بى حدّ و حصر است، پس بايد در چهارچوب اراده‏ى الهى محدود شود. «ما نشاء»

 5 - همه‏ى دنياخواهان به دنيا نمى‏رسند. «لمن نُريد»

 6- دنياطلبان دو دسته‏اند: برخى دنيا و آخرت را مى‏بازند، «خسر الدنيا و الآخرة» بعضى به بخشى از خواسته‏هاى دنيايى‏شان مى‏رسند. «عجّلنا له فيها ما نشاء»

 7- دنياطلبان و صاحبان اهداف مادّى، شايد به مقدارى از نام و نان برسند، ولى قيامتشان تباه است. «جعلنا له جهنّم»

 8 - پايان دنياطلبى، پشيمانى و دوزخ است. «جعلنا له جهنّم»

 9- دنياطلبان، هم در آتش مى‏سوزند (عذاب جسمى)، هم تحقير مى‏شوند (عذاب روحى). «يَصليها مَذموماً مَدحوراً»

وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا ﴿19﴾

و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد آنانند كه تلاش آنها مورد حق‏شناسى واقع خواهد شد (19)

پیام های آیه:

1- انسان، آزاد وداراى اراده است. «مَن أراد»

 2- آخرت، بدون تلاش به دست نمى‏آيد. «سَعى‏ لها»

 3- براى سعادت اخروى، تلاش ويژه‏اى لازم است. «سَعى لها سَعيَها»

 4- ايمان، شرط نتيجه‏گيرى از تلاش‏هاى دنيوى است. «و هو مؤمن»

 5 - شرط سعادت اخروى، ايمان و تلاش است. «كان سعيهم مشكوراً»

 6- تلاش مؤمنان مورد تقدير و سپاس است، چه به نتيجه برسد يا نرسد. «كان سعيهم مشكورا»

 7- دست‏يابى دنياگرايان به دنيا، احتمالى است، «عجّلنا... لِمَن نريد» ولى دست‏يابى مؤمنان آخرت‏گرا به پاداش، قطعى است. «كان سعيهم مشكورا»

 8 - اراده وتلاش انسان در سعادت او نقش دارد. «أراد... سعى... كان‏سعيهم‏مشكورا»

 9- تشكّر از تلاش ديگران، كارى الهى است. «كان سعيهم مشكورا»

 10- سپاس خدا از مؤمنان، بالاتر از باغ بهشت است، چون تشكّر هر كس، به اندازه‏ى شعاع وجودى اوست. «كان سعيهم مشكورا»

 11- هر سعى و تلاشى مورد تقدير و ستايش خدا نيست. «مَن اراد الآخرة و سَعى‏ لها... كان سعيهم مشكورا»

مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ نَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿96﴾

تر جمه :آنچه پيش شماست تمام مى‏شود و آنچه پيش خداست پايدار است و قطعا كسانى را كه شكيبايى كردند به بهتر از آنچه عمل مى‏كردند پاداش خواهيم داد (96)

پیام های آیه:

1- جز خدا، هيچ كس و هيچ چيز باقى نيست. «ما عندكم ينفد...»

 2- دل كندن از ماديات و پيوسته به خدا و پايدارى بر تعهدات و وفاى به عهد، نياز به صبر و مخالفت با هواى نفس دارد. «و لنجزينّ الذين صبروا»

 3- دل كندن از دنيا، محروميت نيست كاميابى است. «و لنجزين الذين صبروا»

 4- هيچ مشترى بهتر از خدا نيست، چون جنس معمولى يا پست را هم به گران قيمت مى‏خرد. «بأحسن ما كانوا يعملون»

 

ُُ وَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿60)

ترجمه :و هر آنچه به شما داده شده است كالاى زندگى دنيا و زيور آن است [ولى] آنچه پيش خداست بهتر و پايدارتر است مگر نمى‏انديشيد (60)

پیام های آیه:

- ثروت و دارايى‏ خود را محصول تلاش و زرنگى‏ خويش نپنداريم كه هر چه

هست از خداوند است. (ما اوتيتم)

2- نعمت‏هاى‏ دنيوي، محدود است؛ (من شيء) ولى‏ پاداش الهي، نامحدود و غير

قابل تصوّر است. (ما عند الله خير و ابقي)

3- اگر بخاطر پذيرش ايمان، دنيا را از دست بدهيد، به نعمت‏هاى‏ بى‏ منتها

وبى‏ زوال دست خواهيد يافت. (ما عندالله خيرٌ و ابقي)

4- هر كس باقى‏ را فداى‏ فاني، و بهره‏ى ناب را با لذّات آميخته با مشكلات

عوض كند، در حقيقت عاقل نيست. (أفلا تعقلون)

نگاهى‏ به دنيا از منظر قرآن

در قرآن مجيد، از دنيا وزندگانى‏ دنيا با تعبيرات مختلفى‏ ياد گرديده و انسان‏ها را از اقبال به

آن و اغفال در برابر آن برحذر داشته است، از جمله:

دنيا، عارضى‏ است. (عَرَض الحياه الدّنيا) <68>

دنيا، بازيچه است. (و ماالحياه الدّنيا الاّ لعبٌ و لَهو) <69>

دنيا، اندك و ناچيز است. (فما متاع الحياه الدّنيا فى‏ الآخره الاّ قليل) <70>

زندگى‏ دنيا، مايه‏ى غرور و اغفال است. (وما الحياه الدّنيا الاّ متاع الغرور) <71>

زندگى‏ دنيا، براى‏ كفّار جلوه دارد. (زيّن للّذين كفروا الحياه الدّنيا) <72>

مال و فرزند، جلوه‏هاى‏ دنيا هستند. (المال والبنون زينه الحياه الدّنيا) <73>

دنيا، غنچه‏اى‏ است كه براى‏ هيچ كس گُل نمى‏شود. (زهره الحياه الدّنيا) <74>

چرا آخرت را به دنيا مى‏فروشيد؟ (اشتروا الحياه الدّنيا بالآخره) <75>

چرا به دنياى‏ فانى‏ و محدود، راضى‏ مى‏شويد؟ (أرَضِيتم بالحياه الدّنيا) <76>

چرا به دنياى‏ كوچك و زودگذر شاد مى‏گرديد؟ (فَرِحوا بالحياه الدّنيا) <77>

چرا دنيا را به آخرت ترجيح مى‏دهيد؟(يَستحبّون الحياه الدّنيا على‏ الآخره) <78>

چرا به دنياداران خيره مى‏شويد؟ (لاتمدّنّ عينيک الى‏ ما متّعنا به) <79>

چرا فقط به دنيا فكر مى‏كنيد؟ (لم يرد الاّ الحياه الدّنيا) <80>

آيا دنياگرايان نمى‏دانند كه جايگاهشان دوزخ است؟ (و آثر الحياه الدّنيا، فانّ الجحيم هى‏

المأوي) <81>

البتّه اين همه هشدار به خاطر كنترل مردم دنياگرا است و آنچه در آيات و روايات انتقاد

شده، از دنياپرستي، آخرت فروشي، غافل شدن، سرمست شدن و حقّ فقرا را ندادن است،

ولى‏ اگر افرادى‏ در چهارچوب عدل و انصاف سراغ دنيا بروند و از كمالات ديگر و آخرت

غافل نشوند و حقّ محرومان را ادا كنند و در تحصيل دنيا يا مصرف آن ظلم نكنند، اين

گونه مال و دنيا فضل و رحمت الهى‏ است.

نکات متن:

 

1. انسان ها دارای استعدادهای گوناگونی هستند که با شکوفا کردن آن ها به کمال می رسند  .

 2. آن ها در انتخاب هدف ها و دلبستگی ها با یکدیگر اختلاف دارند  .

3. منشاء انتخاب های انسان اندیشه و تفکر اوست  .

4. اگر در بینش ها اختلاف باشد در انتخاب هدف ها و دل بستگس ها نیز اختلاف پیش می آید  .

5. اگر خود و استعدادهای خود را درست بشناسیم ، به انتخاب درستی هم دست خواهیم زد  .

6. رفتار هرکس تجلی انتخاب های او و انتخاب هایش آیینۀ بینش ها و نگرش های اوست  .

7. آدم های بزرگ مقاصد بزرگ دارند  .

8. ما برای انتخاب صحیح هدف ها و دل بستن به آنها معیار و ملاک می خواهیم   9. چون خداوند خالق ماست بنابراین از هرکس به ما آگاه تر و مهربان تراست و بنابراین در کتابش معیارهایی برای انتخاب هدف های اصلی به ما ارائه کرده است   10. از نظر قرآن هدف های دنیایی سه ویژگی دارند : - تمام شدنی و پایان پذیرند  - احتمال نرسیدن به هدف های زود گذر هست . - اگر به عنوان هدف اصلی انتخاب گردند مانع رسیدن به مقاصد دیگر می شوند  .

11. از نظر قرآن هدف هایی آخرتی سه ویژ گی دارند : - نامحدودند و بی پایان . - سعی برای هدف های آخرتی نتیجه بخش است . - توجه به آنها مانع نیل به مقاصد دیگر نیست  .

12. راه درست در زندگی آن است که هدف های آخرتی را اصل قرار بدهیم و هدف های دنیایی را وسیله و نردبان برای رسیدن به هدف های آخرتی در نظر بگیریم . 

  سوال های متن  :

1. منشاء تفاوت انسانها به چیست ؟

انسانها دارای استعدادهای بسیاری هستند . علت اختلاف انسانها به این است که آنها در انتخاب هدف ها و دل بستگی ها با یکدیگر اختلاف دارند . کسانی به دنبال کشف اسرار طبیعت اند برخی در اعماق دریاها درجستجویند و گروهی سینهء فضا را می شکافند ... 

 2. داشتن بینش درست چه نقشی در زندگی انسان دارد ؟

اگر خود و استعدادهای خود را درست بشناسیم به انتخاب درستی هم دست خواهیم زد و در غیر این صورت به بیراهه خواهیم رفت .

 3. رفتار هر کس نشانه چیست ؟

رفتار هر کس تجلی انتخاب های او و انتخاب هایش آیینهۀ بینش ها و نگرش های اوست . 

 4. داشتن معیار در انتخاب هدف ها چه ثمراتی دارد ؟

- به وسیله معیار ، ارزش هدف ها را مشخص می کنیم .

- متناسب با ارزشی که هدف ها دارند به آن ها رتبه می دهیم .

- به وسیله ی معیار ، هدف های زندگی را به درستی برخواهیم گزید تا عمر ما ثمر دهد و به رستگاری برسیم . 

  5. خدای بزرگ درباره دل بستگی ها برخی آدمیان چه می فرماید ؟

می فرماید : هرکس که خواهان دنیای زودگذر است بزودی هرکه را خواهیم نصیبی از آن دهیم . آنگاه جهنم را برای او قرار می دهیم که به خواری در آن داخل می شود . و هرکس خواهان آخرت است و برای آن سعی می کند در حالی که مؤمن باشد تلاش آنان پاداش داده خواهد شد . 

  6. ویژگی های هدفهای دنیایی را بنویسید ؟

- تمام شدنی و پایان پذیرند .

- احتمال نرسیدن به هدفهای زودگذر وجود دارد .

- اگر به عنوان هدف اصلی انتخاب گردند مانع رسیدن به مقاصد دیگر می شوند . 

  7. ویژگی های هدف های آخرتی را بنویسید ؟

- نامحدود و بی پایان اند .

- سعی برای هدفهای آخرتی نتیجه بخش است .

- توجه به آن ها مانه نیل به مقاصد دیگر نیست . 

  اندیشه و تحقیق  :

1. پیام های اصلی درس را به ترتیب در چند بند تنظیم کنید .

1) انسانها در انتخاب هدف ها و دل بستگی ها با یکدیگر اختلاف دارند  .

2) منشاء انتخاب های انسان اندیشه و تفکر اوست  .

3) اگر خود را درست بشناسیم انتخاب هایمان درست خواهد بود  .

4) رفتار هرکس تجلی انتخاب های او و انتخاب هایش آیینهء بینش ها و نگرش های اوست  .

5) ما برای انتخاب هدف نیازمند به معیار هستیم و چون خداوند از هرکس به ما آگاهتر و مهربانتر است بهترین معیارها را در کتابش به ما ارائه کرده است  .

6) از نظر قرآن راه درست آنست که هدفهای آخرتی که نامحدود و جاودانه اند را اصل قرار دهیم و هدفهای دنیایی را وسیله و نردبان برای رسیدن به هدفهای آخرتی قرار دهیم . 

  2. در ابتدای درس سه سوال مطرح شده است . با توجه به آن چه در درس آموخته اید به آن ها پاسخ دهید  .

1) چرا انسان ها هدف ها و دلبستگی های مختلف دارند ؟

دلبستگی های مختلف بواسطه ی اندیشه های مختلف است . هرکس متناسب با فکر خود برای خود هدفی را بر می گیرند . 

2) آیا معیاری برای داوری درباره ی این اختلاف ها وجود دارد ؟

خدای رحیم و مهربان که مشتاق سعادت ماست در قرآن کریم در این مورد مارا هدایت و راهنمایی می کند و معیار انتخاب هدف های اصیل از غیر آن را مشخص فرموده و آثار و نتایج آن ها را نیز یاد آور می شود . او که از همه به ما مهربانتر و از خود ما به نیازهای ما آگاه تر است . 

 3) آیا می توان هدف ها و دل بستگی های اصلی انسان را کشف کرد ؟

آری ، عقل ما این قدرت را دارد ما باید به دنیال آن دسته از دل بستگی ها باشیم که جواب گوی نیازهای مادی و معنوی ما باشد . این دل بستگی ها باید همیشگی و پایان ناپذیر باشند . چنین هدف هایی حتماً به نتیجه می رسند و مانع از رسیدن به هدف های پایان پذیر نیستند . 

  3. با مطالعه ی پیام هایی که از آیات شریفه ی درس به دست آمد دل بستگی ها و هدف های دنیایی و اخروی را مقایسه کنید .

 

دل بستگی های دنیایی:

1. زود گذر و پایان پذیرند .

2. ممکن است انسان به مقداری از هدف های دنیایی برسد .

3. مانع از رسیدن انسان به هدف های دنیایی نیستند.

 

دل بستگی های  اخروی:

1. جاویدان و پایان ناپذیرند .

2. سعی برای هدف های اخروی نتیجه بخش است .

3. مانع رسیدن انسان به هدف های جاوید می شوند.

درس 4

               

درس چهارم : برترین کمال

                                                                                                                 

آیات درس چهارم: طه(8) – انعام (79) – توبه (72)

                                                                  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى ﴿8﴾ترجمه: خدايى كه جز او معبودى نيست [و] نامهاى نيكو به او اختصاص دارد (8)

پیام های آیه:

1- تسلّط خداوند بر هستى، رحيمانه است، نه جبّارانه. «الرّحمن على العرش استو

2- نزول قرآن جلوه‏اى از رحمانيّت و اقتدار خداوند بر هستى است. «تنزيلا ممن خلق... الرّحمن على العرش استوى»

 3- تسلّط خداوند بر همه‏ى هستى، يكسان است. <531>  «على العرش استوى»

 4- خداوند، هم آفريدگار هستى است و هم نگهدار و حاكم برآن. «خلق ... على العرش استوى»

 5 - خداوند بر تمام آنچه ديدنى و ناديدنى است، آگاهى و مالكيّت مطلقه دارد. «له ما فى السموات... و ما تحت الثّرى»

 6- يكى از راههاى جلوگيرى از منكرات، توجّه مردم به علم الهى بر پنهان و آشكار آنهاست. «يعلم السّر وأخفى»

 7- نام نيكو وزيبا چه در لفظ و چه در معنا، يك ارزش است و خداوند، هم خود جميل است و هم بهترين و نيكوترين نام‏ها را دارد. «له الاسماء الحُسنى».

 

آیه 79 سوره ی مبارکه ی انعام مورد بررسی قرار کرفت .

 

وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه- 72)

 

ترجمه: خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است اين است همان كاميابى بزرگ (72)

پیام های آیه:

1 - زن و مرد، در برخوردارى از پاداش الهى، برابرند«وعداللَّه المؤمنين و المؤمنات»

 2- بزرگ‏ترين امتياز بهشت، خلود در آن وجاودانگى نعمت‏هاى آن است. «خالدين فيها»

 3- زندگى آخرت تنها معنوى نيست، بلكه مادّى وجسمانى است. «جنّات، مساكن طيّبة»

 4- مسكن خوب، وقتى ارزشمند است كه در منطقه‏ى خوب باشد. «مساكن طيّبة فى جنّات عدن»

 5 - از تمايلات طبيعى انسان به آب، سرسبزى، باغ، بوستان و منزل، در جهت گرايش به معنويت استفاده كنيم. «وعداللَّه... جنّات تجرى من تحتها الانهار...»

 6- لذّت‏هاى معنوى، بالاتر از لذّت‏هاى مادّىِ بهشت است. «رضوان من اللَّه اكبر»

 7- بهشت نيز درجات ومراتبى دارد. «جنّات‏تجرى، جنّات‏عدن ورضوان من اللَّه اكبر»

 8 - رسيدن به پاداش اخروى 

نکات متن:

1. هدف های پایان پذیر ارزش و اهمیت یکسان ندارند  .

2. هدف های اخروی هم درجات متفاوتی دارند  .

3. برخی از هدف ها به گونه ای هستند که رسیدن به آن ها مساوی است با رسیدن به هدف های دیگر  .

4. هر چه هدف ما برتر و جامع تر باشد نهال وجود ما پر بارتر و متناسب تر و زیباتر رشد خواهد کرد و به کمال خواهد رسید  .

5. خداوند مبدأو سرچشمه ی خوبی هاست . هر خوبی در این جهان و آن جهان از اوست  .

6. آدمی در ذات خود در جسنجوی سرچشمه ی خوبی ها و زیبایی هاست و تا به آن نرسد آرامش نخواهد یافت  .

7. پس مقصود و محبوب نهایی ما ذات مقدس خداوند است  .

8. اگر روح انسان بی نهایت طلب است ، شایسته است که تنها تقرب و نزدیکی به خدای بزرگ مقصد نهایی او باشد  .

9. تقرب به برترین محبوب و مقصود سهم بلند همتان کوشاست  .

10. حضرت ابراهیم (ع) به مردم آموخت که نباید به هدف های پایان پذیر دل بست بلکه باید روی به سوی کسی نمود که پایانی ندارد و خالق جهان آفرینش است . خدایی که سرچشمه ی خوبی ها و زیبایی ها است .

 

سوال های متن  :

1. آیا هدف های دنیایی و پایان پذیر ارزش یکسانی دارند ؟

خیر ارزش یکسانی ندارند به طور مثال اگر از انسان بخواهند میان سلامتی و داشتند یک خانه ی زیبا یکی را انتخاب کند با اندکی تفکر سلامتی را بر می گزیند و خانه ی زیبا را رها می کند  .

 

2. هدف های جامع چگونه هدف هایی هستند ؟

هدف های جامع به گونه ای هستند که هدف های دیگر را هم در بر دارند و رسیدن به آن ها مساوی با رسیدن به هدف های دیگر هم هست . به طور مثال یک کوهنورد علاوه بر این که یک ورزشکار است سلامتی جسمانی نیز دارد . استقامت خوبی کسب کرده . از مشاهده ی مناظر طبیعی کوهستان هم لذت می برد  .

 

3. هدف های برتر و جامع تر چه فایده ای دارند ؟

استعدادهای بیشتری را در برمی گیرند . نهال وجود مارا پر بارتر و متناسب تر و زیباتر رشد خواهند داد و به کمال خواهند رساند  .

 

4. ویژگی های هدف های دنیایی و آخرتی را بنویسید . ( با توجه به قرآن  )

1) آن چه خدایی است پایان ناپذیر و همیشگی است  .

2) آن چه خدایی نیست نابود شدنی است  .

3) خوبی های این جهان کالای اندکی بیش نیست  .

4) آنچه نزد خداست برتر و پایدارتر از خوبی های این جهان است  .

5) پاداش های دنیا و آخرت همه از سوی خداست  .

6) برترین پاداش برای انسان خشنودی خداست  .

 

5. مبدأ خوبی ها کیست چرا ؟

خداوند مبدأ و سرچشمه ی خوبی هاست زیرا هر خوبی در این جهان و در ؟آن جهان از اوست  .

 

6. گمشده ی انسان چیست ؟

آدمی در ذات خود درجست و جوی سرچشمه ی خوبی ها و زیبایی هاست و تا به آن منبع و مبدأ دست نیابد آرامش نیافته و تز پای نخواهد نشست . پس مقصود و محبوب نهایی ما ذات مقدس خداوند است  .

 

7. تقرب به خدا نصیب چه کسانی می شود ؟

این مقصد ،همت بزرگ و اراده ی محکم می طلبد . تقرب به برترین محبوب و مقصود مهم بلند همتان کوشاست .

 

اندیشه و تحقیق  :

1. پیام های اصلی را به ترتیب زیر می باشد:

1-هدف های جامع به گونه ای هستند که رسیدن به آن ها مساوی با رسیدن به هدف های دیگر است .

2-هر چه هدف ما جامع تر باشد وجود ما پربارتر و زیباتر رشد خواهد کرد .

3- خداوند مبدأ همه خوبی هاست زیرا هر خوبی که در این جهان باشد از اوست .

4- انسان در ذات و سرشت خود به دنبال مبدأ خوبی ها و کمال ها است و تا به آن نرسد آرامش نخواهد یافت .

5- مبدأ همه ی کمال ها و خوبی ها خداست و بنابراین انسان موجود خداجوست .

6- تقرب به برترین محبوب و مقصود سهم بلند همتان کوشاست .

2. بزرگی انسان ها و عظمت زندگی آن ها به چه چیزی بستگی دارد ؟ چرا ؟

بزرگی انسانها به هدف ها و دل بستگی های آنها بستگی دارد . انسانهای بزرگ مقاصد بزرگ دارند . زیرا آنا با اندیشه خود دریافته اند که امور دنیایی چون زود گذر و فانی هستند قابل دل بستن نیستند بنابراین بدنبال هدف باقی و ابدی که منشأ همه کمال ها و زیبایی هاست رفته اند  .

3. عبارت های زیر را تکمیل کنید :

الف ) اگر دل بستگی هایم را درست انتخاب کنم و هر یک را از امور برتر قرار دهم . درخت وجود من پربارتر و متناسب تر و زیباتر رشد خواهد کرد .

ب ) برترین محبوب ذات مقدس خداوند است زیرا او مبدأ هستی ئ سرچشمه ی همه ی خوبی هاست  .

4. چه ارتباطی کیان درس اول و درس چهارم برقرار است ؟

در درس اول در مورد حضرت ابراهیم (ع) دیدم که او از معبودی که غروب و افول می کند بیزاری می جوید و رو به سوی خالق آسمانها و زمین می آورد . در درس چهارم همین مطلب تحلیل شده است . انسان ذاتاموجود کمال جوست و تا به کمال مطلق نرسد آرام نمی گیرد و خداوند مبدأ و سرچشمه ی همه ی خوبی هاست چون آن ها را خلق کرده است . پس مقصود و مطلوب انسان خداست . 

 

درس 5

درس پنجم : تو را چگونه بخوانم ؟

 

نکات متن:

1. وجود خدا برتر از هر خیال و اندیشه است  .

2. او را چنانکه شایسته است نتوان شناخت زیرا خرد هیچ معلول و مخلوقی نمی تواند به علت و خالق خود احاطه پیدا کند  .

3. اگر اندیشه انسان از احاطه بر ذات خداوند محروم است پس او را از راه آیات و نشانه هایش باید شناخت  .

4. هر جمال و جلالی که در عالم است نشانه ای از جمال و جلال اوست  .

5. اوصاف خداوند برتر از همه کائنات است زیرا او خالق و دیگر چیزها مخلوقند او کمال بی نهایت است و آنها متناهی  .

6. تنها صاحب اختیار عالم و منبع همه کمالات عالم خداست  .

7. هیچ چیز از خود استقلالی ندارد موثر در هستی تنها خداست و همه متکی به او هستند  .

8. انسان به کسی عشق و محبت دارد که همه کمالات را دارا باشد . خداوند دارای همه کمالات می باشد پس تنها او سزاوار عشق و پرستش می باشد . 

  اندیشه و تحقیق  :

1. اسماء و صفات خدا را که در سوره دی توحید ، سوره ی حمد ،آیات  255  و  256  سوره ی بقره وآیه ی چهارم سوره ی آل عمران آمده است در جدولی مانند جدول زیر بنویسید .

سوره توحید:الله – احد – الصمد

حمد:الله – رب – رحمن – رحیم – مالک

255  بقره:الله – الحی – القیوم – العلی – العظیم -

256  بقره:الله – سمیع – علیم 

4  آل عمران: الله – عزیز – ذوانتقام

           

 2. چرا صفات موجودات دیگر را نمی توان با صفات خداوند مقایسه کرد ؟

زیرا وجود و اوصاف موجودات پرتو و اثر خداوند هستند و هرگز پرتو و اثر نمی تواند در ردیف صاحب اثر قرار گیرد . همه ی موجودات ناقص و محدود و فانی هستند و خداوند کامل و نامحدود و جاویدان است . پس مقایسه بین موجودات و خداوند درست نیست . 

 3. اسماء و صفات خدارا که در این درس آمده بیابید و در دفتر خود یادداشت کنید .

برتر از خیال – علت – پروردگار – صاحب خوبی ها – خالق – سرچشمه ی نور – اقیانوس بیکرانه – کامل – نامحدود – جاویدان – مالک حقیقی – غنی – حمید – مدبر – مأوای بی پناهان – یار دادخواهان – هادی – آرام جان – بهترین مقصود – محبوب تر از هر محبوب – همدم غریبان – سامان بخش هر پریشان. 

 4. در جدول زیر در یک طرف آیاتی از قرآن کریم و در طرف دیگر عبارت هایی از درس نوشنه شده است مشخص کنید که مضمون هر عبارت با کدام آیه مناسبت دارد ؟

1. وخلق کل شی فقدره تقدیرا

چگونه از تو غافل باشم ؟ وقتی که با منی         4 

2. ایاک نستعین

به درگاه چه کسی جز تو پناه برم ؟                  3

3. قل اعوذبرب الفلق

از چه کسی جز تو مدد طلبم ؟                        2

4. نحن اقرب الیه من حبل الورید

بی تو هیچ اند فقیرند بی تو بانیستی قرینند          6

5. قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین

حیات طیبه ای به ما کرامت فرما که با یاد تو و به سوی تو زندگی کنیم5                                 

6. کل من علیه فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام

اندازه ها را تو مقدر داشته ای و بهره ی هر موجودی را تو معین کرده ای 1                     

درس 6

درس ششم : صفات خدا در کلام خدا

 

آیات درس ششم: سوره ی مبارکه «یس» آیات 33تا 40

 

                        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿33﴾

و زمين مرده برهانى است براى ايشان كه آن را زنده گردانيديم و دانه از آن برآورديم كه از آن مى‏خورند

پیام های آیه:

1- هر دانه و گياهى كه از زمين مى‏رويد، همچون مرده‏اى است كه در قيامت از

کور بر مى‏خيزد. (و آيه لهم)

2- براى اثبات حقّانيّت سخن خود به نمونه‏ها استدلال كنيم. (و آيه لهم)

3- بهترين دليل براى عموم مردم، آن است كه دائمى‏، عمومى‏، غير قابل انكار،

ساده و همه جايى باشد. (و آيه لهم الارض)

4- بهترين راه ايمان به معاد، دقّت در آفريده‏هاست. (الارض الميته احييناها)

5- بخش عمده‏اى از غذاى انسان را دانه‏هاى گياهى تشكيل مى‏دهد كه دقّت در

آنها راهى براى خداشناسى است. (و آيه.... حبّاً فمنه تأكلون)

 

وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ ﴿34﴾

و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمه‏ها در آن روان كرديم (34)

پیام های تفسیری:

1- در تغذيه نقش اول با حبوبات و دانه‏هاست و سپس ميوه‏ها. (اخرجنا منها حَبّاً...

جعلنا فيها جنّات)

2- وظيفه انسان در برابر نعمت‏ها، معرفت و شكر است. (خداوند زمين مرده را

زنده مى‏كند و گياهان و ميوه‏ها را در دسترس قرار مى‏دهد تا انسان بخورد و

شكر كند.) (ليأكلوا من ثمره...أفلا يشكرون)

3- توليد فرآوره‏هاى مختلف از ميوه‏ها، مورد پذيرش قرآن است. (و ما عملته

ايديهم)

4- بيان نعمت‏ها، سبب ايجاد روح شكرگزارى در انسان است. (أفلا يشكرون)

 

لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿35﴾

تا از ميوه آن و [از] كاركرد دستهاى خودشان بخورند آيا باز [هم] سپاس نمى‏گزارند (35)

پیام های آیه :

1- در تغذيه نقش اول با حبوبات و دانه‏هاست و سپس ميوه‏ها. (اخرجنا منها حَبّاً...

جعلنا فيها جنّات)

2- وظيفه انسان در برابر نعمت‏ها، معرفت و شكر است. (خداوند زمين مرده را

زنده مى‏كند و گياهان و ميوه‏ها را در دسترس قرار مى‏دهد تا انسان بخورد و

شكر كند.) (ليأكلوا من ثمره...أفلا يشكرون)

3- توليد فرآوره‏هاى مختلف از ميوه‏ها، مورد پذيرش قرآن است. (و ما عملته

ايديهم)

4- بيان نعمت‏ها، سبب ايجاد روح شكرگزارى در انسان است. (أفلا يشكرون)

سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿36﴾

ترجمه: پاك [خدايى] كه از آنچه زمين مى‏روياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمى‏دانند همه را نر و ماده گردانيده است (36)

پیام های آیه:

1- تشكر ما نشانه رشد ما است، او نيازى به شكر ما ندارد. (أفلا يشكرون سبحان

الّذي)

2- قانون زوجيّت در مخلوقات را به ذات الهى سرايت ندهيد، او يكتا و بى نظير

است. (سبحان الّذى خلق الازواج)

3- آفريدن‏ها و آفريده‏ها، نشانه‏ى قدرت، اراده و حكمت اوست، نه نشانه‏ى نياز

و وابستگى او. (سبحان الّذى خلق الازواج)

4- پيدايش دانه و ميوه، از طريق قانون زوجيّت است. (من ثمره... خلق الازواج كلها)

5- انسان در مسائل جسمى‏و جنسى در رديف ديگر موجودات است. (مما تنبت

الارض و من انفسهم)

6- در هستى موجوداتى است كه نحوه زوجيّت آنها براى بشر ناشناخته است.

(خلق الازواج كلّها... مما لا يعلمون)

 

وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ﴿37﴾                                                                                                            ترجمه :و نشانه‏اى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمى‏كنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو مى‏روند (37)

 

وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿38﴾                                                                           

ترجمه :و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است (38)

 وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿39)                                                                                                                 و براى ماه منزلهايى معين كرده‏ايم تا چون شاخك خشك خوشه خرما برگردد (39)

لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿40﴾

نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند (40)

 

پیام های تفسیری:

1- شب، از نشانه‏هاى قدرت و حكمت الهى است. (آيه لهم الليل)

2- يك برنامه ثابت در طول تاريخ، آن هم بدون خلل نشانه‏ى وجود حسابگرى

حكيم و عليم است. (ذلک تقدير العزيز العليم)

3- پيدايش شب و روز تصادفى نيست، كار خداست. (نسلخ منه النهار)

4- مدار حركت خورشيد و ماه طورى طراحى شده كه هرگز به يكديگر برخورد

نمى‏كنند و در ايجاد شب و روز خللى وارد نمى‏شود. (لا الشمس ينبغى لها ان

تدرک القمر)

5- بر خلاف نظريه ثابت بودن خورشيد، قرآن خورشيد را داراى حركت

مى‏داند، آن هم حركت جهت دار. (تجرى لمستقرّ لها)

6- در نظم حاكم بر هستى احدى نمى‏تواند اخلال كند. (تقدير العزيز...)

7- تشبيهات قرآن كهنه شدنى نيست. حركت ماه به حركت خوشه خرما تشبيه

شده است. (عاد كالعرجون القديم)

8- همه‏ى كرات در مدار خود در حركتند. (كلّ فى فلک يسبحون)

9- حركت كرات در مدار خود با سرعت است. «(يسبحون» يعنى شناى سريع)

 

  نکات متن:

1. این جهان آیت و نشانه ی اوصاف الهی است  .

2. هر خیر و کمالی در جهان از خیر و کمال خداوندی که آفریننده ی آن است سرچشمه گرفته است  .

3. انسان و جهان نشانه های حکمت ، قدرت ، علم ، رحمت و ... الهی است  .

4. قرآن می فرماید : در زمین برای اهل یقین نشانه هاست و نیز در خودتان ، آیا نمی نگرید؟ 

درس 7

 

درس هفتم : در حمد و تسبیح محبوب

 

آیات در هفتم

سوره مبارکه ی حشر آیات 22تا24

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿22﴾                                                                                اوست‏خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان (22)

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿23)                                                                                                                                   اوست‏خدايى كه جز او معبودى نيست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقت‏حقه خود كه] نگهبان عزيز جبار [و] متكبر [است] پاك است‏خدا از آنچه [با او] شريك مى‏گردانند (23)

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿24﴾                                اوست‏خداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مى‏گويند و او عزيز حكيم است (24)

نکات تفسیری:

-                                                                                                   عظمت آيات آخر سوره حشر

سه آيه 15 صفت و به تعبير ديگر 18 صفت از اوصاف عظيم او را ضمن سه آيه بر مى شمرد و هر آيه با بيان توحيد الهى و نام مقدس الله شروع مى شود و انسان را به عالم نورانى اسماء و صفات حق رهنمون مى گردد..

مى فرمايد: ((او خدائى است كه معبودى جز او نيست ، از غيب و شهود آگاه است و او رحمان و رحيم است)) (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغيب و الشهادة هو الرحمن الرحيم)..

در اينجا قبل از هر چيز روى مساءله توحيد كه خمير مايه همه اوصاف جمال و جلال و ريشه اصلى معرفت الهى است تكيه مى كند، و بعد از آن روى علم و دانش او نسبت به غيب و شهود..

 ((شهادت )) و ((شهود)) - چنانكه راغب در مفردات مى گويد - حضور تواءم با مشاهده است ، خواه با چشم ظاهر باشد يا با چشم دل . بنابراين هر جا قلمرو احاطه حسى و علمى انسان است عالم شهود است ، و آنچه از اين قلمرو بيرون است عالم غيب محسوب مى گردد، ولى همه اينها در برابر علم خدا يكسان است چرا كه وجود بى پايان او همه جا حاضر و ناظر است ، و بنابراين جائى از قلمرو علم و حضور او بيرون نيست. .

و لذا در آيه 59 سوره انعام مى خوانيم : و عنده مفاتيح الغيب لايعلمها الاهو: ((كليدهاى غيب تنها نزد او است و جز او كسى آنرا نمى داند)).

توجه به اين نام الهى سبب مى شود كه انسان او را همه جا حاضر و ناظر بداند و تقواى الهى پيشه كند.

سپس روى رحمت عامه او كه همه خلايق را شامل مى شود (رحمن ) و رحمت خاصه اش كه ويژه مؤ منان است (رحيم ) تكيه شده ، تا به انسان اميد بخشد..

و او را در راه طولانى تكامل و سير الى الله كه در پيش دارد يارى دهد كه قطع اين مرحله بى همراهى لطف او نمى شود و ظلمات است و خطر گمراهى دارد..

و به اين ترتيب علاوه بر صفت توحيد، سه وصف از اوصاف عظيمش ‍ در اين آيه بيان شده كه هر كدام به نوعى الهام بخش است. .

در آيه بعد علاوه بر تاءكيد روى مساءله توحيد هشت وصف ديگر ذكر كرده ، مى فرمايد: ((او خدائى است كه معبودى جز او نيست )) (هو الله الذى لا اله الا هو).

 (حاكم و مالك اصلى او است )) (الملك))

.(از هر عيب و نقص پاك و مبرا است )) (القدوس ))

.(هيچگونه ظلم و ستم بر كسى روا نمى دارد، و همه از ناحيه او در سلامتند)) (السلام ))

اصولا دعوت او به سوى سلامت است ((و الله يدعو الى دار السلام )) (يونس 25) و هدايت او نيز متوجه به سلامت مى باشد: ((يهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام )) (مائده 16) و قرارگاهى را كه براى مؤ منان فراهم ساخته نيز خانه سلامت است : ((لهم دار السلام عند ربهم )) درود و تحيت بهشتيان نيز چيزى جز سلام نيست : ((الا قليلا سلاما سلاما)) (واقعه )26

سپس مى افزايد: ((او دوستانش را امنيت مى بخشد، و ايمان مرحمت مى كند)) ((المؤ من)).

 (( (او قدرتمندى است كه هرگز مغ هرگز مغلوب نمى شود) ((العزيز

((او با اراده نافذ خود به اصلاح هر امر مى پردازد)) (الجبار)

سه آيه 15 صفت و به تعبير ديگر 18 صفت از اوصاف عظيم او را ضمن سه آيه بر مى شمرد و هر آيه با بيان توحيد الهى و نام مقدس الله شروع مى شود و انسان را به عالم نورانى اسماء و صفات حق رهنمون مى گردد.

مى فرمايد: ((او خدائى است كه معبودى جز او نيست ، از غيب و شهود آگاه است و او رحمان و رحيم است )) (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغيب و الشهادة هو الرحمن الرحيم)

در اينجا قبل از هر چيز روى مساءله توحيد كه خمير مايه همه اوصاف جمال و جلال و ريشه اصلى معرفت الهى است تكيه مى كند، و بعد از آن روى علم و دانش او نسبت به غيب و شهود..

((شهادت )) و ((شهود)) - چنانكه راغب در مفردات مى گويد - حضور تواءم با مشاهده است ، خواه با چشم ظاهر باشد يا با چشم دل . بنابراين هر جا قلمرو احاطه حسى و علمى انسان است عالم شهود است ، و آنچه از اين قلمرو بيرون است عالم غيب محسوب مى گردد، ولى همه اينها در برابر علم خدا يكسان است چرا كه وجود بى پايان او همه جا حاضر و ناظر است ، و بنابراين جائى از قلمرو علم و حضور او بيرون نيست. .

و لذا در آيه 59 سوره انعام مى خوانيم : و عنده مفاتيح الغيب لايعلمها الاهو: ((كليدهاى غيب تنها نزد او است و جز او كسى آنرا نمى داند)).

توجه به اين نام الهى سبب مى شود كه انسان او را همه جا حاضر و ناظر بداند و تقواى الهى پيشه كند.

سپس روى رحمت عامه او كه همه خلايق را شامل مى شود (رحمن ) و رحمت خاصه اش كه ويژه مؤ منان است (رحيم ) تكيه شده ، تا به انسان اميد بخشد.

و او را در راه طولانى تكامل و سير الى الله كه در پيش دارد يارى دهد كه قطع اين مرحله بى همراهى لطف او نمى شود و ظلمات است و خطر گمراهى دارد.

و به اين ترتيب علاوه بر صفت توحيد، سه وصف از اوصاف عظيمش ‍ در اين آيه بيان شده كه هر كدام به نوعى الهام بخش است.

در آيه بعد علاوه بر تاءكيد روى مساءله توحيد هشت وصف ديگر ذكر كرده ، مى فرمايد: ((او خدائى است كه معبودى جز او نيست )) (هو الله الذى لا اله الا هو).

 (حاكم و مالك اصلى او است )) (الملك))

. (از هر عيب و نقص پاك و مبرا است )) (القدوس ))

. (هيچگونه ظلم و ستم بر كسى روا نمى دارد، و همه از ناحيه او در سلامتند)) (السلام))

اصولا دعوت او به سوى سلامت است ((و الله يدعو الى دار السلام )) (يونس 25) و هدايت او نيز متوجه به سلامت مى باشد: ((يهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام )) (مائده 16) و قرارگاهى را كه براى مؤ منان فراهم ساخته نيز خانه سلامت است : ((لهم دار السلام عند ربهم )) درود و تحيت بهشتيان نيز چيزى جز سلام نيست : ((الا قليلا سلاما سلاما)) (واقعه )26

سپس مى افزايد: ((او دوستانش را امنيت مى بخشد، و ايمان مرحمت مى كند)) ((المؤ من))..

((او حافظ و نگاهدارنده و مراقب همه چيز است )) (المهيمن ).

((او قدرتمندى است كه هرگز مغلوب نمى شود)) (العزيز).

((او با اراده نافذ خود به اصلاح هر امر مى پردازد)) (الجبار).

اين واژه كه از ماده ((جبر)) گرفته شده ، گاه به معنى قهر و غلبه و نفوذ

اراده مى آيد، و گاه به معنى جبران و اصلاح ، و راغب در مفردات هر دو معنى را به هم آميخته ، مى گويد: اصل جبر اصلاح كردن چيزى است با غلبه و قدرت اين واژه هنگامى كه در مورد خداوند به كار رود بيانگر يكى از صفات بزرگ او است كه با نفوذ اراده و كمال قدرت به اصلاح هر فسادى مى پردازد، و هرگاه در مورد غير او به كار رود معنى مذمت را دارد، و به گفته راغب به كسى گفته مى شود كه مى خواهد نقصان و كمبود خود را با ادعاى مقاماتى كه شايسته آن نيست جبران كند، اين واژه در قرآن مجيد در ده مورد به كار رفته كه نه مورد آن درباره افراد ظالم و گردنكش و مفسد است ، و تنها يك مورد آن درباره خداوند قادر متعال (آيه مورد بحث ) مى باشد..

سپس مى افزايد: ((او شايسته بزرگى است و چيزى برتر و بالاتر از او نيست )) (المتكبر).

 ((متكبر)) از ماده ((تكبر)) به دو معنى آمده است : يكى ممدوح كه در مورد خداوند به كار مى رود، و آن دارا بودن بزرگى و كارهاى نيك و صفات پسنديده فراوان است ، و ديگرى نكوهيده و مذموم كه در مورد غير خدا به كار مى رود و آن اين است كه افراد كوچك و كم مقدار ادعاى بزرگى كنند، و صفاتى را كه ندارند به خود نسبت دهند، و از آنجا كه عظمت و بزرگى تنها شايسته مقام خدا است اين واژه به معنى ممدوحش تنها درباره او به كار مى رود و هرگاه در غير مورد او به كار رود به معنى مذموم است

و در پايان آيه ، بار ديگر روى مساءله توحيد كه سخن با آن آغاز شده بود تكيه كرده ، مى فرمايد:((خداوند منزه است از آنچه شريك براى او قرار مى دهند)) (سبحان الله عما يشركون).

با توضيحى كه داده شد روشن مى شود كه هيچ موجودى نمى تواند در صفاتى

كه در اينجا آمده است شريك و شبيه و نظير او باشد

و در آخرين آيه مورد بحث در تكميل اين صفات به شش وصف ديگر اشاره كرده چنين مى فرمايد: ((او خداوندى است خداوندى كه مخلوقات را بى كم و كاست آفريد )) ،(هو الله الخالق) و بدون شبيهى از قبل ایجاد کرد (البارى)

 (آفريدگارى كه به هر موجودى صورت خاصى بخشيد)) (المصور))

و سپس از آنجا كه اوصاف خداوند منحصر به اين اوصاف نيست ، بلكه اوصافش همچون ذاتش بى پايان است ، مى افزايد: ((براى او نامه اى نيك است )) (له الاسماء الحسنى).

و به همين دليل از هر گونه عيب و نقص ، منزه و مبرى است ، ((و تمام موجوداتى كه در آسمان و زمين هستند براى او تسبيح مى گويند)) و او را از هر عيب و نقصى پاك مى شمرند (يسبح له ما فى السماوات و الارض و سرانجام براى تاءكيد بيشتر، روى موضوع نظام آفرينش به دو وصف ديگر از اوصافش كه يكى از آنها قبلا آمد، اشاره كرده ، مى فرمايد: ((او عزيز و حكيم است )) (و هو العزيز الحكيم).

اولى نشانه كمال قدرت او بر همه چيز، و غلبه بر هر مانع است ، و دومى اشاره به علم و آگاهى از نظام آفرينش و تنظيم برنامه دقيق در امر خلقت و تدبيراست.

در ميان مجموع اين صفات ، يكنوع نظم بندى خاصى در سه آيه ديده مى شود: در آيه نخست از عمومى ترين اوصاف ذات (علم ) و عمومى ترين اوصاف

فعل (رحمت ) كه ريشه همه افعال خداوندى است بحث مى كند..

در آيه دوم ، سخن از حاكميت او و شئون اين حاكميت است ، و صفاتى همچون ((قدوس )) و ((سلام )) و ((مؤ من )) و ((جبار)) و ((متكبر))، با توجه به معانى آنها كه در بالا ذكر كرديم همه از ويژگيهاى اين حاكميت مطلقه الهى است.

و در آخرين آيه از مساءله خلقت و آنچه مربوط به آن است ، مانند نظم بندى و صورت بندى و قدرت و حكمت بحث مى كند.

و به اين ترتيب ، اين آيات دست پويندگان راه معرفت الله را گرفته منزل به منزل پيش مى برد، از ذات پاك او شروع مى كند، و بعد به عالم خلقت مى آورد، و باز در اين سير الى الله از مخلوق نيز به سوى خالق مى برد، قلب را مطهر اسماء و صفات الهى و مركز انواع ربانى مى كند و در لابلاى اين معارف و انوار، او را مى سازد و تربيت مى نمايد شكوفه هاى تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته و لايق قرب جوارش مى كند، تا با تمام ذرات جهان همصدا شود، و تسبيحگويان نغمه سبوح و قدوسى سر دهد.

و به اين ترتيب در مجموع اين آيات سه گانه علاوه بر مساءله توحيد كه دو بار تكرار شده هفده وصف از اوصاف خدا آمده است به اين ترتيب:

1 - عالم الغيب و الشهاده .

2 - رحمان .

3 - رحيم .

4 - ملك .

5 - قدوس .

6 - سلام .

7 - مؤ من .

8 - مهيمن .

9 - عزيز.

10 - جبار.

11 - متكبر.

12 - خالق .

13 - بارى ء.

14 - مصور.

15 - حكيم .

16 - داراى اسماء الحسنى .

17 - كسى كه همه موجودات عالم تسبيح او مى گويند.

كه با وصف توحيد او، مجموعا هيجده صفت مى شود (توجه داشته باشيد، توحيد دو بار و عزيز نيز دو مرتبه ذكر شده است)

در ميان مجموع اين صفات ، يكنوع نظم بندى خاصى در سه آيه ديده مى شود: در آيه نخست از عمومى ترين اوصاف ذات (علم ) و عمومى ترين اوصاف

فعل (رحمت ) كه ريشه همه افعال خداوندى است بحث مى كند.

در آيه دوم ، سخن از حاكميت او و شئون اين حاكميت است ، و صفاتى همچون ((قدوس )) و ((سلام )) و ((مؤ من )) و ((جبار)) و ((متكبر))، با توجه به معانى آنها كه در بالا ذكر كرديم همه از ويژگيهاى اين حاكميت مطلقه الهى است. .

و در آخرين آيه از مساءله خلقت و آنچه مربوط به آن است ، مانند نظم بندى و صورت بندى و قدرت و حكمت بحث مى كند.

و به اين ترتيب ، اين آيات دست پويندگان راه معرفت الله را گرفته منزل به منزل پيش مى برد، از ذات پاك او شروع مى كند، و بعد به عالم خلقت مى آورد، و باز در اين سير الى الله از مخلوق نيز به سوى خالق مى برد، قلب را مطهر اسماء و صفات الهى و مركز انواع ربانى مى كند و در لابلاى اين معارف و انوار، او را مى سازد و تربيت مى نمايد شكوفه هاى تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته و لايق قرب جوارش مى كند، تا با تمام ذرات جهان همصدا شود، و تسبيحگويان نغمه سبوح و قدوسى سر دهد.

لذا جاى تعجب نيست كه در روايات اسلامى اهميت فوق العاده اى به اين آيات داده شده است ...

نکات متن:     

1. هیچ وصف نیکویی را نمی توان سراغ گرفت که خداوند به آن متصف نباشد  .

2. خداوند وجود کامل است و هر وجود کامل همه ی صفات نیکو را داراست . پس خداوند همه ی صفات نیکو را داراست  .

3. خداوند صفات کمالی موجودات را دراست نه صفاتی که از نقص سرچشمه می گیرد  .

4. صفاتی که حکایت از نقص می کند چیزی نیستند که تا خداوند به آن ها متصف باشد مثلا جهل فقدان علم و عجز فقدان قدرت است  .

5. ما صفاتی را که جنبه یکمال دارند به خدا نسبت می دهیم ( صفات ثبوتی ) و صفاتی را که جنبه ی نقص دارند از او سلب می کنیم ( صفات سلبی ) 

  سوال های متن  :

1. چگونه می توان پی برد که خداوند همه ی صفات نیکو را داراست ؟ استدلال نمائید .

مقدمه اول : خداوند وجودی کامل و عاری از هرگونه عیب و نقص است .

مقدمه دوم : هر موجود کاملی همه ی صفات خوب و نیکو را داراست .

نتیجه : پس خداوند همه ی صفات خوب را داراست . 

 2. صفات ثبوتی خداوند را تعریف کنید .

صفاتی که جنبه ی کمال دارند و خداوند آن ها را داراست مثل قدرت ، علم و عدالت . 

 3. صفات سلبی خداوند را تعریف کنید .

صفاتی که از نقص و نیاز ناشی می شود و خداوند از داشتن این صفات مبراست . 

  اندیشه و تحقیق :

الف  )

1. ملاک و معیار توصیف خداوند به بعضی از صفات چیست ؟

هر صفتی که نشانه کمال به خوبی باشد می توانیم خداوند را به آن توصیف کنیم مانند علم و قدرت زیرا هر کمالی که در عالم باشد منبع و مبدأ آن خداست . 

 2. چرا نمی توانیم بعضی از صفات را به خدا نسبت دهیم ؟

صفاتی که نشانه نقص و نیاز باشد نمی توانیم بخدا نسبت دهیم چون خداوند آنها را ندارد مانند جهل ، زیرا جهل یعنی نداشتن علم و حال آنکه خدا عالم مطلق است . 

 3. چه تفاوتی میان صفات خدا و صفات انسان ها وجود دارد ؟

در انسان دوگونه صفت است برخی نشانه کمال و نیکویی هستند و برخی حکایت از نقص و کمبود می کنند . خداوند آن دسته از صفات انسان را که نشانه نقص و کمبود است را ندارد تنها صفات کمالی انسان را آن هم در حد کمال و اعلاء داراست . 

  ب )

چهار جمله به صورت مناجات بنویسید که در آن خداوند حمد شده باشد چهار جمله هم به صورت تسبیح بنویسید که بیانگر تنزیه خدا باشد .

1. حمد : خدایا تو مهربانی ، رحمتت همه را فرا گرفته است  .

2. حمد : خدایا تو بر پنهان و آشکار علم داری  .

3. حمد : خدایا تو با قدرت بی انتهایت آسمانها را برافراشتی  .

4. حمد : خدایا تو با لطف گسترده ات همه موجودات را به کمال شایسته خود می رسانی  .

1. تسبیح : پروردگار من اگر همه موجودات از خود استقلالی ندارند تو قائم بخود و برپادارنده دیگرانی  .

2. تسبیح : پروردگار من اگر همه عاجز و ناتوانند تو قدرتمند و توانا هستی     

3. تسبیح : پروردگار من اگر همه زوال پذیر و فانی اند تو باقی و ابدی هستی                                     4. تسبیح : پروردگار من اگر همه موجودات روزی خور خوان نعمت تو هستند تو روزی بخش دیگران هستی . 

  ج  )

1. صفات ثبوتی و سلبی را که در شعر آمده است استخراج کنید و از یکدیگر تفکیک نمایید .

صفات ثبوتی : پاک ، توحید ، حکیم ، عظیم ، کریم ، رحیم ، مستحق ثنا ، نامحدودی ، عز ، جلال ، علم ، یقین ، نور ، جود ، ستار ، حمد .

صفات سلبی : رنج ، درد ، نیاز ، بیم ، عیب ، خطا ، جنبش ، کمیت ، مثل داشتن ، ضد داشتن . 

درس 8

 

 

درس هشتم : در پناه ایمان

 

 آیات و ترجمه ونکات تفسیری:

آیه ی 9 سوره ی مبارکه اسراء:

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿9﴾

قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى‏نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‏كنند مژده مى‏دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود (9)

پیام های آیه:

1- خرافات و اوهام در منطق استوار قرآن راه ندارد. «يَهدى للّتى هى اقوم»

 2- قرآن تنها كتابى است كه قوانين ابدى و ثابت دارد. «يَهدى للّتى هى اقوم»

 3- دريافت اجر به ايمان و عمل نياز دارد، «المؤمنين الّذين يعملون الصالحات» ولى براى دوزخى شدن، كفر به تنهايى كافى است. «الّذين لايؤمنون... لهم عذاباً»

آیه ی97 سوره ی مبارکه نحل:

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿97﴾

هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهيم داد (97)

نکات تفسیری:

1- ملاك پاداش، سنّ، نژاد، جنسيت، موقعيت اجتماعى، سياسى و... نيست. «مَن عَمِل»

 2- زن و مرد در كسب كمالات معنوى يكسانند. «من ذكر او انثى»

 3- شرط قبولى عمل صالح، ايمان است. «و هو مؤمن»

 4- حتى يك عمل صالح، بى‏پاسخ نمى‏ماند. «من عمل صالحاً»

 5- هر كجا تفكّر جاهلى مبنى بر تحقير زن در كار باشد، بايد نام و مقام زن را با صراحت برد. «من ذكرٍ او انثى»

 6- كار خوب به تنهايى كافى نيست، خود انسان هم بايد خوب باشد. «من عمل صالحاً... و هو مؤمن»

 7- انسانِ بدون ايمان و عمل صالح، گويى مرده است. «فلنحيينّه حيوة طيّبةً»

آیه ی 14 سوره ی مبارکه حجرات:

قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿14﴾

[برخى از] باديه‏نشينان گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياورده‏ايد ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كرده‏هايتان چيزى كم نمى‏كند خدا آمرزنده مهربان است (14)

پیام های آیه:

فرق ((اسلام )) و ((ايمان ))

طبق اين آيه تفاوت ((اسلام )) و ((ايمان ))، در اين است كه ((اسلام )) شكل ظاهرى قانونى دارد، و هر كس شهادتين را بر زبان جارى كند در سلك مسلمانان وارد مى شود، و احكام اسلام بر او جارى مى گردد.

ولى ايمان يك امر واقعى و باطنى است و جايگاه آن قلب آدمى است ، نه زبان و ظاهر او.

اسلام ممكن است انگيزه هاى مختلفى داشته باشد، حتى انگيزه هاى مادى و منافع شخصى ، ولى ايمان حتما از انگيزه هاى معنوى ، از علم و آگاهى ، سرچشمه مى گيرد، و همان است كه ميوه حيات بخش تقوى بر شاخسارش ظاهر مى شود.

اين همان چيزى است كه در عبارت گويائى از پيغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) آمده است : الاسلام علانية ، و الايمان فى القلب : ((اسلام امر آشكارى است ، ولى جاى ايمان دل است )). <69>

و در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم : الاسلام يحقن به الدم و تؤ دى به الامانة ، و تستحل به الفروج ، و الثواب على الايمان :

با اسلام خون انسان محفوظ، و اداى امانت او لازم ، و ازدواج با او حلال مى شود، ولى ثواب بر ايمان است . <70>

و نيز به همين دليل است كه در بعضى از روايات مفهوم ((اسلام )) منحصر به اقرار لفظى شمرده شده ، در حالى كه ايمان اقرار تواءم با عمل معرفى شده است (الايمان اقرار و عمل ، و الاسلام اقرار بلا عمل ). <71>

همين معنى به تعبير ديگرى در بحث اسلام و ايمان آمده است ، ((فضيل بن يسار)) مى گويد: از امام صادق (عليه السلام ) شنيدم فرمود: ان الايمان يشارك الاسلام ، و لايشاركه الاسلام ، ان الايمان ما وقر فى القلوب ، و الاسلام ما عليه المناكح و المواريث و حقن الدماء:

((ايمان با اسلام شريك است ، اما اسلام با ايمان شريك نيست (و به تعبير ديگر هر مؤ منى مسلمان است ولى هر مسلمانى مؤ من نيست ) ايمان آن است كه در دل ساكن شود، اما اسلام چيزى است كه قوانين نكاح وارث و حفظ خون بر طبق آن جارى مى شود)). <72>

ولى اين تفاوت مفهومى در صورتى است كه اين دو واژه در برابر هم قرار گيرند، اما هر گاه جدا از هم ذكر شوند ممكن است اسلام بر همان چيزى اطلاق شود كه ايمان بر آن اطلاق مى شود، يعنى هر دو واژه در يك معنى استعمال گردد.

سپس در آيه مورد بحث مى افزايد: اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد ثواب اعمالتان را به طور كامل مى دهد، و چيزى از پاداش اعمال شما را فروگذار نمى كند (و ان تطيعوا الله و رسوله لايلتكم من اعمالكم شيئا).

چرا كه ((خداوند غفور و رحيم است )) (ان الله غفور رحيم ).

((لايلتكم )) از ماده ((ليت )) (بر وزن ريب ) به معنى كم گذاردن حق

است . <73>

جمله هاى اخير در حقيقت اشاره به يك اصل مسلم قرآنى است كه شرط قبولى اعمال ((ايمان )) است ، مى گويد، اگر شما ايمان قلبى به خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) داشته باشيد كه نشانه آن اطاعت از فرمان خدا و رسول او است ، اعمال شما ارزش مى يابد، و خداوند حتى كوچكترين حسنات شما را مى پذيرد، و پاداش مى دهد، و حتى به بركت اين ايمان گناهان شما را مى بخشد كه او غفور و رحيم است .

و از آنجا كه دست يافتن بر اين امر باطنى يعنى ايمان كار آسانى نيست در آيه بعد به ذكر نشانه هاى آن مى پردازد، نشانه هائى كه به خوبى مؤ من را از مسلم ، و صادق را از كاذب ، و آنها را كه عاشقانه دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) را پذيرفته اند، از آنها كه براى حفظ جان و يا رسيدن به مال دنيا اظهار ايمان مى كنند جدا مى سازد، مى فرمايد: مؤ منان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده اند، سپس هرگز شك و ريبى به خود راه نداده ، و با اموال و جانهاى خود در راه خدا به جهاد پرداخته اند (انما المؤ منون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل الله ).

آرى نخستين نشانه ايمان عدم ترديد و دو دلى در مسير اسلام است ، نشانه دوم جهاد با اموال ، و نشانه سوم كه از همه برتر است جهاد با انفس ‍ (جانها) است .

به اين ترتيب اسلام به سراغ روشنترين نشانه ها رفته است : ايستادگى

و ثبات قدم ، و عدم شك و ترديد از يكسو، و ايثار مال و جان از سوى ديگر.

چگونه ممكن است ايمان در قلب راسخ نباشد در حالى كه انسان از بذل مال و جان در راه محبوب مضايقه نمى كند.

و لذا در پايان آيه مى افزايد: چنين كسانى راستگو هستند و روح ايمان در وجودشان موج مى زند (اولئك هم الصادقون ).

اين معيار را كه قرآن براى شناخت مؤ منان راستين از دروغگويان متظاهر به اسلام بيان كرده ، منحصر به فقراى طايفه بنى اسد نيست ، معيارى است روشن و گويا براى هر عصر و زمان ، براى جداسازى مؤ منان واقعى از مدعيان دروغين ، و براى نشان دادن ارزش ادعاى كسانى كه همه جا دم از اسلام مى زنند و خود را طلبكار پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) مى دانند ولى در عمل آنها كمترين نشانه اى از ايمان و اسلام ديده نمى شود.

در مقابل ، كسانى هستند كه نه تنها ادعائى ندارند، بلكه همواره خود را مقصر مى شمرند، و در عين حال در ميدان ايثار و فداكارى از همه پيشگامترند.

و اگر اين معيار قرآنى را براى سنجش مؤ منان واقعى به كار بريم معلوم نيست از انبوه ميليونها ميليون مدعيان اسلام چه اندازه مؤ من واقعى هستند، و چه مقدار مسلمان ظاهرى ؟!

  نکات متن:

1. اگر کسی به مرحله ی ایمان برسد می تواند به بهره ها و ثمرات آن امیدوار باشد  .

2. مؤمن کسی است که عمل صالح انجام می دهد . زیرا هر کس به مرحله ی ایمان رسید به آن چه ایمان آورده عمل می کند  .

3. عمل صالح و کار شایسته وقتی ارزش مند است که بر اساس ایمان به خدا و به خاطر او انجام گرفته باشد  .

4. عمل شایسته ثمره ی ایمان است  .

5. علم و شناخت مانند چراغ است که راه را نشان می دهد اما برانگیزاننده و محرک انسان به عمل ایمان است  .

6. جایگاه علم ، ذهن و اندیشه ی آدمی است و جایگاه ایمان قلب انسان می باشد  .

7. ایمان قلبی محرک و انگیزه انسان برای حرکت است  .

8. قلب کانون وجود آدمی است  .

9. دوستی و یا تنفر نسبت به کسی مربوط به قلب است  .

10. اطمینان و آرامش و یا اضطراب و پریشانی از صفات قلب است  .

11. ایمان باور و اعتماد قلبی همراه با حب و دوستی و اعتماد و اطمینان است که شوق به سوی عمل را در انسان ایجاد می کند  .

12. در صورتی قلب برای پذیرش حقیقت آماده است که به زیبایی هایی آراسته و از آلودگی هایی دور باشد  .

13. قلب مقدس ترین حرم عالم هستی است  .

14. ایمان درختی است که در قلب جوانه می زند و تناور می گردد و بر شاخه های آن اعمال شایسته و نیکو پدیدار می شود 

  سوال های متن  :

1. قرآن درباره ی ایمان و عمل صالح چه نکاتی را بیان می فرماید ؟ ( سه مورد )

- اگر کسی به مرحله ی ایمان برسد می تواند به ثمرات آن امیدوار باشد .

- مؤمن کسی است که عمل صالح انجام دهد .

- عمل صالح و کار شایسته وقتی ارزشمند است که بر اساس ایمان به خدا و به خاطر او انجام گرفته باشد . 

 2. چه نسبتی بین عمل و ایمان وجود دارد ؟

عمل ثمره و میوه ایمان است . شناخت ماتا به مرحله ایمان نرسد منجر به عمل نمی شود .  

3. کانون وجود آدمی چیست ؟

قلب کانون وجود آدمی است . اگر به چیزی گرایش داریم و یا از کسی متنفریم مربوط به قلب ماست قلب است که گاه قساوت گاه آرامش دارد و گاه اضطراب و گاه در حال یقین است و گاه در حال شک  .

5.از نظر قرآن جایگاه قلب در انسان چگونه است ؟

قلب محور وجود انسان است و عموم حالات پسندیده یا ناپسند از قلب سرچشمه می گیرد  .

6. چگونه آگاهی از یک کار خوب به عمل منجر می شود ؟

برای این کار باید آگاهی از عقل و ذهن عبور کند و به قلب برسد به گونه ای که قلب آن را باور کند . از آنجا که قلب مرکز محبت و شوق است وقتی حقیقتی را باور کرد بدان حقیقت شوق پیدا می کند و همت انسان را به سوی آن بر می انگیزد . در این حالت است که انسان بدان حقیقت دل می بندد و احساسی از اطمینان و آرامش وجودش را فرا می گیرد  .

7. مقدس ترین حرم عالم کدامست ؟

قلب مقدس ترین حرم عالم هستی است بنابراین باید ببینیم قلب ما منزلگاه کیست و برای کدام دوست می تپد و با مهر چه کسی گرم است و در این حرم چه کسی حضور دارد ؟ .

 اندیشه و تحقیق :

 

الف – پاسخ دهید  :

1. چگونه ایمان میان شناخت و عمل پیوند ایجاد می کند ؟

برای اینکه شناخت از یک کار خوب به عمل منجر شود باید از مرحله عقل و ذهن عبور کند و به قلب برسد به گونه ای که قلب آن را باور کند قلب مرکز محبت و شوق است وقتی حقیقتی را باور کرد بدان حقیقت شوق پیدا می کند و همت انسان را به سوی آن بر می انگیزد و بدنبالش به آن عمل اقدام می کند  .

 

2. بعد از شناخت زبان یک کار قلب چه نقشی در ترک آن دارد ؟ مثال بزنید .

باید این شناخت به قلب برسد بطوری که قلب زیان آن را باور کند و بدنبالش نفرت به آن کار در آن ابه آن کار در آن ایجاد شود و بدینوسیله تصمیم بر ترک آن بگیرد . به عنوان مثال شناخت زیان سیگار به تنهایی برای ترک آن کافی نیست زیرا بسیاری از افار که زیان آن را می دانند باز آنرا استعمال می کنند بلکه باید این شناخت به یک باور قلبی تبدیل شود که سیگار زیان دارد آنگاه نسبت به آن نفرت ایجاد شود و بعد عزم بر ترک در انسان ایجاد شود .

 

ب – استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب انسان و ایمان تفاوت های علم و ایمان را بیان کرده است . آن کتاب را بخوانید و تفاوت های گفته شده را در مقابل یکدیگر در جدولی مانند جدول زیر بنویسید .

          علم                                                               ایمان

        توانستن                                                           خوب خواستن

 

روشنایی و توانایی بخشیدن                                          عشق و امید و گرمی بخشیدن

 

ابزار ساختن                                                               مقصد دادن

 

سرعت بخشیدن                                                           جهت د ادن

 

 

نمایاندن آنچه هست                                                       الهام بخشیدن که چه باید کرد

 

انقلاب برون                                                              انقلاب درون

 

جهان را جهان آدمی کردن                                           روان را روان آدمیت ساختن

 

 

ساختن طبیعت                                                               ساختن انسان

 

دادن امنیت بیرونی                                                      دادن امنیت درونی       

زیبایی عقل                                                               زیبایی روح 

درس 9

درس نهم : قدم در وادی امن

 

ترجمه و نکات تفسیری آیات:

آیات 4-1 سوره ی مبارکه ی مؤمنون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿1﴾

به راستى كه مؤمنان رستگار شدند (1)

الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿2﴾

همانان كه در نمازشان فروتنند (2)

 

وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿3﴾

و آنان كه از بيهوده رويگردانند (3)

وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿4﴾

و آنان كه زكات مى‏پردازند (4)

پیام های آیه:

تمام كارها و سخنان خود هدف صحيح داشته باشد)

2- دورى‏ از لغو، به اندازه‏اى‏ مهم است كه بين نماز و زكات ذكر شده است.

(خاشعون  معرضون  للزّكوه فاعلون)

3- اهميّت زكات مانند اهميّت نماز است. (در 28 آيه، نماز و زكات در كنار هم

آمده است1- نشانه‏ى ايمان، دورى‏ از لغو است. (والّذينهم عن اللغو معرضون) (مؤمن بايد در

) (فى‏ صلوتهم خاشعون، للزّكوه فاعلون)

4- اعتقاد به تنهايى‏ كافى‏ نيست، عمل هم لازم است. (المؤمنون... فاعلون)

 

آیه ی 41 احزاب

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿41﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را ياد كنيد يادى بسيار (41)

 

پیام های آیه:

- ياد خدا در همه حال

هنگامى كه نام خدا برده مى شود يك دنيا عظمت ، قدرت ، علم ، و حكمت در قلب انسان متجلى مى گردد، چرا كه او داراى اسماء حسنى و صفات عليا

و صاحب تمام كمالات ، و منزه از هر گونه عيب و نقص است .

توجه مداوم به چنين حقيقتى كه داراى چنان اوصافى است روح انسان را به نيكيها و پاكيها سوق مى دهد، و از بديها و زشتيها پيراسته مى دارد، و به تعبير ديگر بازتاب صفات او در جان انسان تجلى مى كند.

توجه به چنين معبود بزرگى موجب احساس حضور دائم در پيشگاه او است ، و با اين احساس فاصله انسان از گناه و آلودگى بسيار زياد مى شود.

ياد او ياد آورى مراقبت او است ، ياد حساب و جزاى او است ، ياد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ او است و چنين يادى است كه جان را صفا، و دل را نور و حيات مى بخشد.

به همين دليل در روايات اسلامى آمده است كه هر چيز اندازه اى دارد جز ياد خدا كه هيچ حد و مرزى براى آن نيست ! امام صادق (عليه السلام ) طبق روايتى كه در اصول كافى آمده مى فرمايد: ما من شى ء الا و له حد ينتهى اليه الا الذكر، فليس له حد ينتهى اليه !: ((هر چيز حدى دارد كه وقتى به آن رسد پايان مى پذيرد جز ذكر خدا كه حدى كه با آن پايان گيرد ندارد)).

سپس مى افزايد: فرض الله عز و جل الفرائض فمن اداهن فهو حدهن ، و شهر رمضان فمن صامه فهو حده ، و الحج فمن حج حده ، الا الذكر، فان الله عز و جل لم يرض منه بالقليل و لم يجعل له حدا ينتهى اليه ، ثم تلا: يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكرة و اصيلا:

((خداوند نمازهاى فريضه را واجب كرده است ، هر كس آنها را ادا كند حد آن تامين شده ، ماه مبارك رمضان را هر كس روزه بگيرد حدش انجام گرديده و حج را هر كس (يكبار) بجا آورد همان حد آن است ، جز ذكر الله كه خداوند به مقدار قليل آن راضى نشده و براى كثير آن نيز حدى قائل نگرديده ، سپس به عنوان شاهد اين سخن آيه ((يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا…))

را تلاوت فرمود. <109>

امام صادق (عليه السلام ) در ذيل همين روايت از پدرش امام باقر (عليه السلام ) نقل مى كند كه او كثير الذكر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ذكر خدا مى گفت ، و به هنگام غذا خوردن نيز به ذكر خدا مشغول بود، حتى هنگامى كه با مردم سخن مى گفت از ذكر خدا غافل نمى شد…

و سرانجام با اين جمله پر معنى حديث فوق پايان مى گيرد: و البيت الذى يقراء فيه القرآن ، و يذكر الله عز و جل فيه تكثر بركته ، و تحضره الملائكة ، و تهجر منه الشياطين ، و يضى ء لاهل السماء كما يضى ء الكوكب الدرى لاهل الارض : ((خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، و ياد خدا گردد، بركتش ‍ افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى يابند، و شياطين از آن فرار مى كنند، و براى اهل آسمانها مى درخشد همانگونه كه ستاره درخشان براى اهل زمين (اما به عكس خانه اى كه در آن تلاوت قرآن و ذكر خدا نيست بركاتش كم خواهد بود، فرشتگان از آن هجرت مى كنند و شياطين در آن حضور دائم دارند). <110>

اين موضوع به قدرى اهميت دارد كه در حديثى ياد خدا معادل تمام خير دنيا و آخرت شمرده شده است چنانكه از رسولخدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل شده : من اعطى لسانا ذاكرا فقد اعطى خير الدنيا و الاخرة : ((آن كس كه خدا زبانى به او داده كه به ذكر پروردگار مشغول است خير دنيا و آخرت به او داده شده است )). <111>

روايات در اهميت ياد خدا آن قدر زياد است كه اگر بخواهيم همه آنها را در اينجا بياوريم از وضع كتاب بيرون خواهيم رفت ، اين سخن را با حديث كوتاه و پر معنى ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) پايان مى دهيم آنجا كه فرمود: من

اكثر ذكر الله عز و جل اظله الله فى جنته : هر كس بسيار ياد خدا كند خدا او را در سايه لطف خود در بهشت برين جاى خواهد داد))!. <112> 

(كسانى كه بخواهند آگاهى بيشترى در اين زمينه پيدا كنند به جلد دوم اصول كافى ابوابى كه در باره ذكر الله است مراجعه نمايند، بخصوص بابى كه مى گويد: بسيارى از آفات و بلاها و مصائب دامن كسانى را كه ذكر خدا مى گويند نمي گيرد).

تاكيد بر اين مطلب را لازم نميدانيم كه اينهمه بركات و خيرات مسلما مربوط به ذكر لفظى و حركت زبان كه خالى از فكر و انديشه و عمل باشد نيست ، بلكه هدف ذكرى است كه سرچشمه فكر گردد، همان فكرى كه بازتاب گسترده اش در اعمال انسان آشكار شود. چنانكه در روايات به اين معنى تصريح مى كند. <113>

آیه ی 152 بقره

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ ﴿152﴾

پس مرا ياد كنيد [تا] شما را ياد كنم و شكرانه‏ام را به جاى آريد و با من ناسپاسى نكنيد (152)

پیام های آیه:

1- خداوند، به انسان شخصيّت مى‏بخشد ومقام انسان را تا جايى بالا مى‏برد كه مى‏فرمايد: تو ياد من باش، تا من هم ياد تو باشم. «اذكرونى اذكركم»

 2- كسانى مشمول لطف خاصّ هستند، كه همواره به ياد خدا باشند.«اذكرونى اذكركم»

 3- ذكر خدا و نعمت‏هاى او، زمينه‏ى شكر و سپاس است. چنانكه غفلت از ياد خدا، مايه‏ى كفران است. «اذكرونى، اشكروا لى و لاتكفرون»

آیه ی 2 انفال

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿2﴾

مؤمنان همان كسانى‏اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مى‏كنند (2)

پیام های آیه:

1- آنكه با شنيدن نداى اذان و آيات الهى بى‏تفاوت باشد، بايد در كمال ايمان خود شك كند. «انّما المؤمنون اذا ذُكر اللّه وَجِلَت»

 2- ذكر نام خدا از سوى هركس باشد، در مؤمن اثر مى‏گذارد. «اذا ذُكر اللّه وَجِلَت»

 3- ايمان، با عشق و خشيت درونى همراه است. «المؤمنون... وَجِلت قلوبهم»

 4- ايمان، مراتب ودرجاتى دارد وقابل كاهش وافزايش است. «زادتهم ايماناً»

 5 - ترسى كه ريشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى كه از معرفت سرچشمه بگيرد پسنديده است. «المؤمنون ... وجلت»

 6- هر آيه‏ى قرآن، حجّت و دليل و نورى است كه مى‏تواند بر ايمان بيفزايد. «اذا تليت... زادتهم ايماناً»

 7- مؤمن، ميان بيم و اميد است. «المؤمنون، وجلت قلوبهم، يتوكّلون»

 8 - كسى كه تنها خداوند را ربّ خود مى‏داند، تنها به او توكّل مى‏كند. «على ربّهم يتوكّلون»

ایه ی 28 رعد

 

الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿28﴾

همان كسانى كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد (28)

 

پیام های آیه:

 

 1- ايمان بدون اطمينان قلبى، كامل و كارساز نيست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»

 2- ياد خدا با زبان كفايت نمى‏كند، اطمينان قلبى هم مى‏خواهد. «تطمئن قلوبهم بذكر اللَّه»

 3- تنها ياد خدا، مايه‏ى آرامش دل مى‏شود. «بذكر اللَّه تطمئن القلوب»

    امروزه دارندگان زر و زور و تزوير بسيارند ولى از آرامش لازم خبرى نيست.

آیه ی 91 مائده

إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ ﴿91﴾

همانا شيطان مى‏خواهد با شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد پس آيا شما دست برمى‏داريد (91)

پیام های آیه:

1- هر كس كه عامل كينه و عداوت در ميان مردم شود، مانند شيطان است. «انمّا يريد الشيطان...»

 2- تحريكات شيطان دائمى است. «انّما يريد الشيطان» (فعل مضارع، رمز دوام و استمرار است.)

 3- جامعه‏اى كه در آن عداوت باشد، شيطانى است. «انّما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة...»

 4- از الفت و وحدت پاسدارى كنيم و با هر چه آنها را از بين مى‏برد مبارزه كنيم. «انّما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة»

 5 - الفت و مهربانى بين اهل ايمان، مورد عنايت خاص خداوند است. «انّما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة»

 6- قمار و شراب، ابزار كار شيطان براى ايجاد كينه و دشمنى است. «انّما يريد الشيطان... فى الخمر و الميسر»

 7- نماز برترين سمبل ياد خداست. (با اينكه نماز ذكر خداست، نام آن جداگانه آمده است) «عن ذكر اللَّه و عن الصلوة»

 8 - بيان فلسفه‏ى احكام، يكى از عوامل تأثير كلام در ديگران است. «العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»

 9- با تمام عواملى كه باعث ايجاد كينه و دشمنى مى‏شود بايد مبارزه كرد. «يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»

 10- برخى از مسلمانان در صدر اسلام كه على رغم تحريم شراب و قمار، باز بدان مشغول بودند، مورد توبيخ خداوند قرار گرفتند. «فهل انتم منتهون»

 

آیه ی 28 کهف

وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿28﴾

و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته‏ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده‏روى است اطاعت مكن (28)

پیام های آیه:

  1- كيفر دنياگرايى، غفلت از ياد خداوند است. «تريد زينة الحياة الدنيا ولا تطع من اغفلنا قلبه»

 2- ارزش ياد خدا، به ريشه‏دار بودن آن در قلب وروح است. «اغفلنا قلبه عن ذكرنا»

 3- انسان گام به گام سقوط مى‏كند؛ اوّل غفلت، آنگاه هوسرانى و سپس مسير انحرافى. «اغفلنا، اتّبع هواه، كان امره فُرطا»

 4- رهبرى افراد غافل، هواپرست و افراطى ممنوع است. «اغفلنا، اتبع هواه، كان امره فرطاً»

 5- اعتدال، ارزش و زياده‏روى ضد ارزش است. «وكان امره فرطا»

 

آیه ی 193 آل عمران

رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ ﴿193﴾

پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد پس ايمان آورديم پروردگارا گناهان ما را بيامرز و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران (193)

پیام های آیه:

1- خردمندان، آماده‏ى پذيرش حقّ هستند و در كنار پاسخگويى به نداى فطرت، به نداى انبيا، علما و شهدا پاسخ مى‏دهند. «انّنا سمعنا منادياً ينادى للايمان...» 

 2- استغفار و اعتراف، نشانه‏ى عقل است. «اولواالالباب... ربّنا فاغفر لنا» 

 3- از آداب دعا كه زمينه‏ى عفو الهى را فراهم مى‏كند، توجّه به ربوبيّت الهى است. «ربّنا فاغفر لنا» 

 4- ايمان، زمينه‏ى دريافت مغفرت است. «امنّا، فاغفر لنا» 

 5 - ديگران را در دعاى خود شريك كنيم. «فاغفر لنا» 

 6- پرده‏پوشى وعفو، از شئون ربوبيّت واز شيوه‏هاى تربيت است. «ربّنا... كفّرعنّا» 

 7- مرگِ انسان با اراده الهى است. «توفّنا» 

 8 - خردمندانِ دورانديش، مرگ با نيكان را آرزو مى‏كنند و به فكر حسن عاقبت هستند. «توفّنا مع الابرار» 

 9- ابرار مقامى دارند كه خردمندان آرزوى آن را مى‏كند. «اولواالالباب...توفّنا مع الابرار»

نکات متن:     

1. قلب پاک نوجوان و جوان دریچه ای گشوده به آسمان است  .

2. پاکی دوران جوانی فرصتی طلایی برای رسیدن به ایمان است  .

3. انسان با قلبی پاک از مادر متولد می شود و این پاکی اغلب تا جوانی باقی می ماند  .

4. نوجوانی و جوانی خوشبخت است که پاکی اغلب تا جوانی باقی می ماند  .

5. هر اندازه که پاکی بیشتر باشد درهای لطف و رحمت خداوند به روی انسان بازتر است  .

6. انسان تا قوای جوانیش هست تا روح لطیف جوانی هست تاریشه های فساد در او کم است می تواند خودش را اصلاح کند  .

7. تفکر پیرامون آیات خدا و توجه دائم به خدا و نعمت های او و انس با عوامل تقویت کننده یاد خدا و دوری از موانع یاد خدا و انجام نیکی و دوری از بدی و رعایت واجبات و محرمات از عوامل رسیدن به ایمان و حفظ آن است . 

 

  سوال های متن  :

1. رسول خدا (ص) درباره زیباترین مژده به جوانان و نوجوانان در استفاده از فرصت چه می فرماید ؟

یکی از ملائکه ی خداوند هر شب بر بالین جوانان می آید و آنان را ندا می دهد : برخیزید و ( برای رستگاری ) بکوشید . 

2. چگونه تفکر پیرامون آیات خدا ایمان و محبت انسان را نسبت به او زیاد می کند ؟

زیرا جهان و زیبایی های آن نشانه های زیبایی ، علم ، قدرت و رحمت خداست توجه به آنها یاد خدارا در دل زنده می کند و رحمت خدا را یادآور می شود و این یادآوری بر دوستی و محبت ما به او می افزاید . 

 3. اثر توجه دائم به خدا و یاد او چیست ؟

توجه دائم به او ارتباط ما با او را افزایش می دهد و این پیوند را مستحکم می کند . یکی از حکمت های نمازهای پنج گانه زنده نگهداشتن یاد خدا در تمام طول شبانه روز است . 

 4. توجه به نعمت ها و لطف های خدا به انسان چه نتیجه ای دارد ؟

اگر به زندگی خود توجه کنی نشانه های لطف و رحمت خدا را بروشنی می بینی . ذکر محبت های خدا یاد او را زنده نگه می دارد و قلب را به او نزدیک می کند . 

 5. چه عواملی معمولا ما را به یاد خدا می اندازد ؟

مطالعه زندگی معصومین (ع) و دوستان خدا ، قرائت قرآن کریم ، حضور در مسجد و شرکت در نماز جماعت ، زیارت مرقد معصومین (ع) و امام زادگان و اولیای خدا ، همنشینی با دوستان صادق و صمیمی از جمله این عوامل هستند . 

 6.دو مورد از عواملی که یاد خدا را در دل ضعیف می کنند را توضیح دهید .

1) دوستانی که نگاه جدی به زندگی نکرده و هدفی متعالی ندارند اینان فضایی اطراف ما ایجاد می کنند که فرصت یاد خدا را از آدمی می گیرد  .

2) سرگرم شدن به فیلم ها و کتابهای نامناسب نهال پاکی و طهارت نوجوانی را می خشکاند و پیوند با خدا را بشدت ضعیف می کند . 

 7. چهار مورد از عواملی که باعث رسیدن به ایمان و حفظ آن در انسان می شود را نام ببرید .

 

1) تفکر پیرامون آیات خدا

2) توجه دائم به خداوند و ذکر و یاد او 

3) توجه به نعمت ها و لطف های خدا به انسان 

4) انجام اعمال نیک و دوری از گناه 

  اندیشه و تحقیق  :

1.چرا حرکت به سوی خدا و کسب سعادت الهی در جوانی و نوجوانی آسان تر از بزرگسالی است ؟

زیرا در سنین بزرگسالی ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و جهاد مشکل تر است ولی در سن جوانی و نوجوانی بواسطه پاکی خود به ملکوت نزدیک تر است و بنابراین تلاش برای اصلاح و خودسازی آسانتر است . 

  2. به نظر شما مهم ترین نکته در توصیه امام خمینی «ره» به جوانان چیست ؟ چرا ؟

مهم ترین توصیه امام به جوانان این است که : « نگذارید در اصلاح حال خودتان زمان جوانی به زمان پیری بیفتد » زیرا تا قوای جوانی هست تا روح لطیف جوانی هست تا ریشه های فساد در اوو کم است می تواند خودش را اصلاح کند . 

  3. به نظر شما مهم ترین عامل در تضعیف ایمان و فراموشی خداوند کدام است ؟ چرا ؟

انجام نیکی ها ، زیرا هر عمل نیک دل را نورانی تر می کند و دل پاک و نورانی به ملکوت خدا نزدیک تر است . 

 4. به نظر شما مهم ترین عامل در تضعیف ایمان و فراموشی خداوند کدام است ؟ چرا ؟

 

انجام گناه مهم ترین عامل تضعیف ایمان است . هر گناه چون غباری صفحه دل را می پوشاند و به اندازه خود مانع رسیدن نور در حقیقت می گردد . 

5.چگونه می توان دل را حرم همیشگی خدا کرد ؟

توجه دائمی به خدا و رعایت پاکی چشم و زبان و فکر و خیال و قلب و ...

 

لیست نمرات  نوبت اوّل دانش آموزان دبیرستان شهید بهشتی تنکابن(استعداد های درخشان

 درس دین و زندگی(1) سال تحصیلی88-87

نام و نام خانوادگی دانش آموز             مستمر                         پایانی    

کلاسA    

1- نعمان      اکرانزاد                       20                              20       

2- مهدی     باقر خانی                      17                             

3-پویان      برنایشی                          20                          5/19

4-ایلیا        جنت علیپور                     20                          5/19

5- امیر حسین حاجی آقایی                  19                           25/19

6-میلاد       خاتمی نژاد                     19                          19

7- یاسین     خانی الموتی                  20                             25/18

8-فرید      دیلمی معزی                   20                             20

9- احسان      رجبی                         17                             75/17

10- سید محمد رضا سادات اشکور      20                          5/19

11- سجاد    سالار                             16------------

12- حسین  سبز علیپور                     20                         20    

13- حامد   شجاع شفیعی                     16                       5/16

14- دانیال  شریعتی مقدم                    18                       25/19

15- حمید رضا  شریفیان                      19                     5/18

16- دانیال   شمس                            19                      5/17

17 – مرتضی  عابدی                        17                        17 

18- سید علیرضا  علوی فومنی           20                       20

19 – پوریا    علیخانی                      20                       20 

20 – محمد     فرید                          18                      18

21- رضا     فقیه                             20                      20    

22- فرشید   مرتمی                     20                        75/19

23- علی    منتظری                       20                       5/19

24- رضا   مینایی رودسری             20                      5/19

25- سید امیر فرهنگ نجبایی            18                      18

26- مهیار    ندافیان                       20                     25/19

27- محمد یوسف  نسیمی                 19                    5/18

28- علی  یکتن ثانی                        18                    17

کلاسB

1- مجتبی  ابوذری                          18                     16

2- آرش    احمد راجی                    19                      19

3- میلاد      اشکواری                   19                   25/16

4- حسام     باطبی                          19                  19

5-  احمد    براریان                        20                 5/19

6- شایان     پروانه                         20                20

7-  مهر گان  پور قاسم                     20               20

8-  سینا    پور عسگری                   20                20

9- محمد رسول  تقوی نسب              16              

10- نوید     جمال زاده                   20                75/19

11- سینا   حافظی                          20               5/19

12- سید مهدی حسینی هاشمی          17              5/17

13- حامد  حیدر پور چاکلی                    20             20

14- محمد جواد  خصالی                   19            75/18

15- رضا   رحیمی اتانی                    18            25/18

16- مجتبی  رمضانی فر                  17              75/18

17-کیوان   سپرده خرم                  20               20 

18- همایون    سلطانلو                  20               20

19- مهراد     سیّدی                       18             25/18

20- سید سعید  شفیعی                   19                 5/17

21- مجتبی  صیّادی                       17               18

22- علی  طالبی                            20             5/19

23- سید معین  علوی هاشمی            20               20

24- حسام  محمد پور                      20              20

25- سید مهرشاد  معصومی              14            

26- محسن  مهرابی                         17          

27- امیر فرهنگ  نعمت گرگانی           18          

28- کیانوش   ولی کلاری                   20            5/19

29- مسعود    یوسفی لوکلایه             17            5/17  

 

درس11

 درس یازدهم : ثبات درعزم

 

آیات درس یاز دهم :

 

آل عمران آیه ی 133

وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴿133﴾

و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابید.(133)                                                                                                                                                                پیام های آیه:

1- سرعت در كار خير، ارزش آن را بالا مى‏برد. «سارعوا» 

 2- اوّل بخشيده شدن، سپس بهشت رفتن. «مغفرة... جنّة» 

 3- آمرزش گناه مردم، از شئون ربوبيّت الهى است. «مغفرة من ربّكم» 

 4- سرعت در توبه، لازم است. «سارعوا الى مغفرة» 

 5 - لازمه‏ى سرعت به سوى بهشت متّقين، قرار گرفتن در زمره‏ى متّقين است. «جنّة... اُعدّت للمتقين»

مؤمنون ایه ی 61

أُوْلَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿61﴾

آنانند كه در كارهاى نيك شتاب مى‏ورزند و آنانند كه در انجام آنها سبقت مى‏جويند (61)

پیام های آیه:

1- ترس از خداوند و قيامت، سبب شتاب در كارهاى خير است. (من خشيه ربّهم

مشفقون... اولئک...)

2- نشانه‏ى ايمان واقعي، سرعت دائمى در كارهاى خير است. «(يسارعون» فعل

مضارع، رمز استمرار است)

3- سرعت و سبقت در كار خير، يك ارزش است. (يُسارعون فى الخيرات)

بقره آیه ی 233

وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿233﴾

و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست (233)

پیام های آیه:

- با توجه به عبارات اوّل آیه رعايت تقوا در تغذيه كودكان، بر عهده والدين است. «...واتقوا اللّه»

حدید آیه ی 4

وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿4﴾

و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مى‏كنيد بيناست (4)

پیام های آیه:

1- همه در محضر خداییم . « وهو معکم »

2- علم خداوندی حضوری است . «هو معکم »

3- خداوند به تمام جزئیات کار ما آگاه است . « والله بما تعملون بصیر»

انفطار آیه ی 10 تا 12

وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ﴿10﴾ و قطعا بر شما نگهبانانى [گماشته شده]اند (10)

كِرَامًا كَاتِبِينَ ﴿11﴾[فرشتگان] بزرگوارى كه نويسندگان [اعمال شما] هستند (11)

يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ﴿12﴾

آنچه را مى‏كنيد مى‏دانند (12)

پیام های آیه:

ماءموران ثبت اعمال

نه تنها در آيات فوق كه در بسيارى ديگر از آيات قرآن و روايات اسلامى به اين معنى اشاره شده كه خداوند ماءمورانى مراقب هر انسانى كرده كه اعمال او را اعم از نيك و بد مى نويسند، و نامه اعمال را براى روز جزا آماده مى كنند.

درباره ويژگيهاى اين فرشتگان تعبيرات پر معنى و هشدار دهنده اى در روايات اسلامى وارد شده است از جمله اينكه :

1 - كسى از امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) سؤ ال كرد: دو فرشته اى كه ماءمور ثبت اعمال انسان هستند آيا از اراده و تصميم باطنى او به هنگام گناه يا كار نيك نيز با خبر مى شوند؟

امام (عليه السلام ) در پاسخ فرمود: آيا بوى چاه فاضل آب و عطر يكى است ؟

راوى عرض كرد: نه !

امام (عليه السلام ) فرمود: هنگامى كه انسان نيت كار خوبى كند نفسش ‍ خوشبو مى شود! فرشته اى كه در سمت راست است (و ماءمور ثبت حسنات مى باشد) به فرشته سمت چپ مى گويد: برخيز كه او اراده كار نيك كرده است و هنگامى كه آن را انجام داد زبان آن انسان قلم آن فرشته ، و آب دهانش مركب او مى شود، و آن را ثبت مى كند، اما هنگامى كه اراده گناهى مى كند نفسش بد بو مى شود! ملائكه طرف چپ به فرشته سمت راست مى گويد بر خيز كه او اراده معصيت كرده ، و هنگامى كه آن را انجام مى دهد زبانش قلم آن فرشته و آب دهانش مركب او است و آن را مى نويسد!.

اين حديث به خوبى نشان مى دهد كه نيت انسان در تمام وجود او اثر مى گذارد، و فرشتگان از اسرار درونش بوسيله آثار برون آگاه مى شوند، و مسلما اگر آگاه نباشند نمى توانند اعمال انسان را به خوبى ثبت كنند، چرا كه چگونگى نيت در ارزش و خلوص و آلودگى عمل فوق العاده مؤ ثر است تا آنجا كه پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در حديث معروفى فرموده : انما الاعمال بالنيات ((اعمال به نيتها بستگى دارد)).

ديگر اينكه معلوم مى شود از خود انسان مى گيرند و براى او خرج مى كنند، زبان ما قلم آنها است ، و آب دهان ما مركب آنها!

2 - آنها ماءمورند به هنگامى كه انسان نيت كار نيك مى كند آن را به عنوان يك حسنه ثبت كنند، و هنگامى كه آن را انجام مى دهد ده حسنه بنويسند، اما هنگامى كه تصميم بر گناه مى گيرد تا عمل نكرده چيزى بر او نمى نويسند و بعد از عمل تنها يك گناه ثبت كنند.

اين تعبير بيانگر نهايت لطف و فضل الهى بر انسان است كه نيت گناه را بر او مى بخشد، و فعل گناه را بر طبق موازين عدالت جزا مى دهد، ولى در مسير اطاعت هر نيتى حسنه اى است ، و هر كار نيكى را بر طبق تفضل پاداش مى دهد، نه بر ميزان عدل ، و اين تشويقى است براى انجام اعمال نيك .

3 - در روايت ديگرى آمده است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از اشاره به وجود اين دو فرشته ، و نوشتن حسنات با پاداش ده برابر، فرمود هنگامى كه انسان كار بدى انجام مى دهد، فرشته راست به فرشته چپ مى گويد: در نوشتن اين گناه عجله مكن شايد كار نيكى بعد از آن انجام دهد كه گناه او را بپوشاند همانگونه كه خداوند بزرگ مى فرمايد: ((ان الحسنات يذهبن السيئات )) يا اينكه توبه و استغفار كند (و اثر گناه از ميان برود)... و او هفت ساعت از نوشتن كار بد خوددارى مى كند، و اگر كار نيك يا استغفارى به دنبال آن نيايد فرشته حسنات به فرشته سيئات مى گويد بنويس بر اين بدبخت محروم !.

4 - در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است : ((هنگامى كه مؤ منان در يك مجلس خصوصى با هم سخن مى گويند حافظان اعمال ، به يكديگر مى گويند

ما از آنها دور شويم ، شايد سرى دارند كه خدا آن را مستور داشته ))!.

5 - على (عليه السلام ) در يكى از خطبه هايش كه مردم را در آن به تقوى دعوت كرده ، مى فرمايد: ((بدانيد اى بندگان خدا كه مراقبانى از خودتان بر شما گماشته شده ، و ديدبانهايى از اعضاى پيكرتان ، و نيز بدانيد حسابگران راستگو اعمال شما را ثبت مى كنند، و حتى شماره نفسهايتان را نگه مى دارند، نه ظلمت شب تاريك شما را از آنها پنهان مى دارد، و نه درهاى محكم و فرو بسته و چه فردا به امروز نزديك است .

احقاف آیات 13و 14

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿13﴾

محققا كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏سپس ايستادگى كردند بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد (13)

أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿14﴾

ايشان اهل بهشتند كه به پاداش آنچه انجام مى‏دادند جاودانه در آن مى‏مانند (14)

پیام های آیه:

1- به موقعیّت فعلی خود مغرور نشویم و صرف اظهار ایمان را کافی ندانیم بلکه سرانجام کار و آینده را در نظر بگیریم .

« قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا»

2 – خوف از خدا خوف از دیگران را از بین می برد .« ربّنا الله .... لا خوف علیهم »

3 – تنها کسانی از گذشته خود پشیمان نمی شوند که همواره در راه خدا حرکت می کنند . « ربّنا الله ثمّ استقاموا .... لا یحزنون»

4 – جزای استمرار بر نیکی ها جاودانی در بهشت و نعمت های بهشتی است . « استقاموا ..... خالدین فیها»

5 – بهشت پاداش اهل عمل است نه اهل سخن . « جزاءً بما کانوا یعلمون»

                                         

 نکات متن :

1. اجرای یک برنامه و استمرار آن اعتماد به نفس می آورد و شادابی و نشاط می بخشد  .

2. شکستن پیمان و خلف وعده ها سستی اراده و ضعف نفس را در پی دارد  .

3. باید میان عزم و عمل فاصله نیفتد تا لذت و شیرینی عمل خیر ، سبب تکرار عمل و استواری عزم گردد  .

4. احساس حضور در پیشگاه با عظمت خداوند سبب می شود که اورا ناظر بر اعمال خود ببینیم و از برداشتن قدم های مخالف با عهد و پیمان منصرف شویم  .

5. غفلت یعنی بی توجه بودن و سست شدن نسبت به هدف و راه رسیدن به آن ها  .

6. غافل کسی است که نبت به عوامل سعادت خود در دنیا و آخرت بی توجه باشد  .

7. آن فراموشی که ناشی از غفلت و بی توجهی باشد سزاوار سرزنش است  .

8. توجه به سرانجام وفاداری به پیمان و کامیابی در آن آدمی را در عزم خود مصمم تر می کند  .

9. باید باور کنیم که خواستن توانستن است  .

10. تصمیمی که در زندگی می گیریم فوق توانمام نباشد . برای رسیدن به هدف رعایت میانه روی و اعتدال ضروری است  .

11. تدریجی عمل کردن سبب دوام عمل می شود  .

12. اعمالی که دوام دارند مؤثرند اگر چه کم باشند . 

  سوال های متن :

1. اجرای یک هدف و برنامه چه تأثیری در روحیه انسان دارد ؟

به انسان اعتماد به نفس می بخشد و سبب شادابی و نشاط می شود  .

2. شکستن پیمان و خلف وعده ها چه آثاری در پی دارد ؟

سستی اراده و ضعف نفس را در پی دارد و کار به جایی می رسد که شخص با خود می گوید :« من نمی توانم من ضعیف هستم  » .

3. غفلت چیست و غافل کیست ؟

غفلت یعنی بی توجهی و سستی نسبت به هدف و راه رسیدن به هدف و غافل کسی است که موجبات سعادت خود در نیا و آخرت بی توجه باشد  .

4.آیا فراموشکار مقصر است ؟

خیر ، همیشه مقصر محسوب نمی شود بلکه آن فراموشی بد است که ناشی از غفلت و بی توجهی باشد  .

5. چه عاملی سبب دوام عمل می گردد ؟ و دوام عمل چه فایده ای دارد ؟

تدریجی عمل کردن سبب دوام عمل می شود . اعمالی که دوام دارند موثرند اگر چه کم باشند اما عمل گاه و بیگاه نه تنها مؤثر نیست که گاهی زیان آور هم هست  .

6. رسول خدا (ص) درباره تداوم عمل چه می فرمایند ؟

« ان افضل الاعمال ادومها و ان قل ؛ برترین اعمال مداوم ترین آنها ست اگر چه اندک باشد  . »

 

7. راه های تقویت عزم را نام ببرید .

تسریع در انجام تصمیم – توجه به حضور در پیشگاه خدا و فرشتگان – توجه به عاقبت پایداری در تصمیم – عملی دانستن تصمیم جدید – رعایت اصل اعتدال – رعایت اصل تدریج . 

  اندیشه و تحقیق :

1.آیاعلاوه بر عوامل ذکر شده در کتاب عامل یا عوامل دیگری برای تقویت عزم می شناسید ؟ آنها را بیان کنید .

توجه به این مطلب که ما موجودی ابدی هستیم و ما با اعمال نیک خود داریم ابد خود را می سازیم .

توجه به این مطلب که مصایب و مشکلات دنیا زوال پذیر و فانی است و پاداش نیکو در انتظار صابران است

توجه به عزمت (لقاء الله) عزم انسان را جزم می کند  .

2. به نظر شما چه عاملی ممکن است تصمیم های زیر را تهدید کند ؟ هر یک را جداگانه بنویسید .

الف ) خواندن نماز

ب ) مطالعه کتاب های مفید

ج ) کمک به نیازمندان

الف ) بی توجهی به فضیلت نماز اول وقت ، سرگرمی و بازی های بازدارنده ، کاهلی .

ب ) اشتغالات وقت گیر مانند نگاه به فیلم ها ، تنبلی ، عدم عادت به مطالعه .

ج ) صفت رذیله بخل ، قساوت قلب و ترساندن شیطان انسان را از فقر  .

 

3. چرا امام صادق (ع) می فرماید : « سزاوار است کسی که همت بر کار خیری کرده و در عمل به آن تسریع کند و آن رابه تأخیر نیندازد ؟ »

زیرا شیطان منتظر همین تأخیرها ست تا در این فاصله زمانی انسان را وسوسه کند و به تنبلی کشاند . 

 

درس10

 

درس دهم : عزم خوب زیستن

 

ترجمه و نکات تفسیری درس دهم:

آیات 51 تا 67 سوره ی مبارکه ی انبیاء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان         

وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ ﴿51﴾

و در حقيقت پيش از آن به ابراهيم رشد [فكرى]اش را داديم و ما به [شايستگى] او دانا بوديم (51)

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿52﴾

آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت اين مجسمه‏هايى كه شما ملازم آنها شده‏ايد چيستند (52)

قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿53﴾

گفتند پدران خود را پرستندگان آنها يافتيم (53)

قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿54﴾

گفت قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوديد (54)

پیام های آیه:

1- انبيا پيش از مبعوث شدن، مورد توجّه خداوند هستند. «من قبل وكُنّا به عالمين»

 2- رشد واقعى آن است كه انسان را به يكتاپرستى برساند. «رشده... اذ قال لابيه...»

 3- حضرت ابراهيم خود آمادگى پذيرش رشد را داشت. «رشده» و نفرمود: «رشداً». (استعدادها وظرفيت‏هاى وجودى انسان‏ها براى رشد متفاوت است) 

 4- در نهى از منكر، شرط سنّى وجود ندارد. «قال لابيه»

 5 - نهى از منكر را از نزديكان خود شروع كنيم. «قال لابيه»

 6- در نهى از منكر، تعداد ملاك نيست، گاه مى‏بايست يك نفر در مقابل يك گروه قرار گيرد. «قال لابيه و قومه»

 7- در نهى از منكر، ابتدا به نهى از بزرگ‏ترين منكرات بپردازيم. «قال ما هذه التماثيل»

 8 - يكى از شيوه‏هاى موفّق در نهى از منكر، مخاطب قرار دادن وجدان‏هاست. «ما هذه التماثيل»

 9- باطل‏ها و منكرات را تحقير كنيم. «ما هذه التماثيل»

 10- در نهى از منكر، مردم را از شخصيّت و كرامت انسانى‏شان آگاه سازيم. «انتم لها عاكفون» و نفرمود «تعكفونها»

 11- جلوه رشد در مبارزه با خرافات و ترك آن است. «رشده اذقال ...»

 12- پدران، زمينه‏ساز انحرافات نسل خود هستند. «وجدنا آبائنا»

 13- رفتار نياكان در تربيت فرزندان مؤثر است، هرچند برآن سفارش هم نكنند. «وجدنا آبائنا»

 14- تقليد كوركورانه وتعصّب كور بر رفتار نياكان، مذموم و ممنوع است. «وجدنا آبائنا انتم و آبائكم»

 15- در نهى از منكر، خجالت كشيدن، كنايه‏گويى و رودربايستى، جايگاهى ندارد. «انتم و آبائكم فى ضلال مبين»

 16- نه قدمت و نه كثرت، هيچكدام دليلى بر حقّانيت نيست. «انتم و آبائكم فى ضلال مبين»

 17- در عقائد بايد تكيه‏گاه استدلال باشد نه راه نياكان. «وجدنا آبائنا... آبائكم فى ضلال مبين»

 18- گمراهى، درجاتى دارد. «ضلال مبين»

قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿55﴾

گفتند آيا حق را براى ما آورده‏اى يا تو از شوخى‏كنندگانى (55)

قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿56﴾

گفت [نه] بلكه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمين است همان كسى كه آنها را پديد آورده است و من بر اين [واقعيت] از گواهانم (56)

پیام های آیه :

1- كسانى كه نسل در نسل با تقليدهاى كوركورانه خود منحرف شده‏اند، پذيرش يكباره‏ى حقّ برايشان آسان نيست. «اجئتنا بالحقّ ام ...»

 2- ربوبيّت و تربيت پروردگار، مخصوص انسان‏ها نيست، بلكه شامل همه هستى است. «ربّكم ربّ‏السموات و الارض»

 3- پروردگار همه‏ى هستى يكى  است. «ربّكم ربّ السموات و الارض» 

 (بر خلاف عقيده كسانى كه براى هر يك از آسمان‏ها و زمين و انسان، پروردگارى قائل هستند.)

 4- مردان خدا در عقيده‏ى حقّ خويش تنها نيستند، بلكه خود را به همه‏ى موحدان تاريخ و فرشتگان الهى متصل مى‏بينند. «من الشاهدين»

َوَتَاللهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿57﴾

و سوگند به خدا كه پس از آنكه پشت كرديد و رفتيد قطعا در كار بتانتان تدبيرى خواهم كرد (57)

پیام های آیه:

1-ايمان به هدف ويقين بدرستى راه، انسان را قدرتمند مى‏سازد. «تاللّه لاكيدنّ»

 2- كارهاى بزرگ به طراحى‏هاى مهم نيز نياز دارد. «لاكيدنّ» كلمه «اكيدنّ» از «كيد» به معناى تدبير و طرّاحى است.

 3- قاطعيّت، لازمه‏ى يك رهبرى موفّق است. «تاللّه لاكيدنّ» قسم با كلمه‏ى «تاللّه» از قسم با كلمه‏ى «واللّه» شديدتر است. <727> 

 4- پيامبران با اتصال به منبع وحى، به تنهايى قدرت برنامه‏ريزى دارند. «لاكيدنّ»

 5 - مبارزه حضرت ابراهيم با بت‏ها كاملاً جدّى بود و قصد ارعاب نداشت. «لاكيدنّ» (حرف «لام» و نون مشدّد، نشانه‏ى حتمى بودن است.)

 6- كثرت و تعدّد بت‏ها، مانع تدبير و تصميم ابراهيم نشد. «اصنامكم»

 7- اگر حضور بت‏پرستان نباشد، همه بت‏ها در برابر يك تبر نيز عاجزند. «بعد أن تولّوا مدبرين» در واقع، اين بت‏پرستان هستند كه محافظت بت‏ها را به عهده دارند، نه بت‏ها حفاظت آنها را!!

 8 - براى اجراى اهداف بزرگ، گاه حضور مردم لازم است. «و أن يحشرالناس ضحى» و گاه عدم حضور آنان شرط است. «بعد أن تولّوا مدبرين»

 9- تا بت باشد، گرايش به بت‏پرستى نيز خواهد بود، پس بايد بت‏ها را نابود كرد. «لاكيدنّ اصنامكم»

فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿58﴾                                                         

پس آنها را جز بزرگترشان را ريز ريز كرد باشد كه ايشان به سراغ آن بروند (58)

قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿59﴾

گفتند چه كسى با خدايان ما چنين [معامله‏اى] كرده كه او واقعا از ستمكاران است (59)

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿60﴾

گفتند شنيديم جوانى از آنها [به بدى] ياد مى‏كرد كه به او ابراهيم گفته مى‏شود (60)

پیام های آیه:

1- بت شكنى، از جمله وظايف اصلى پيامبران الهى است. «فجعلهم جُذاذا»

 2- اگر استدلال و موعظه فايده‏اى نبخشد، نوبت به برخورد انقلابى مى‏رسد. «فجعلهم جذاذا»

 3- قدرت جسمانى و جسارت، يك ارزش، و ناتوانى و زبونى يك نقيصه است. «فجعلهم جذاذا»

 4- براى بيدار كردن افكار عمومى و محو شرك، تلف كردنِ برخى اشيا و اموال لازم است. (بت‏هاى زمان ابراهيم و گوساله سامرى داراى قيمت و ارزشى بودند). «فجعلهم جذاذاً»

 5 - بت از احترام ومالكيّت ساقط است وشكستن آن جايز است. «فجعلهم جذاذاً»

 6- بت‏هاى بزرگ، در ديد بت‏پرستان بزرگ است نه در نزد موحّدان. «كبيراً لهم»

 7- شكستن بت‏ها مقدّمه رهايى فكر از جمود و فراهم آمدن زمينه‏ى سؤال و جواب است. «لعلهم اليه يرجعون»

 8 - عقيده‏ى انحرافى، انسان را دچار قضاوت انحرافى مى‏كند. «انّه لمن الظالمين»

 (گاهى انسان چنان سقوط مى‏كند كه بالاترين ظلم (شرك) را  حقّ، و روشن‏ترين حقايق (توحيد) را ظلم مى‏پندارد)

 9- كفّار، ابتدا حضرت ابراهيم عليه السلام را ظالم معرفى كردند تا بتوانند براحتى او را محاكمه كنند. «انّه لمن الظالمين»

 10- فرياد مبارزه و ظلم ستيزى ابراهيم عليه السلام به همه جا رسيده بود. «سمعنا»

 11- جوانان هم مى‏توانند در راه حقّ، موج آفرينى كنند. «سمعنا فَتىً»

 12- حضرت ابراهيم عليه السلام قبل از عمليات تخريب، با تبليغات خود زمينه انقلاب عليه بت‏ها را فراهم آورده بود. «يذكرهم»

قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿61﴾

گفتند پس او را در برابر ديدگان مردم بياوريد باشد كه آنان شهادت دهند (61)

قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿62﴾

گفتند اى ابراهيم آيا تو با خدايان ما چنين كردى (62)

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ ﴿63﴾

گفت [نه] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است اگر سخن مى‏گويند از آنها بپرسيد (63)

پیام های آیه:

1- بت‏پرستان نيز براى يقين به جرم وتكميل پرونده وقضاوت نهايى، به مسئله‏ى گواهى مردم اعتماد دارند. «لعلّهم يشهدون»

 2- بزرگى كار ابراهيم‏عليه السلام به اندازه‏اى بود كه بت پرستان نيز ناچار به تعظيم شدند. به جاى عبارت «يقال له ابراهيم» در آيه‏ى گذشته كه حاكى از گمنامى و حقارت بود، در اين آيه او را رسماً با اسم خودش كه نشان از بزرگى و شناخت داشت خطاب كردند. «يا ابراهيم»

 3- استهزا وطعنه بر خرافات، در مواردى لازم است. «بل فعله كبيرهم»

 4- فيلمسازى، اجراى تئاتر و نمايش و نقش بازى كردن براى بيدارى اذهان، كارى پسنديده و جايز است. «فجعلهم جذاذاً - بل فعله كبيرهم»

فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿64﴾                          

پس به خود آمده و [به يكديگر] گفتند در حقيقت‏شما ستمكاريد (64)

پیام های آیه:

1- بيدار كردن وجدان‏ها، خوديابى، بازگشت به خويشتن و توجّه به فطرت، از اهداف عمده انبياست. «بل فعله كبيرهم ... فرجعوا الى انفسهم»

 2- شرك، ازخود بيگانگى و توحيد، خوديابى است. «فرجعوا الى انفسهم»

 3- در وقت بيدارى افكار، هر خلافكارى تقصير را به گردن ديگران مى‏اندازد. «انّكم انتم الظالمون» چنانكه در قيامت نيز گناهكاران و مجرمين به يكديگر مى‏گويند: «لولا انتم لكنّا مؤمنين» <731> 

 4- تاريخ، فطرت و وجدان، از جمله عوامل روشن كننده‏ى حقايق‏اند. «رجعوا الى انفسهم - انتم الظالمون» كسانى كه تا ديروز، ابراهيم را ظالم مى‏دانستند، «مَن فَعل هذا بآلهتنا انّه لَمن الظالمين» امروز با مراجعه به وجدان‏هاى خود، خويشتن را ظالم مى‏دانند. «اِنّكم انتم الظالمون»

 

ثٌُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ ﴿65﴾

سپس سرافكنده شدند [و گفتند] قطعا دانسته‏اى كه اينها سخن نمى‏گويند (65)

قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿66﴾

گفت آيا جز خدا چيزى را مى‏پرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمى‏رساند (66)

پیام های آیه:

1- يكى از شيوه‏هاى دعوت مردم به دين، آگاه كردن آنان به ضرر بى‏دينى است. «لاينفعكم و لا يضركم»

 2- سرچشمه و انگيزه‏ى عبادت، دستيابى به خير و يا نجات از شر است كه بت‏ها بر هيچكدام قادر نيستند. «لاينفعكم شيئاً و لا يضرّكم»

أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿67﴾

اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مى‏پرستيد مگر نمى‏انديشيد (67)

پیام های آیه:

1- اگر زمينه مناسبى براى بيدارى پيدا شد بايد منحرفان را تحقير كرد. «اُفٍ لكم و لما تعبدون من دون اللّه»

 2- عواطف بايد تحت الشعاع مكتب باشد. «اُفّ لكم» با توجّه به اينكه عموى او نيز بت‏پرست بود.

 3 - بت‏پرستى با عقل سازگار نيست. «افلا تعقلون؟» (افراد بى خرد لجوج سزاوار توبيخ هستند) «أفلا تعقلون»

 4- توحيد، انديشه‏اى عقلانى است. «أفلا تعقلون»

  نکات متن:

1. عزم به معنی اراده ، قصد و آهنگ به سوی هدفی است  .

2. آدمی با عزم و اراده خود آنچه را انتخاب کرده عملی می سازد  .

3. عزم ظهور گوهر انسانیت یعنی اختیار است  .

4. تفاوت درجات انسان به درجات عزم اوست  .

5. کار بزرگ عزم بزرگ می طلبد  .

6. قدم گذاشتن در راه زندگی سعادتمندانه نیازمند عزمی قوی است  .

7. عهد با خدا عهدی برای رضایت او و سعادت و رستگاری ماست  .

8. خدا از ما وقتی راضی است که در مسیر خوشبختی باشیم  .

9. آنچه خداوند در مسیر بندگی از ما می خواهد فقط برای خوشبختی ماست زیرا او کمال بی نیازی است او نقصی ندارد که بخواهد که با درخواست از ما آن را برطرف کند و ماهم از خود چیزی نداریم که تقدیم او کنیم  .

10. خدا چون ما را خلق کرده است ما و خوشبختی ما را دوست دارد اگر می گوید این راه را بروید برای آن است که به سعادت خود برسیم . پس رضایت او در کمال و خوشبختی ما و اطاعت از او راه سعادت ماست  .

11. دین همان راه کمال و خوشبختی یعنی راه رضایت خداست  .

12. عزم برحرکت به سوی کمال و کسب رضایت خدا عزم بر دینداری است  .

13. وفای به عهد و پیمان عین دینداری است  .

14. میزان دینداری ما به میزان وفاداری به این عهد است 

15. عهد و میثاق میان انسان و خدا سه مرحله دارد  : 1- عهد برای قدم گذاشتن در اصل راه  2-تجدید روزانه عهد  3- تکمیل عهد  .

16. اعمالی که لازمه پیمودن راه خوشبختی است و بدون آن این راه طی نمی شود واجب نام دارد  .

17. اعمالی که مانع پیمودن راهند و مارا از مسیر خوشبختی دور کنند حرام نامیده می شوند  .

18. انجام واجبات و دوری از محرمات همان پیمودن راه رستگاری و رضای دوست است  .

19. اعمالی که رفتن به سوی کمال را آسان تر می کنند و رسیدن به درجات برتر رستگاری را میسر می سازند مستحب نام دارند  .

20. اعمالی که از سرعت حرکت می کاهند و توفیق رسیدن به درجات برتر خوشبختی را سلب می کنند مکروه نامیده می شوند  .

21. کارهای عادی روزانه که اثر خاصی ندارند مباح نامیده می شوند  .

22. تجدید میثاق روزانه غفلت و سهل انگاری را می زداید و مارا در عمل ثابت قدم تر می نماید. 

 سوال های متن  :

1. برای اینکه انسان راهی را انتخاب کند و عملی را انجام دهد چه مراحلی را طی می نماید ؟

اول درباره هدف و راه زندگی تفکر می کند تا درستی یا نادرستی آن را دریابد و آنگاه قلباًآن را می پذیرد و به آن شوق پیدا می کند و در مرحله دوم آهنگ رفتن می کند و در مرحله سوم قدم پیش می گذارد و به راه می افتد . 

 2. معنی عزم چیست ؟

عزم به معنی اراده ، قصد و آهنگ به سوی هدفی است . آدمی با عزم و اراده خود آنچه را انتخاب کرده عملی می سازد . 

 3. منظور از گوهر انسانیت به چیست ؟

چون یکی از ویژگی های انسان قدرت انتخاب است بنابراین گوهر انسانیت ، اختیار می باشد . 

 4. معنی عهد با خدا چیست ؟

یعنی عهدی برای رضایت او وسعادت و رستگاری ما . 

5. دین چیست ؟

دین همان راه کمال و خوشبختی یعنی راه رضایت خداست . 

 6. مراحل سه گانه عهد میان انسان و خدا را نام ببرید ؟

1) عهد برای قدم گذاشتن در اصل راه  2) تجدید روزانه عهد  3) تکمیل عهد 

 7. مکروه را تعریف کنید ؟

اعمالی که از سرعت حرکت انسان می کاهند و توفیق رسیدن به درجات برتر رستگاری را میسر می سازد. 

 اندیشه و تحقیق :

الف  )

1.عزم چه رابطه ای با اختیار دارد ؟

انسان با عزم و اراده ی خود آن چه را در اختیار و انتخاب کرده است عملی می سازد . به همین جهت عزم ظهور گوهر انسانیت یعنی اختیار است . 

 2. چرا انسان های با اراده و مصمم را دوست داریم و از انسان های بی اراده خوشمان نمی آید ؟

انسان هر صفتی را که نشانه کمال باشد دوست دارد . انسانهای با اراده و مصمم دارای کمالاتی از قبیل ثبات قدم و اعتماد به نفس و صبر و ... هستند از این جهت دوست داشتنی هستند ولی انسانهای بی اراده از این کمالات برخوردار نیستند و ناقصند بنابراین دوست داشتنی نیستند . 

3. چرا تعریف اول از واجب ، حرام ، مستحب و مکروه اساس تعریف دوم است ؟

چون کلمه انجام نقطه ی مقابل ترک است و کلمه ی سعادت نقطه ی مقابل کلمه ی عذاب است بنابراین با تبدیل کلمه انجام در تعریف اول به کلمه ی ترک و تبدیل کلمه ی سعادت به کلمه ی عذاب و بالعکس می توانیم تعریف دوم را درست کنیم . 

 ب)

1. کلمه عهد به صورت های مختلفی از قبیل عاهدتم ، الم اعهد عهدنا ، عهدی ، عاهدوا حدود  45  بار در قرآن کریم آمده است . آیات  40  و  80  و  177  سوره بقره  76  و  77  آل عمران  ، 115  طه  ، 60  یس  ، 10  فتح و  8  مؤمنون از جمله آن آیات می باشند که برای تحقیق انتخاب شده اند در مجموعه این آیات اندیشه کنید و پاسخ سوال های زیر را در دفتر خود یادداشت کنید .

- عهد میان چه کسانی است ؟

میان خدا و بندگانش 

- عهد درباره چیست ؟

عهد درباره کسب رضایت او و رسیدن به سعادت و رستگاری خودمان .

- عاقبت عهد شکنان چه بوده است ؟

- شقاوت و بدبختی و مبتلا شدن به عذاب .

چه کسانی به عهد وفادار بوده اند و چه نتیجه ای رسیده اند ؟

-          آنان که در کسب رضایت خدا ثابت قدم و استوار بوده اند و با اعتماد به نفس تمام مشکلات را تحمل نموده اند . سرانجام اینان سعادت و رستگاری و خشنودی خداست .

 

-           

در آیات مبارکه  130  طه  ، 17  لقمان  ، 60  و  61یس تدبر نموده و بیان کنید هر آیه ناظر کدام یک از مراحل سه گانه عهد است ؟

آیه  130  طه : پس در برابر آنچه می گویند صبر کن و پیش از طلوع آفتاب و قبل از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور ...

آیه  17  لقمان : پسرم نماز را برپا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصائبی که به تو می رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است .

جواب : مرحله اول

آیه  60  -61  یس : آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید که او برای شما دشمن آشکاری است !؟ و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است .

جواب : مرحله اول 

 

درس13

 

مرحله ی سوم :

قدم در راه

 

درس سیزدهم : آیین رهروی

 

آیات درس سیزدهم :

سوره ی مبارکه ی لقمان آیات 13 تا 19

وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ﴿13﴾

و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش در حالى كه وى او را اندرز مى‏داد گفت اى پسرك من به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است (13)

پیام های آیه:

1- شيوه‏هاى تربيتِ فرزند را از بزرگان بياموزيم. (و اذ قال لقمان لابنه)

2- در موعظه بايد ابتدا، ذهن و حواسّ شنونده را به خود متوجّه كنيم. (يا بنيّ)

3- موعظه بايد بر اساس حكمت باشد. (و لقد آتينا لقمان الحكمه... و هو يعظه)

4- فرزند، به نصيحت نياز دارد. از فرزندانمان غافل نشويم. (قال لقمان لابنه)

5- در تبليغ، ابتدا از نزديكان خود شروع كنيم. (قال لقمان لابنه)

6- از بهترين راه‏هاى تربيت صحيح فرزند، گفتگوى صميمى ‏با اوست. (و هو

يعظه يا بنيّ)

7- از رسالت‏هاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است. (قال لقمان لابنه و هو يعظه)

8- با نوجوان بايد با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش. (و هو يعظه يا بنيّ)

9- موعظه بايد با محبّت و عاطفه همراه باشد. (يا بنيّ)

10- يكى از شرايط تأثير موعظه، احترام و شخصيّت دادن به طرف مقابل است.

(يا بنيّ)

11- در ارشاد و موعظه، مسايل اصلى را در اولويّت قرار دهيم. (يعظه... لا تشرک)

12- مهم‏ترين و محوري‏ترين بُعد حكمت، توحيد است. (آتينا لقمان الحكمه... قال...

لاتشرک)

13- شرك، بزرگ‏ترين خطر و اصلي‏ترين مسئله است، در نزد خداوند، همه‏ى

دنيا متاع قليل است، (متاع الدنيا قليل) <49> ، ولى شرك ظلم عظيم است. (لظلمٌ

عظيم) يعنى اگر همه‏ى دنيا را به كسى بدهند كه مشرك شود، نبايد بپذيرد.

14- مواعظ خود را با دليل و منطق بيان كنيم. (لاتشرک... انّ الشرک لظلم عظيم)

وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿14﴾

و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش به او باردار شد سستى بر روى سستى و از شير باز گرفتنش در دو سال است [آرى به او سفارش كرديم] كه شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است (14)

پیام های آیه:

1- از سخن حقّ پيروى كنيم، چه موعظه‏ى بنده‏ى خدا باشد، (لقمان) و چه

وصيّت خداوند سبحان. (وصّينا)

2- همه‏ى انسان‏ها، در هر رتبه و شرايطى كه باشند مديون والدين هستند. (وصّينا

الانسان) «(الانسان»، شامل همه‏ى مردم مى‏شود)

3- احترام والدين، حقّى است انسانى نه فقط اسلامي، حتّي والدين كافر را بايد

احسان نمود. (وصّينا الانسان بوالديه)

4- آن كه زحمت بيشترى مى‏كشد، بايد به صورت ويژه تقدير شود و نامش

جداگانه برده شود. (والديه - اُمّه)

5- در فرمان‏هاى عمومي، بايد استدلال نيز عام باشد. (چون مخاطب، همه

انسان‏ها هستند، باردارى مادران مطرح است كه مربوط به همه‏ى مردم است و

هر انسانى مادر دارد). (حملته اُمّه)

6- به بهانه آن كه كاري، وظيفه‏ى طبيعى فردى است، نبايد از سپاس و احسان او،

شانه خالى كنيم. (بارداري، امرى طبيعى است، ولى ما مسئوليّت داريم كه به

مادر احترام گذاريم و از زحمات او قدردانى كنيم). (حملته اُمّه)

7- يادى از گذشته‏ها كنيم تا روحيّه‏ى شكرگزارى در ما زنده شود. (حملته اُمّه)

8- دوران باردارى و شيردادن، از عوامل پديدآورنده‏ى حقوق مادر بر فرزند و

مهم‏ترين دوران شكل گيرى شخصيّت فرزند است. (حمله اُمّه... و فصاله)

9- جدا كردن كودك از شير مى‏تواند در خلال دو سال باشد و واجب نيست بعد

از پايان دو سال باشد. (كلمه‏ى «فصال»، به معناى بازگرفتن كودك از شير است

و «فى عامين»، نشان آن است كه در لابلاى دو سال نيز مى‏توان كودك را از شير

گرفت، گرچه بهتر است دو سال تمام شود.)

10- تحمّل سختى در راه انجام وظيفه، سرچشمه‏ى پيدايش حقوق فوق العاده

است. كسانى كه با وجود ضعف و خستگى بار مسئوليّتى را بر دوش

مى‏كشند، حقّ بيشترى بر انسان دارند. (وهناً على وهن)

11- سپاسگزارى از والدين، از جايگاه والايى نزد خداوند برخوردار است. (ان

اشكر لى ولوالديک) بعد از شكر خداوند، تشّكر از والدين مطرح است.

12- سرانجام همه‏ى ما به سوى خداست، پس از ناسپاسى نسبت به والدين

بترسيم. (اليّ المصير)                                                               

13- ايمان به رستاخيز، انگيزه‏ى عمل صالح از جمله احسان به والدين است.

(اليّ المصير)

14- حقّ خداوند، بر حقّ والدين مقدّم است. (ان اشكر لى ولوالديک) تشكّر و

احسان به والدين، ما را از خداوند غافل نكند.

وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿15﴾

و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى از آنان فرمان مبر و[لى] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن و راه كسى را پيروى كن كه توبه‏كنان به سوى من بازمى‏گردد و [سرانجام] بازگشت‏شما به سوى من است و از [حقيقت] آنچه انجام مى‏داديد شما را با خبر خواهم كرد (15)

پیام های آیه:

1- انسان به طور فطرى گرايش توحيدى دارد و ديگران براى مشرك كردن او

تلاش مى‏كنند. (جاهداک)

2- در كنار بيان كليّات، به تبصره‏ها نيز توجّه داشته باشيم. (در كنار سفارش به

اطاعت از والدين «وَصّينا الانسان»، به انحرافات احتمالى والدين نيز توجّه شده

است). (جاهداک على ان تشرک)

3- شرك، هيچ گونه منطق علمى ‏ندارد. (ليس لک به علم)

4- تقليد كوركورانه ممنوع است. (ما ليس لک به علم فلا تطعهما)

5- حقّ خدا، بر هر حقّى از جمله حقّ والدين، مقدّم است. (فلا تطعهما)

6- هرگاه الگويى را از كسى مى‏گيريم، الگوى مناسب ديگرى را جايگزين آن

كنيم. (فلاتطعهما واتبع)

7- در موارد انحرافي، اطاعت از والدين لازم نيست، ولى زندگى عادّى را بايد

حفظ كرد. (فلا تطعهما و صاحبهما فى الدنيا معروفا)

8- همزيستى مسالمت آميز با غير مسلمانان، بدون تبعيّت از فرهنگ آنان جايز

است. (فلا تطعهما و صاحبهما... معروفا)

9-كار خوب و معروف در هيچ حالى نبايد ترك شود. (صاحبهما فى الدنيا معروفا)

10- تا آخر عمر بايد با والدين به نيكى رفتار كرد. (حتّي با والدين مشرك)

(صاحبهما فى الدنيا معروفا)

11- انسان‏هاى خدايي، شايسته الگو شدن هستند. (واتّبع سبيل مَن اناب اليّ)

12- گاهى در انتخاب عقيده و رفتار در خانواده، تفكيك لازم است؛ در زندگى

دنيوى همراه با والدين، ولى در پيروى كردن، راه پاكان و صالحان. (واتّبع

سبيل مَن اَناب اليّ)

13- ايمان به معاد، ضامن اصلاح امور و اطاعت انسان از راه خداست. (اليَّ

مرجعكم)

14- قيامت عرصه‏ى حضور انسان‏ها در محضر الهى است. (اليَّ مرجعكم فاُنبّئكم)

يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿16﴾

اى پسرك من اگر [عمل تو] هموزن دانه خر دلى و در تخته‏سنگى يا در آسمانها يا در زمين باشد خدا آن را مى‏آورد كه خدا بس دقيق و آگاه است (16)

پیام های آیه:

1- توجّه دادن فرزند به علم و قدرت الهي، نشانه‏ى حكمت است. (آتينا لقمان

الحكمه... يا بنيّ...)

2- در موعظه، براى هر توصيه‏اى نام مخاطب را تكرار كنيم. (تكرار «يا بُنيّ» در

اين سوره و تكرار «يا ابت» در سوره‏ى مريم آيات 40 تا 45).

3- ايمان انسان به حضور عملش در قيامت، سرچشمه‏ى اصلاح اوست. (أن تک

مثقال حبّه... يأت بها الله)

4- در يك ارزيابى و نظارت كامل، بايد كوچك‏ترين كارها نيز مورد توجّه قرار

گيرد. (مثقال حبّه من خردل)

5- كوچكي، «خَردَل» سفتي، «صَخرَه» دورى و ناپيدايي، «السّموات، الارض»، در علم

الهى و قدرت احضار عمل اثرى ندارد. (يأت بها الله)

6- خداوند به همه چيز آگاه و بر همه چيز تواناست. (يأت بها الله... لطيف خبير)

7- اعمال انسان، در اين جهان از بين نمى‏رود. (يأت بها الله)

 8- حسابرسى خداوند دقيق است، زيرا او لطيف است. (لطيفٌ خبير)

يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿17﴾

اى پسرك من نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است‏شكيبا باش اين [حاكى] از عزم [و اراده تو در] امور است (17)

پیام های آیه:

1- يكى از وظايف والدين نسبت به فرزندان، سفارش به نماز است. (يا بُنيّ اَقِم الصلوه)

2- پاكسازى درونى را با دورى از شرك و بازسازى روحى را با نماز آغاز كنيم.

(لاتشرک... اقم الصلوه)

3- وجوب امر به معروف و نماز، مخصوص دين اسلام نيست. (قبل از اسلام

نيز، لقمان سفارش به نماز كرده است) (يا بُنيّ اقم الصلوه وامر بالمعروف)

4- فرزندان خود را از طريق سفارش به نماز، مؤمن و خدايي، و از طريق سفارش

به امر به معروف و نهى از منكر، افرادى مسئول و اجتماعى تربيت كنيم. (يا

بُنيّ اقم الصلوه وامر بالمعروف)

5- آگاهى فرزندان خود را به قدرى بالا ببريم كه معروف‏ها و منكرها را بشناسند

تا بتوانند امر و نهى كنند. (يا بُنيّ - وَ امُر - وَ انهَ)

6- بعد از توجّه به مبداء و معاد، مهم‏ترين عمل، نماز است. (اقم الصلوه)

7-كسى كه مى‏خواهد در جامعه امر و نهى كند و قهراً با هوس‏هاى مردم درگير

شود، بايد به وسيله‏ى نماز خودسازى و خود را از ايمان سيراب كند. (اقم

الصلوه وامر بالمعروف)

8- فرزندان خود را آمر به معروف و ناهى از منكر بار آوريم. (وامر بالمعروف...)

9- امر به معروف، هميشه قبل از نهى از منكر است. (وامر بالمعروف وانه عن المنكر)

رشد معروف‏ها در جامعه، مانع بروز بسيارى از منكرات مى‏گردد.

10- در مسير حقّ بودن كافى نيست، لازم است ديگران را نيز به مسير حقّ دعوت

كنيم. (وامر بالمعروف) چنانكه در سوره عصر مى‏خوانيم : (الّذين آمنوا و عملوا

الصالحات و تواصوا بالحقّ)

11- در تبليغ دين و اجراى فريضه‏ى امر به معروف و نهى از منكر، بايد صبر و

سعه‏ى صدر داشته باشيم. (واصبر على ما اصابک) نهى از منكر، با تلخي‏ها و

نيش زدن‏هاى گناهكاران همراه است، مبادا عقب نشينى كنيم.

12- پدر حكيم، رسيدن سختى به فرزندش را مى‏پذيرد و فرمان صبر مى‏دهد،

ولى ضربه به مكتبش را كه سكوت در برابر فساد باشد، هرگز. (و انه عن المنكر

و اصبر على ما اصابک)

13- امر به معروف و نهى از منكر از مسايل مهم است و صبر در برابر آنچه در اين

راه به انسان مى‏رسد ارزش دارد. (انّ ذلک من عزم الامور)

سيمايى از نماز:

به مناسبت سفارش به نماز و امر به معروف در اين آيه، اكنون به توضيح مختصرى

پيرامون اين دو فريضه مى‏پردازيم :

 نماز، ساده‏ترين، عميق‏ترين و زيباترين رابطه‏ى انسان با خداوند است كه در تمام اديان

آسمانى بوده است.

 نماز، تنها عبادتى است كه سفارش شده قبل از آن، خوش صداترين افراد بر بالاى

بلندى رفته و با صداى بلند، شعارِ «حيّ على الصلوه، حيّ على الفلاح، حيّ على خيرالعمل» را

سر دهند، با اذانِ خود سكوت را بشكنند و يك دوره انديشه‏هاى ناب اسلامى ‏را اعلام و

غافلان را بيدار كنند.

 نماز به قدرى مهم است كه حضرت ابراهيم (عليه اسلام) هدف خود را از اِسكان زن و فرزندش

در صحراى بى آب و گياه مكّه، اقامه‏ى نماز معرّفى مى‏كند، نه انجام مراسم حج.

 امام حسين (عليه اسلام) ظهر عاشورا براى اقامه‏ى دو ركعت نماز، سينه‏ى خود را سپر تيرهاى

دشمن قرار داد.

 قرآن، به حضرت ابراهيم و اسماعيل (عليه السلام) دستور مى‏دهد كه مسجد الحرام را براى

نمازگزاران آماده و تطهير نمايند. آري، نماز به قدرى مهم است كه زكريّا و مريم و ابراهيم و

اسماعيل : خادم مسجد و محل برپايى نماز بوده‏اند.

 نماز، كليد قبولى تمام اعمال است و اميرالمؤمنين (عليه اسلام) به استاندارش مى‏فرمايد: بهترين

وقت خود را براى نماز قرار بده و آگاه باش كه تمام كارهاى تو در پرتو نمازت قبول مى‏شود. <106>

 نماز، ياد خداست و ياد خدا، تنها آرام بخش دلهاست.

 نماز، در بيشتر سوره‏هاى قرآن، از بزرگ‏ترين سوره (بقره) تا كوچك‏ترين آن (كوثر)

مطرح است.

 نماز، از هنگام تولّد در زايشگاه كه در گوش نوزاد اذان و اقامه مى‏گويند تا پس از مرگ

كه در گورستان بر مرده نماز مى‏خوانند، جلوه مى‏كند.

 هم براى حوادث زمينى مانند زلزله و بادهاى ترس آور آمده و هم براى حوادث آسمانى

مانند خسوف و كسوف، نماز آيات واجب گشته و حتّي براى طلب باران، نماز باران آمده است.

 نماز، انسان را از انجام بسيارى منكرات و زشتي‏ها باز مى‏دارد. <107>

در نماز، تمام كمالات به چشم مى‏خورد كه ما چند نمونه از آن را بيان مى‏كنيم :

 نظافت و بهداشت را در مسواك زدن، وضو، غسل و پاك بودن بدن و لباس مى‏بينيم.

 جرأت، جسارت و فرياد زدن را از اذان مى‏آموزيم.

 حضور در صحنه را از اجتماع در مساجد ياد مى‏گيريم.

 توجّه به عدالت را در انتخاب امام جماعت عادل مى‏يابيم.

 توجّه به ارزشها و كمالات را از كسانى كه در صف اوّل مى‏ايستند، به دست مى‏آوريم.

 جهت گيرى مستقل را در قبله احساس مى‏كنيم. آري، يهوديان به سويى و مسيحيان به

سوى ديگر مراسم عبادى خود را انجام مى‏دهند و مسلمانان بايد مستقل باشند و لذا به فرمان

قرآن، كعبه، قبله‏ى مستقل مسلمانان مى‏شود، تا استقلال در جهت گيرى آنان حفظ شود.

 مراعات حقوق ديگران را در اين مى‏بينيم كه حتّي يك نخ غصبي، نبايد در لباس

نمازگزار باشد.

 توجّه به سياست را آنجا احساس مى‏كنيم كه در روايات مى‏خوانيم : نمازى كه همراه با

پذيرش ولايت امام معصوم نباشد، قبول نيست.

 توجّه به نظم را در صف‏هاى منظّم نماز جماعت و توجّه به شهدا را در تربت كربلا و

توجّه به بهداشت محيط را در سفارشاتى كه براى پاكى و نظافت مسجد و مسجدي‏ها داده

شده است، مى‏بينيم.

 توجّه به خدا را در تمام نماز، توجّه به معاد را در «مالک يوم الدين»، توجّه به انتخاب راه

را در «اهدنا الصراط المستقيم»، انتخاب همراهان خوب را در «صراط الّذين انعمت عليهم»،

پرهيز از منحرفان و غضب شدگان را در «غير المغضوب عليهم ولا الضّالّين»، توجّه به نبوّت و

اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را در تشهّد و توجّه به پاكان و صالحان را در «السلام علينا و على عباد

الله الصالحين» مى‏بينيم.

 توجّه به تغذيه‏ى سالم را آنجا مى‏بينيم كه در حديث آمده است : اگر كسى مشروبات

الكلى مصرف كند، تا چهل روز نمازش قبول نيست.

 آراستگى ظاهر را آنجا مى‏بينيم كه سفارش كرده‏اند از بهترين لباس، عطر و زينت در

نماز استفاده كنيم و حتّي زنها وسايل زينتى خود را در نماز همراه داشته باشند.

 توجّه به همسر را آنجا مى‏بينيم كه در حديث مى‏خوانيم : اگر ميان زن و شوهرى كدورت

باشد و يا يكديگر را بيازارند و بد زبانى كنند، نماز هيچ كدام پذيرفته نيست.

اينها گوشه‏اى از آثار و توجّهاتى بود كه در ضمن نماز به آن متذكّر مى‏شويم. امام

خمينى (قدس سره) فرمود: نماز، يك كارخانه‏ى انسان سازى است.

وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿18﴾

و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمى‏دارد (18)

پیام های آیه:

1- با مردم، چه مسلمان و چه غير مسلمان، با خوشرويى رفتار كنيم. (لا تصعّر

خدّک للنّاس)

2- تكبّر ممنوع است، حتّي در راه رفتن. (لا تمش فى الارض مرحا)

3- از عامل خشنودى خداوند براى تشويق و از ناخشنودى او براى ترك زشتي‏ها

و گناهان استفاده كنيم. (انّ الله لايحبّ)

4- به موهومات، خيالات و بلندپروازي‏ها خود را گرفتار نسازيم. (مُختال)

5- بر مردم فخر فروشى نكنيم. (انّ الله لايحبّ كلّ مُختال فَخور)

وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ﴿19﴾

و در راه‏رفتن خود ميانه‏رو باش و صدايت را آهسته‏ساز كه بدترين آوازها بانگ خران است (19)

پیام های آیه:

1- اسلام، دين جامعى است و حتّي براى راه رفتن دستور و برنامه دارد. (واقصد

فى مشيک)

2- در آيين الهي، عقايد و اخلاق در كنار هم مطرح است. (لا تشرک بالله... واقصد

فى مشيک)

3- ميانه روي، دورى از افراط وتفريط، و متانت در راه رفتن، سفارش قرآن است.

(واقصد فى مشيک)

4- نه فقط در راه رفتن، بلكه در همه‏ى كارها ميانه روى را مراعات كنيم. (واقصد

فى مشيک)

5- صداى خود را كوتاه كنيم، از فرياد بيهوده بپرهيزيم و بيانى نرم و آرام داشته

باشيم. (واغضض من صوتک)

6- فرياد كشيدن و بلند كردن صدا، امرى ناپسند و نكوهيده است. (واغضض من

صوتک انّ انكر الاصوات لصوت الحمير)

نکات متن:

1. راه زندگی را با تنظیم برنامه ای که در آن ، جایگاه هر وظیفه ای به مقتضای زمان معین شده باشد می توان پیمود  .

2. هر زمانی اقتضای اعمال خاصی را دارد  .

3. دوره کودکی دوره ی ظهور و شکوفایی توانایی های طبیعی و بازی و سرگرمی می باشد  .

4. دوره نوجوانی و جوانی ، دوره کسب مهارت های ، دانش اندوزی ، آمادگی برای حضور در جامعه و بخصوص دوره ی شکوفایی معنوی و انتخاب های بزرگ است  .

5. گرفتن تصمیم های مناسب با شرایط زمانی و سنی و روحی و خُلقی نیازمند وقت کاردانی و تنظیم نقشه های حساب شده برای زندگی است  .

6. ما باید به عنوان برترین موجود در این کره خاکی از تمامی ساعات و ایام عمر بهره ببریم تا هیچ استعدادی را ضایع نکنیم  .

7. نوعی ارتباط میان اعمال و زمان ها وجود دارد که ممکن است ما از آن اطلاع نداشته باشیم  .

8. پیامبر اکرم (ص) در منزل اوقات خود را سه قسمت می کرد : قسمتی برای عبادت ، قسمتی برای اهل خانه و قسمتی برای رسیدگی به کارهای خود  .

9. وظایفی که برای انجام آنها با خدا عهد می بندیم سه دسته اند  :

 1. اعمالی که در ارتباط با خداست مانند نماز و روزه ؛

 2. اعمالی که در ارتباط با بندگان خدا و سایر مخلوقات خداست مثل مبارزه با ظلم ، حفظ محیط زیست ؛ 

3. اعمالی که در ارتباط با خود است مانند نظافت و مطالعه  .

10. همه این سه دسته از اعمال به قصد کسب رضایت خدا انجام می دهیم  .

11. به تحقیق که رسول خدا اسوه نیکویی برای شماست  .

12. رسول خدا (ص) شب ها زود می خوابید و در نیمهدوم شب برای نماز شب بر می خاست هنگام برخاستن از خواب برای خدا به سجده می افتاد  .

13. رسول خدا (ص) با فروتنی سر سفره می نشست در غذا خوردن با فقیران همنشین می شد . و می فرمود ما مردمی هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمی خوریم و چون بخوریم قبل از سیر شدن دست از غذا می کشیم  .

14. شجاعت و توانایی جسمانی رسول خدا (ص) و اهل بیت ایشان نشان می دهد که این بزرگواران علاوه بر کمالات معنوی از بدن سالم و با نشاط نیز برخوردار بودند . رسول خدا (ص) از مردم می خواست شنا کردن ، سوارکاری و تیر اندازی را به فرزندان شان بیاموزند . 

  سوال های متن :

1. راه زندگی را چگونه می توان پیمود ؟

به وسیله ی برنامه ای که مطابق با آن حرکت کنیم تا به مقصد برسیم . برنامه جایگاه هر عمل را متناسب با زمان و امکانات انسان معین می کند  .

2. قرآن کریم درباره اسوه بودن پیامبر اکرم چه می فرماید ؟

« لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه ؛ به تحقیق که رسول خدا اسوه نیکویی برای شماست  »

3. چگونه می توان امیر مؤمونان (ع) را یاری کرد ؟ خود ایشان چه می فرمایند ؟

« شما قادر به چنین کاری ( مانند من زندگی کردن ) نیستند ولی سعی کنید با پرهیزکاری و کوشش و پاکدامنی و درستکاری مرا یاری کنید  . »

4. آداب خواب رسول خدا (ص) چگونه بود ؟

اغلب شب ها زود می خوابید و در نیمه دوم شب برای نماز شب برمی خواست .

هنگام خواب می فرمود : خدایا آن روز که بندگانت را برمی انگیزی مرا از عذاب حفظ فرما .

هنگام برخاستن از خواب برای خدا به سجده می افتاد  .

5. سفارشات امام صادق (ع) درباره خواب را بنویسید .

- هر کس با وضو به بستر رود بسترش مسجد اوست .

- چون به بستر می روی نگاه کن و ببین در روز چه بدست آورده ای و به یاد آر که خواهی مرد و قیامتی در کار است .

چون به بستر رفتی تسبیح حضرت زهرا (س) و آیه الکرسی و سوره ناس و فلق را بخوان  .

6. آداب غذا خوردن با استفاده از فرمایشات معصومین را بنویسید ؟

آغاز غذا با نام خدا و پایانش با حمد و سپاس او .

پرهیز از زیر نظر گرفتن دیگری و نگاه به لقمه او .

تا گرسته نشده ایم دست بسوی عذا دراز نکنیم و قبل از سیر شدن دست از غذا بکشیم .

خوردن غذا به آهستگی و آرامی .

آب را سه نفس بنوشیم و با بسم الله شروع و با الحمدلله تمام کنیم  .

7. رسول خدا (ص) چه نظری درباره ورزش داشت ؟

در مسابقات ورزشی حضور می یافت و از مردم می خواست شنا کردن و سوار کاری و تیراندازی را به فرزندان شان بیاموزند . 

 

 اندیشه و تحقیق :

الف  )

1. چرا در میان موجودات فقط انسان است که ممکن است زمان هرز رفته و تلف شده داشته باشد ؟

موجودات دیگر با هدایت غریزی به سوی رفع نیاز خود حرکت می کنند اما انسان باید با فکر و انتخاب خود به رفع نیازهای خود بکوشد که گاهی عواملی مانع می شود و بنابراین امکان دارد عمر تلف شده داشته باشد  .

2. مقصوداز این که رسول خدا ( ص) برای مسلمانان اسوه است چیست ؟

یعنی از آنان پیروی کنیم و در این راه هر چه موفق تر باشیم به آن ها نزدیک تر شده و از نور وجودشان بیشتر بهره مند می شویم .

ب )

در مورد مسائل زیر تحقیق کنید  :

1. خوردن غذای غصبی چه حکمی دارد ؟

غصب کردن حرام است یعنی نمی شود به ناحق مال دیگری را تصاحب کرد هرگونه تصرفی و از جمله خوردن آن گناه دارد و واجب است هر چه زودتر به صاحبش برگرداند  .

 

2. چه حیواناتی حرام گوشت هستند ؟

پستانداران حرام گوشت : درندگان مانند شیر و پلنگ و ببر و گرگ و سگ و خرس و کفتار وکلا سگ سانان و گربه سانان و میمون و خرگوش و موش و جوجه تیغی و ... و کرگدن و فیل و خوک ( که بیش از دو سم دارند ) و پستانداران دریایی مثل نهنگ و فک و شیر دریایی ...

پرندگان حرام گوشت : پرندگان شکاری و درنده ( نظیر عقاب و قرقی و باز و لاشخور ) و کلاغ ، طاووس ، خفاش ، پنگوئن و ... ( پرندگان حرام گوشت ثابت نگهداشتن بالشان بیشتر از بال زدن آنهاست و دیگر اینکه سنگدان و انگشت پشت پا نظیر شست در انسان ندارند . )

ماهیان حرام گوشت : ماهیان بدون پولک نظیر کوسه . اره ماهی حرام هستند . حیوانان بی مهره : بجز ملخ و میگو بقیه حرامند مانند کرم ها ، حلزون ، هشت پا ، خرچنگ و انواع حشرات . 

 

درس12

درس دوازدهم : قدم در بیداری

                                                 

 

آیات درس دوازدهم:

سوره ی مبارکه نساء آیه ی 146

إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿146﴾

مگر كسانى كه توبه كردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسك جستند و دين خود را براى خدا خالص گردانيدند كه [در نتيجه] آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشيد (146)

پیام های آیه:

1- راه توبه، براى همه حتّى منافقان باز است و آنان را از «درك اسفل» به بهشت اعلا مى‏رساند. «الاّ الّذين تابوا» 

 2- انسان آزاد است و مى‏تواند آگاهانه تغيير جهت دهد. «تابوا» 

 3- همراه با شديدترين تهديدها، به مردم اميد هم بدهيد. «فى الدرك الاسفل... الا الذين تابوا» 

 4- توبه تنها يك اظهار پشيمانى نيست، بلكه بازسازى همه جانبه است. «اصلحوا، اعتصموا، اخلصوا» 

 5 - توبه‏ى هر گناهى، به شكلى است. توبه‏ى نفاق، اصلاح به جاى تخريب، اعتصام به خداوند به جاى وابستگى به اين و آن، و اخلاص به جاى ناخالصى است. «اصلحوا و اعتصموا و اخلصوا» 

 6- التقاط در عقايد و انديشه، ممنوع است. «اخلصوا دينهم لله» 

 7- منافقانِ توّاب، در جدا شدن از هم‏فكرانشان احساس غربت نكنند. چون دوستان بهترى مى‏يابند. «فاولئك مع المؤمنين» 

 8 - مؤمنان، از توبه كنندگان واقعى استقبال كنند و آنان را از خود بدانند. «فاولئك مع المؤمنين»

نساء آیه ی 86

وَإِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا ﴿86﴾

و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى] بهتر از آن درود گوييد يا همان را [در پاسخ] برگردانيد كه خدا همواره به هر چيزى حسابرس است (86)

پیام های آیه:

1- رابطه‏ى عاطفى خود را نسبت به يكديگر گرم‏تر كنيد. «فحيّوا باَحسن»  

 2- ردّ احسانِ مردم نارواست، بايد آن را پذيرفت و به نحوى جبران كرد. «حيّوا باحسن منها» 

 3- پاسخ محبّت‏ها و هدايا را نبايد تأخير انداخت. حرف فاء در كلمه «فحيوا» 

 4- پاداش بهتر در اسلام استحباب دارد. «فحيّوا باحسن منها» 

 5 - در پاسخ نيكى‏هاى ديگران، ابتدا به سراغ پاسخ بهتر رويد، اگر نشد، پاسخى مشابه. «باحسن منها او ردّوها» 

 6- در جنگ هم اگر دشمن پيشنهاد صلح كرد، شما با رحمت بيشترى بپذيريد، يا مقابله به مثل آن را بپذيريد. «حييتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها» 

 7- از تحيّت‏هاى بى‏جواب نگران باشيد، كه اگر مردم پاسخ ندهند، خداوند حساب آن را دارد و نه عواطف مردم را بى‏جواب گذاريد، كه خداوند به حساب شما مى‏رسد. «انّ اللّه كان على كلّ شيى‏ء حسيباً»

انعام آیه ی62

ثُمَّ رُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ ﴿62﴾

گاه به سوى خداوند مولاى بحقشان برگردانيده شوند آگاه باشيد كه داورى از آن اوست و او سريعترين حسابرسان است (62)

پیام های آیه:

1- بازگشت همه به سوى خداست و او يگانه قاضى قيامت است. «ردّوا الى اللَّه... له الحكم»

 2- مولاى حقيقى كسى است كه آفريدن، نظارت كردن، خواب و بيدارى، مرگ و بعثت، داورى و حسابرسى به دست او باشد، «الى اللَّه مولاهم الحقّ»

 3- همه‏ى مولاها يا باطلند، يا مجازى، مولاى حقيقى تنها خداوند است. «اللَّه مولاهم الحقّ» و ولايت انبيا و اوليا، پرتوى از ولايت الهى است.

 4- سرعت حسابرسى خداوند، از هر نوع و هر وسيله‏ى حسابرسى سريعتر است. «و هو أسرع الحاسبين»

 5 - سرعت حسابرسى و رسيدگى به امور، يك ارزش و روش الهى است. «و هو أسرع الحاسبين»

ابراهیم آیه ی 51

لِيَجْزِي اللّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿51﴾

تا خدا به هر كس هر چه به دست آورده است جزا دهد كه خدا زودشمار است (51)

پیام های آیه:

1- هيچ يك از مردم بى‏جزا نمى‏مانند. «كل نفس»

 2- هيچ كارى در دنيا بى‏پاسخ نيست. «ما كسبت»

 3- كيفر و پاداش الهى، بر اساس عمل خود ماست. «ما كسبت»

                                                 

  نکات متن:

 

1. بقای بر میثاق ، رشد و کمال ما و رضایت پروردگار را در پی دارد و شکستن پیمان به شرمندگی در مقابل او می انجامد  .

2. راه وفای به میثاق ، مراقبت از ان است . مراقبت یعنی زیر نظر داشتن ، دقت و توجه  .

3. مراقبت از سه جنبه اصل و کیفیت و نیت عمل ضروری است  .

4. شخص مراقب باشد به اصل عهد و پیمانی که با خدا بسته عمل کند و هیچ یک از اجزای آن از دست نرود  .

5. میزان تاثیر عمل به کیفیت آن بستگی دارد  .

6. مهمترین جنبه هر عمل نیت آن است . تاثیر یک عمل در تکامل معنوی انسان وابسته به قصد و نیت عمل کننده است  .

7. با ارزیابی و محاسبه میزان موفقیت به دست می آید و عوامل موفقیت یا عدم موفقیت روشن می شود

8. بهترین زمان محاسبه در پایان هر روز و قبل از خواب است . 

  سوال های متن :

1. بقای بر میثاق چه نتیجه ای دارد ؟

رشد و کمال ما و رضایت پروردگار را در پی دارد و شکستن پیمان به شرمندگی در مقابل او می انجامد  .

2. خداوند در حدیث قدسی درباره کسانی که به سوی او بازگشت دارند چه می فرماید ؟

هر کس یک وجب به سوی من آید یک گام به سوی او خواهم رفت و هر کس گامی به سوی من آید دو گام به سویش بر خواهم داشت و هر کس آهسته به سویم آید شتابان به جانبش خواهم رفت  .

3. راه وفاداری به میثاق با خدا چیست ؟

راه وفای به میثاق ، مراقبت از آن است مراقبت یعنی زیر نظر داشتن دقت و توجه  .

4. جنبه های سه گانه عمل را نام ببرید ؟

1- اصل عمل ؛2- کیفیت و چگونگی عمل ؛3- نیت و قصد شخص عامل  .

5. مراقبت از اصل عمل چگو نه است ؟

بدین صورت که شخص مراقب باشد به اصل عهد و پیمانی که با خدا بسته حتما عمل کند به طوری که هیچ یک از اجزای اصلی آن از دست نرود  .

6. مهمترین جنبه هر عمل به چه امری بستگی دارد ؟

مهمترین جنبه هر عمل ، نیت آن است . هر فردی باید توجه کند به چه منظور عملی را انجام می دهد و دستورات خدارا اطاعت می کند  .

7.بهترین زمان محاسبه چه موقعی است ؟

بهترین زمان محاسبه در پایان هر روز و قبل از خواب است در آخرین لحظات روز خود نگاهی به اعمال خود کنیم اگر موفق بوده ایم سپاسگزار خداوند باشیم و اگر کوتاهی کرده ایم استغفار نماییم و برای روز بعد از درگاه او یاری جوییم . 

 

 اندیشه و تحقیق :

1. چرا مراقبت در ابتدای اجرای هر برنامه ضروری تراست ؟ برای اینکه اطمینان پیدا کنیم که برنامه ما به درستی شروع شده و اجرا می گردد باید با مراقبت تمام کارها را زیر نظر و توجه قرار دهیم . اگر از ابتدا بدون مراقبت انجام شود منجر به انحرافات بزرگ می گردد  .

 

2. چرا پیامبر اکرم (ص) فرموده اند «انما الاعمال بالنیات » ؟

زیرا نیت هر عملی باطن آن عمل است و باطن بسیار مهم تر از ظاهر است . باطن عمل است که برای ما می ماند و در روح مانقش می بندد . از این جهت پیامبر اکرم (ص) فرمود : ارزش اعمال انسان به نیات آنها بستگی دارد  .

 

3. بعضی از افراد می گویند : ما اعمال و عباداتی را انجام می دهیم ولی تاثیر آن ها را در خود احساس نمی کنیم . فکر می کنید اشکال کار این افراد در کجاست ؟

باید توجه داشت که هر عمل سه جنبه دارد  : 1. اصل عمل  2. کیفیت عمل  3. نیت شخص عامل . گاهی اصل عمل درست انجام شده است اما به کیفیت و نیت عمل توجه نشده است لذا اثر مطلوب را در خود نمی بیند  .

 

4. چه رابطه ای میان مراقبت و محاسبه برقرار است ؟ آیا به یکدیگر وابسته اند ؟

کسی که بخواهد خود را اصلاح کند هر دو را باید رعایت کند ابتدا مراقبت می کند اعمالش مورد رضایت خدا باشد و بعد در آخر روز خود را محاسبه مب کند که آیا به وظیفه عمل کرد یا نه . پس در واقع محاسبه ، آن مراقبت را تکمیل می کند  .

 

5. چرا باید از نیت و قصد خود در هنگام عمل مراقبت کنیم ؟

تاثیر یک عمل در تکامل معنوی انسان وابسته به قصد و نیت عمل کننده است . باید از نیت خود در اعمال مراقبت نماییم و نگذاریم کارهای بلند و متعالی آلوده به هدف های پست گردد  .

 

6. آسان گرفتن و گذشت چه موقع پسندیده است و در چه صورتی ناپسند است ؟

آسان گیری و گذشت نسبت به خطاهای دیگران پسندیده است و نشانه کرامت و بزرگواری است اما آسان گیری نسبت به اشتباهات خود ، نشانه حقارت و زبونی در مقابل گناه است.

 

درس16

درس شانزدهم : شوق دیدار

 

نکات متن:

1. در نماز با حمد و تسبیح خدارا یاد می کنیم  .

2. در نماز نیازهای خود را از درگاه پر مهر و محبت خدا طلب می نماییم  .

3. نمازستون خیمه دین و مهمترین معیار وفاداری به عهد خویش با خداست  .

4. شرط ورود به پیشگاه الهی داشتن پاکی و طهارت است  .

5. وضو و طهارت ظاهری رمزی از طهارت باطنی است  .

6. اصل در طهارت ، طهارت روح و آراستگی آن به تقوا و زییایی های معنوی است  .

7. در وضو دستها را می شوییم تا نشانی بر عزم شستن دل و روح از غبار پلیدی ها و زشتی ها باشد  .

8. روی را با آب تطهیر می کینم تا بدانیم که آبرومند و روسفید می توان به محضر محبوب راه یافت  .

9. مسح سر نشانه آن است که با قدم صدق می توان صراط مستقیم را پیمود و خود را به دریای رحمت حق رساند  .

10. مسح پا نشانه آن است که با قدم صدق می توان صراط مستقیم را پیمود و خود را به دریای رحمت حق رساند  .

11. در وضو ، شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها واجب است زیرا این ها همان عضوهایی هستند که به هنگام ایستادن در پیشگاه خداوند آشکارند و در نماز به کار گرفته می شوند 

  سوال های متن  :

1. نماز را توصیف کنید .

نماز ستون خیمه دین است . نماز مهم ترین معیار وفاداری به عهد خویش با خداست . در نماز با حمد و تسبیح خدارا یاد کنید  .

2. شستن دستها در وضو نشانه چیست ؟

دست ها را می شویم تا به یاد آورم که تنها با دست شستن از خلایق می توان دست به دامن خالق زد  .

3. آیا با دل و روح آلوده و ناپاک می توان به خدا نزدیک شد ؟

خیر چون سیر بسوی او در نور دیدن مکان ها نیست بلکه با تعالی روح است از بیرون نیست بلکه از درون و باطن آدمی است . اگر سیمای جان زشت و ناپاک باشد نخواهیم توانست به او نزدیک شد  .

4. شستن صورت در وضو رمز چیست ؟

روی را با آب تطهیر می کنیم تا بدانیم که آبرومند و روسفید می توان به محضر محبوب راه یافت  .

5. مسح سر نشانه چیست ؟

سر را مسح می کنیم تا متذکر شویم که با اندیشه های الهی می توان در محضر او حاضر شد  .

6. مسح پاها در وضو رمز چیست ؟

مسح پا نشانه آن است که با قدم صدق می توان صراط مستقیم را پیمود و خود را به دریای رحمت حق رساند  .

7.فواید وضو از دیدگاه امام رضا (ع) را بنویسید ؟

1- کسالت و خمودی را ازانسان دور می کند  .

2- با تزکیه دل را برای ایستادن در پیشگاه خداوند آماده می سازد  .

3- اعضایی که هنگام نماز آشکارند و کار گرفته می شوند در وضو شسته یا مسح می شود . 

  اندیشه و تحقیق  :

1. ((توضیح المسائل)) یا ((رساله علمیه)) چیست و ما چه نیازی به آن داریم ؟

توضیح المسائل کتابی است که در آن فتاوی و نظرات مرجع تقلید جمع آوری شده است و چون در طول روز ممکن است سوالاتی برای ما پیش آید که جواب آنها را نمی دانیم و از طرفی دسترسی به مرجع تقلید نیز مشکل است پس ضروری است که توضیح المسائل در دسترس باشد  .

2.وضوی جبیره در چه مواردی و چگونه انجام می گیرد ؟

اگر جایی از محل وضو زخم باشد و روی آن بسته باشد و امکان بر داشتن آن در هنگام وضو نباشد باید با دست تر به هنگام وضو روی آن چسب یا باند کشید  .

3.بعد از کدام غسل می توان بدون وضو گرفتن نماز خواند ؟

غسل جنابت 

4.عوامل مختلفی در علاقه ما به نماز و نیایش در مقابل پروردگار دخالت دارند.آن عوامل را مشخص کنید و درباره هر یک توضیح دهید  .

1- از نظر قرآن عالم وجود یکسره درحال تسبیح و نماز پروردگار است نماز خواندن انسان هماهنگی با همه هستی است . دانستن این مطلب شوق انسان را به نماز زیاد می کند  .

2- وجود ما و استعداد های ما ، نعمتهایی است که خدا بما داده است و تماز تشکر از خدا در مقابل این نعمت هاست توجه به این مطلب در علاقه انسان به نماز موثر است  .

3- یکی از فواید بزرگ نماز این است که انسان را از زشتی ها باز می دارد اگر زندگی مجرمین و جنایتکاران را بررسی کنیم خواهیم دید که اهل نماز نبوده اند . توجه به این اثر نیز در علاقه ما به نماز موثر است  .

4- اگر انسان شیرینی و لذت مناجات با خدا را بچشد به نماز علاقه مند می شود درک این شیرینی به واسطه حضور قلب در نماز است . عوامل حضور قلب عبارتند از : خواندن نماز دز اول وقت ، شرکت در مسجد و جماعت ، پرهیز از خواندن در جاهای شلوغ و نامناسب ، توجه به اذکار و عبارات نماز  .

5- چرا روزی پنج بار نماز می خوانیم ؟

زیرا بنا به فرموده ی پیامبر اکر م (ص) « نماز همچون چشمه سار ی است که مردم روزی پنج بار در آن شست و شو می کنند » ما با نمازهای پنجگانه در واقع پنج بار خود را از تیرگی گناه می شوییم . 

درس15

درس پانزدهم : در حضور دوست

 

آیات درس پانزدهم:

سوره ی جمعه آیه ی 10:

فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿10﴾

و چون نماز گزارده شد در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد (10)

پیام آیه:

1- دنیا طلبی شما نباید همراه با غفلت از یاد الهی باشد.(وابتغوا من فضل الله واذکرواالله کثیراً)

2- در رسیدن و دستیابی به کمال،یه کم قانع نشوید.(واذکرواالله کثیراً)

3- اسلام هم خواهان کیفیّت است،(فی صلوتهم خاشعون)و هم به دنبال کمّیت.(واذکرواالله کثیراً)

زخرف آیه ی 36:

وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿36﴾

و هر كس از ياد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او شيطانى مى‏گماريم تا براى وى دمسازى باشد (36)

پیام آیه:

1- سلطه شيطان در اثر اعمال خود ماست. «و من يعش... نقيّض»

2- دل يا جاى رحمن است يا شيطان. «و من يعش عن ذكر الرّحمن نقيض له شيطاناً»

3- كيفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شيطان سلطه‏گر است. «فهو له قرين»

طه آیه ی 14:

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿14﴾

منم من خدايى كه جز من خدايى نيست پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار (14)

پیام آیه:

  1- از آداب گفتگو، معرفى خود است. «اِنّنى انَا اللّه»

 2- در نظام الهى، شناخت، اساس عمل است. «اِنّنى انَا اللّه - فاعبدنى»

 3 - شناخت اصول دين، بر انجام فروع دين مقدّم است. «لااله الاّ انَا فاعبدنى»

 توحيد نظرى مقدّم بر توحيد عملى است. «اِنّنى انَا اللّه - فاعبدنى»

 4- عبادت بايد خالصانه باشد. ارزش عبادت به ميزان خلوص آن است. «فاعبدنى»

 5- توحيد در رأس همه عقايد و نماز در رأس همه عبادات است. «لااله الاّ انا، فاعبدنى و أقم الصّلوة»

 6 - نماز، اوّلين دستور كار و برنامه‏ى عملى انبياست. «أقِم الصّلوة»

 7- نماز، در اديان ديگر نيز بوده است. «أقم الصّلوة»

 8- هدف از اقامه نماز، تنها رعايت قالب آن نيست، بلكه توجّه به قلب آن، يعنى احساس حضور است. «أقم الصّلوة لذكرى»

  9- برپايى نماز به خاطر ياد اوست، «أقم الصّلوة لذكرى» و ياد او موجب آرامش دلهاست. «الا بذكر اللّه تَطمئنّ القلوب» <538>  چنانكه ياد ما از خدا، سبب ياد خدا از ماست. «اُذكرونى اَذكركم» <539> 

إسراء آیه ی 44

تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿44﴾

آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى‏گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى‏گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى‏يابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است (44)

پیام آیه:

1- همه‏ى هستى خدا را تسبيح مى‏گويند، پس چرا انسان از اين كاروان عقب بماند. «تسبّح له السموات...»

 2- در آسمان‏ها نيز موجودات زنده و با شعور هست. «مَن فيهنّ»

 3- تسبيح هستى، همراه با حمد و ستايش است. «يسبّح بحمده»

 4- بعضى صداها را ممكن است بشنويم، امّا نمى‏فهميم كه تسبيح است. «لاتفقهون تسبيحهم»

 5 - همه‏ى هستى شعور دارند، ولى اطلاعات انسان از هستى ناقص است. «اِن من شى‏ءٍ الاّ يسبّح... لا تفقهون»

 6- حقايق، از غير اهلش پوشيده است. «لا تفقهون تسبيحهم»

 7- تحمّل عقايد خرافى و سخنان ناروا، برخاسته از حلم و بردبارى خداست. «عمّا يقولون... حليماً غفوراً» اگر برگشتيم حتماً او مى‏بخشد.

سبأ آیه ی1

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿1﴾

سپاس خدايى را كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و در آخرت [نيز] سپاس از آن اوست و هم اوست‏سنجيده‏كار آگاه (1)

 پیام آیه: 

1- چگونگى حمد خدا را از خدا بياموزيم. (الحمدلله الّذي...)

2- ستايش‏ها بايد در برابر كمال و قدرت و مالکيّت و آگاهى و حكمت باشد.

(الّذي له ما فى السموات و...)

3- در دنيا غير خداوند نيز ستايش مى‏شود، ولى در آخرت ستايش مخصوص

اوست. (و له الحمد فى الاخره)

4- ستايش او در حصار زمان و شرايط خاصى نيست. (و له الحمد فى الاخره)

بهشتيان مى‏گويند: (و آخر دعواهم اَنّ الحمدلله ربّ العالمين) <2>

5- مالکيّت الهى، هم گسترده است، هم حكيمانه و هم آگاهانه. (له ما فى السموات

 هو الحكيم الخبير)                       

6- گردش نظام هستى در دنيا و آخرت، بر اساس حكمت الهى است. (له ما فى

السموات... و له الحمد فى الاخره و هو الحكيم)

بقره آیه ی186

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿186﴾

و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى‏كنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند (186)

پیامهای آیه:

1- دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفيد است. چون خداوند مى‏فرمايد: من نزديك هستم. «فانّى قريب» <560> 

 2- خداوند به ما نزديك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامى‏گيرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مى‏باشد. «فانّى قريب»

 3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اُجيب» نشانه‏ى دوام است.

 4- با آنكه خدا همه چيز را مى‏داند،امّا دعا كردن وظيفه‏ى ماست. «فليستجيبوا لى»

 5 - دعا آنگاه به اجابت مى‏رسد كه همراه با ايمان باشد. «فليؤمنوا بى»

 6- دعا، وسيله‏ى رشد و هدايت است. «لعلّهم يرشدون»

ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿55﴾

پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد كه او از حدگذرندگان را دوست نمى‏دارد (55)

پیام های آیه:

1- پس از خداشناسى، خداپرستى لازم است. «اُدعوا ربّكم» در آيه‏ى قبل، خداشناسى مطرح شد، در اين آيه خداپرستى.

 2- بهتر است دعا با استمداد از كلمه‏ى «ربّ» و همراه تضرّع و زارى و پنهانى باشد. «اُدعوا ربّكم تضرّعاً و خفية» دعاى پنهانى از ريا دور و به اخلاص نزديك‏تر است.

 3- دعا وقتى مؤثّر است كه خالصانه و همراه با تضرّع باشد. «تضرّعاً و خفية»

 4- با تمام وجود و با كمال خضوع خدا را بخوانيم وزبانمان نماينده همه‏ى وجود ما باشد. «اُدعوا... تضرّعاً»

 5 - گردنكشان و تجاوزكاران، از لطف و محبّت الهى محروم مى‏باشند. «انّه لا يحبّ المعتدين»

 6- دعا نكردن، دعاى بى‏تضرّع و دعاى ريائى، از نمونه‏هاى سركشى و تجاوز است. «المعتدين»

نکات متن درس:

مرحله ی اول:

الف ) آیات شریفه ی زیر را به دقت بخوانید و سپس آن ها را ترجمه کنید .

واذکرواالله کثیرا العلکم تفلحون ( جمعه  10)/ خدا را بسیار یاد کنید شاید که رستگار شوید .

ومن یعش عن ذکر الرحمن / هرکس از یاد خدای رحمن روی برتابد .

نقیص له شیطانا فهو له قرین ( زخرف  36) /شیطانی بر او می گماریم که همراهش باشد .

اننی انا الله لااله الا انا / بدرستی که من خدایی هستم که جز من خدایی نیست .

فاعبدنی و اقم اصلوه لذکری ( طه  14  ) / پس مرا بپرست و نماز را بخاطر یاد کردن من بپادار . 

 ب ) در آیات بالا تأمل کنید و چهار گزاره ی زیر را تکمیل کنید .

1. سزاوار است که پیوسته و در همه حال به یاد خدا باشیم  .

2. رستگاری انسان در گرو یاد خدا بودن است  .

3. هر کس از یادخدا روی گردان باشد شیطان همراه و همدم او خواهد شد  .

4. نماز چیزی جز به یاد خدا بودن نیست . 

 ج ) با ذکر نمونه هایی از عبارت های نماز توضیح دهید که چگونه جمله چهارم با جمله اول ارتباط دارد ؟

1. تکبیره الاحرام در اول نماز در واقع یاد خداست  .

2. بسم الله الرحمن الرحیم در هر سوره و اوایل سوره حمد یاد خداست  .

3. تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم یاد و ذکر خداست . 

 مرحله ی دوم :

الف ) آیات شریفه ی زیر را با دقت قرائت کنید و سپس ترجمه را تکمیل کنید .

و ان من شی ء الا یسبح بحمده / و هیچ موجودی نیست مگر اینکه با حمد خود اورا تسبیح می کند .

و لکن لا تفقهون تسبیحهم /ولیکن شما تسبیح آنها را نمی فهمید .

انه کان حلیما غفورا ( اسرا44) / بدرستی که او بردبار و بخشنده است .

الحمدلله الذی له / ستایش برای خدایی است که برای اوست .

ما فی السموات / آنچه در آسمان ها

و مافی الارض / و آنچه در زمین است

و له الحمد فی الاخره / و برای اوست ستایش در آخرت

و هو الحکیم الخبیر / و او دانا و آگاه است . 

 ب ) با تامل در آیات صفحه ی قبل گزاره های زیر را تکمیل کنید .

1. همه ی موجودات خدا را حمد و تسبیح می کنند  .

2. شایسته است که ما نیز خدای خود را حمد و تسبیح کنیم  .

3. حمد و تسبیح نمونه هایی از یاد و ذکر خداوند است . 

 ج ) عبارت هایی از نماز را که درباره ی حمد و تسبیح خداوند است بنویسید :

1. گفتن تکبیره الاحرام نوعی حمد و تسبیح خداست ، زیرا او را به بزرگی یاد می کنیم  .

2. در سوره حمد : الحمدلله رب العالمین 

3. سبحان ربی العظیم و بحمده 

4. سبحان ربی الاعلی و بحمده 

5. در تسبیحات اربعه : سبحان الله و الحمدلله 

6. سوره توحید : قل عو الله احد الله الصمد ... 

 

 

 

  مرحله ی سوم : الف ) آیات شریفه ی زیر را با دقت قرائت کنید و سپس ترجمه را کامل نمایید .

و اذا سالک عبادی عنی / هرگاه می پرسند از تو بندگان من مرا

فانی قریب / پس بدرستی که من نزدیک هستم

اجیب دعوه الداع اذا دعان / اجابت می کنم دعای آنکه مرا بخواند .

فلیستجیبو الی / پس باید دعوت مرا بپذیرند

ولیومنوا بی / و به من ایمان آورند

ادعوا ربکم تضرعا و خفیه / پروردگارتان را با تضرع و به صورت نهانی بخوانید

انه لا یحب المعتدین (اعراف  55)/ بدرستی که او تجاوزگران را دوست ندارد . 

 ب ) با تامل در آیات بالا گزاره های زیر را تکمیل کنید :

1. در هنگام نیاز همواره خدا را می خوانیم زیرا او به ما نزدیک است و دعاهای مارا اجابت می کند  .

2. در خواست هایخود را با تضرع و نهانی با او در میان می گذاریم  .

3. هیچ دعایی را خداوند بی پاسخ نمی گذارد . 

 ج ) عبارت هایی از نماز را که بیانگر دعا و درخواست از خداست بنویسید .

1. اهدنا الصراط المستقیم 

2. ایاک نستعین 

3. اللهم صل علی محمد و آل محمد  

4. ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الا خره حسنه 

 مرحله ی چهارم  :

1. با توجه به محتوای آیات ، عنوان مناسبی برای سه مرحله قبل انتخاب کنید و در مقابل آن بنویسید .

عنوان مرحله اول : یاد خدا

عنوان مرحله دوم : تسبیح و حمد خدا

عنوان مرحله سوم : نیایش به در گاه خدا 

2. توضیح دهید که هر مرحله چه ارتباطی با مراحل دیگر دارد ؟

حمد و تسبیح خدا که مرحله دوم است چیزی جز یاد خدا کردن که مرحله اول می باشد نیست و چون خدا از هر نقصی منزه و دارای همه صفات کمال است ( مرحله دوم ) پس به درگاه او نیایش می کنیم و نیازهایمان را از او می خواهیم . 

درس17

درس هفدهم : همدلی و همراهی 

 

نکات متن:         

1. آدم بی دوست فقیر ترین آدم هاست  .

2. انسان عاجز کسی است که نتواند با کسی دوست شود و عاجز تر از او کسی است که دوستانی راهم که دارد از دست بدهد  .

3. دوست آئینه انسان است  .

4. دوست خوب بی جهت از انسان تعریف و تمجید نمی کند . از گفتن نقص ها دریغ ندارد اما هرگز دوستش را تحقیر نمی کند هرف او از دوستی منافع شخصی نیست  .

5. محبوب ترین دوست ها کسانی هستند که عیب آدمی را به او هدیه کنند  .

6. دوستی شدید انسان را شبیه دوشت خود می سازد  .

7. انسان خوشبخت کسی است که با انسانهای کریم هم صحبت باشد  .

8. انسان زیبایی ها و خوبی ها را دوست دارد و وقتی که فکر کند آن زیبایی و خوبی در کسی وجود دارد به اوعلاقه مند می شود  .

9. دوستان واقعی یاد خدا را در دل زنده می کنند . آنان به زیبایی خرد آراسته اند . خیانت کار و سخن چین و ستمگر نیستند . 

  سوال های متن  :

1. انسان عاجز از دیدگاه حضرت علی (ع) کیست ؟

کسی که نتواند برای خود دوستی بگیرد و عاجزتر از او کسی است که دوستانی را هم که دارد از دست بدهد  .

2. عامل تنهایی و نداشتن دوست در انسان چیست ؟

یکی از عوامل مهم خودخواهی انسان است و عامل دیگر خود کم بینی او  .

3. چگونه دوست خوب را به آئینه تشبیه می کنند ؟

زیرا مانند آئینه از انسان تعریف نابجا نمی کند . از نشان دادن نقص ها همچون آئینه دریغ ندارد  .

4.محبوب ترین برادران از دیدگاه امام صادق (ع) چه کسی است ؟

« محبوب ترین برادران پیش من کسی است که عیب های مرا به من هدیه دهد  . »

5.خوشبخت ترین انسانها در زمینه ی دوستی از دیدگاه امام علی (ع) چه کسانی هستند ؟

« خوشبخت ترین انسانها کسانی هستند که با کریمان ، ندیم و هم صحبت اند  » .

6. کدام دوست قابل اعتماد است ؟ 

1. اهل گناه نیست بلکه از گناه دیگران نیز ناراحت می شود  .

2. اهل شرارت نیست  .

3. اهل دروغ نیست . 

 اندیشه و تحقیق :

صفحه ای از کتاب « المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم » را در صفحه ی مقابل مشاهده می کنید به این صفحه نگاه کنید و آیاتی را که در آن ها کلمات « یحیب » آمده مشخص کنید و ویژگی های دوستان خدا و محرومین از دوستی خدا را در جدولی یادداشت نمایید .

 

دوستان خداوند                                                                محرومین از دوستی خداوند

 

1. نیکوکاران                                                                        1- ستمکاران

2- پرهیزکاران                                                                      2-  اسراف کنندگان

3- صابران                                                                           3- خیانت کاران

 

4- متوکلین                                                                          4  - متجاوزان به حقوق دیگران

 

5- عدالت پیشگان                                                                  5-  فساد کنندگان

 

6-  نوبه کنندگان                                                                   6- مستکبران

 

7- پاکان                                                                             7- انسان های ناسپاس گناهکار

درس18

درس هجدهم : ادب دوستی

 

 نکات متن:

1. حفظ دوستی مشکل تر از پیدا کردن دوست است  .

2. پایداری رابطه دوستی و رسیدن به ثمرات و نتایج آن بستگی به انجام مسئولیت های متقابل دارد  .

3. شخصیت دوست را باید محترم شمرد  .

4. حق دوست و برادر را نباید ضایع کرد  .

5. نباید انتظار داشته باشیم دوست ما هر گونه خواسته ی ما را برآورده سازد  .

6. دوست باید خیر خواه دوست خود باشد  .

7. حد دوستی را باید رعایت کرد . یعنی در دوستی میانه روی باید داشت . 

  سوال های متن  :

1. چرا نگهداری برخی از چیزها از به دست آوردن آنها مشکل تر است ؟

زیرا این مشکل بودن دو جهت دارد .یکی از جهت گران بها و با ارزش بودن و دیگری از جهت ظرافت و شکنندگی  .

2. امام باقر (ع)درباره احترام گذاشتن به دوست چه می فرماید ؟

« همان طور که دوستت به شخصیت تو احترام می گذارد تو نیز باید شخصیت او را محترم شماری. »

3. نمونه هایی از احترام گذاشتن به دوست را بنویسید ؟

مسخره نکردن او ، تپرهیز از غیبت او ، نمونه های احترام گذاشتن به دوست است  .

4.امام علی (ع) درباره رعایت حق دوست چه می فرماید ؟

به اتکاء رابطه صمیمانه و دوستانه ، حق برادرت را ضایع مکن .زیرا این عمل رابطه دوستی را از بین می برد و کسی که حقش را ضایع ساخته ای دیگر دوست تو نخواهد ماند  .

5. مواردی را نام ببرید که حق دوست را از بین می برد و باعث سستی دوستی می شود ؟

به زحمت انداختن ، ظلم و اجحاف ، شوخی های آزار دهنده ، استفاده بیش از حد و بدون اجازه از امکانات دوست و  ...

6. امام علی (ع) درباره کسانی که توقع نامعقول از دوست خود دارند چه می فرماید ؟

« کسی که از دوست خوئ جز به فداکاری خشنود نمی شود ، همواره در خشم و ناراحتی است  . »

7. رسول خدا (ص) درباره خیر خواهی دوستان نسبت به یکدیگر چه تشبیهی را بکار می برد ؟

« دوستان خوب مانند دو دستی هستند که هنگام شستن ، یکدیگر را تمیز می کنند و از آلودگی ها پاک می سازند . » 

 اندیشه و تحقیق :

آیا شناخت خانواده دوست تاثیری در انتخاب او دارد ؟ چرا ؟

آری معمولا تربیت خانوادگی در شخصیت انسان موثر است و افراد پاک و لایق در خانواده های پاک تربیت می شوند . لذا شناخت خانواده دوست برای انتخاب او مفید است . 

 

بانک سوال


 

                                                                                      به نام خداوند جان و خرد

                                                                         اداره کل آموزش و پرورش مازندران                             

طراّح:شکوری

                                                                       مدیریت آموزش وپرورش شهرستان تنکابن

نام:                                                                   دبیرستان نمونه دولتی خاتم الانبیاء{ص}

نام خانوادگی:                                        امتحانات نوبت اول خرداد ماه سال تحصیلی91-90

 

سوالات درس: دین وزندگی(1)   پایه:  اول        رشته:   عمومی      تاریخ: 17 /  3 /  1391   زمان: 45    دقیقه

ردیف

                                                     شرح سوال

بارم

1

 

 

 

 

 

2

 

 

 

 

3

 

 

4

 

 

5

 

 

 

 

6

 

7

 

8

 

 

9

 

 

10

 

11

 

 

 

12

 

 

13

 

 

14

 

 

 

 

15

 

 

 

 

 

16

 

 

 

17

 

 

18

 

 

 

 

19

 

 

20

 

 

 

 

21

عبارت های قرآنی زیر را ترجمه کنید.

الف)هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ

 

ب)الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ

 

آیه زیر حاوی چه پیامی می باشد؟

«اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى»

 

 

عبارت زیر را کامل کنید.

.............اوّلین و برترین معلّم ما در قرآن است وخدای متعال........و........آن را به ایشان آموخته است.

با کلمات نجس و پاک جای خالی را تکمیل کنید.

 الف)خون گوسفند............است و خون ماهی............است.

ب)مدفوع مرغ..............است ومدفوع گوسفند..............است.

آیه ی «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ»به کدام یک از راه های رسیدن به ایمان اشاره دارد؟

 

 

مهمترین جنبه ی هر عمل کدام است ؟

 

چرا حفظ دوستی از پیدا کردن دوست مشکل تر است ؟

 

اسوه به چه کسی گفته می شود ؟

 

حدیث «من حاسب نفسه سعد » حاوی چه پیامی است ؟

 

 

محتوای اصلی عهدی که انسان با خدا دارد چیست ؟

 

چرا نباید میان تصمیم و عمل فاصله بیفتدد؟

 

 

چرا ایمان معیار ارزشمندی عمل صالح است ؟

 

 

با توجه به فرمایش امام جعفر صادق (ع)چه کسانی در زمره ی بیداران عالمند؟

 

 

پیامبر اکرم (ص) اوقات خود را در منزل چگونه تقسیم می کردند؟

 

 

 

صفات الهی زیر را توضیح دهید:

الف)محیی            

ب)حکیم

ج)مقدر

سه مورد از ثمرات و نتایج هدایت قرآن کریم را نام ببرید؟

 

 

چه صفاتی در مخلوقات بیانگر جلوه های جمال و کمال و جلال خداوند می باشند ؟

 

 

بزرگی انسان ها و عظمت زندگی آن ها به چه چیزی بستگی دارد ؟چرا؟

 

 

 

دو مورد از تفاوت هایی که میان صفات انسان با صفات الهی وجود دارد بنویسید؟

 

 

آیا هر صفتی که در مخلوقات است می توان به خدا نسبت داد؟

 

 

 

رعایت اصل تدریج و تداوم را به عنوان یکی از عوامل تقویت عزم توضیح دهید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2

 

 

 

 

 

 

 

1

 

 

 

 

 

75/0

 

 

 

1

 

 

 

25/0

 

 

 

 

 

25/0

 

 

5/0

 

 

5/0

 

 

5/0

 

 

5/0

 

 

5/0

 

 

 

5/0

 

 

 

 

75/0

 

 

 

75/0

 

 

 

 

 

 

75/0

 

 

 

 

 

 

 

75/0

 

 

 

75/0

 

 

 

 

1

 

 

 

 

1

 

 

 

 

1

 

 

 

 

1

 

 

 

 

با عدد

 

با حروف

 

 

 

 

نمره ی ورقه

 

 

 

 

نام دبیر وامضاء:                                تاریخ:

 

با عدد

 

با حروف

 

 

 

 

نمره ی تجدید نظر

 

 

 

 

نام دبیر و امضاء:                                   تاریخ:

 

 

آزمون چهار گزینه ای از تمام کتاب درسی

 

1. لحظه زیبا برای انسان لحظه ای است که انسان ...

الف. به لذتی دست می یابد

ب . به کمالی می رسد

ج . به جاء و مقامی می رسد

د . خاطره خوشی به نظرش می رسد

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

2. تفاوت انسان با دیگر موجودات در چیست ؟

الف . داشتن غریزه و تفکر

ب . داشتن قدرت طبیعی و انتخاب

ج . داشتن تفکر و انتخاب

د . داشتن غریزه و تفکر و انتخاب

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

3. ویژگی بارز انسان عبارتست از :

الف . تفکر

ب. انتخاب

ج. بی نهایت طلبی

د . تفکر و انتخاب

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

4. اگر در بینش ها اختلاف باشد در ... اختلاف پیش می آید .

الف . تعقل ها

ب . هدف ها

ج . اندیشه ها

د . انتخاب ها و اندیشه ها

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

5. راه درست در زندگی کدام است ؟

الف . هدف های آخرتی را اصل قرار دهیم .

ب . هدف های دنیایی را اصل قرار دهیم .

ج . هدف های دنیایی اصل و هدف های آخرتی وسیله

د. هدف های آخرتی اصل و هدف های دنیایی نردبان

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

6. در میان هدفها ی آخرتی برترین هدف عبارتست از :

الف . رسیدن به بهشت

ب. دوری از جهنم

ج . دلبستگی به خدا

د . خیری که به مردم برسد

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

7. از نظر حضرت ابراهیم (ع) خدائی که غروب و افول کند :

الف . باطل است

ب . دوست داشتنی نیست

ج . بت است

د . از خود اختیاری ندارد

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

8. هدفی که حضرت ابراهیم برای خود برگزید چه بود ؟

الف . قال لا احب الافلین

ب . قال هذا ربی هذا اکبر

ج . وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض

د . انی بری ء مما تشرکون

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

9. چرا خدارا چنانکه شایسته است نمی توان شناخت ؟

الف . زیرا غیر مادی است و ما مادی

ب . زیرا او پاک و ما ناپاک

ج . زیرا نمی توان بر او احاطه پیدا کرد

د . زیرا او منشاء همه خوبی هاست

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

10. چرا خداوند واجد همه خوبی هاست ؟

الف . زیرا : ذات نایافته از هستی بخش / کی تواند که شود هستی بخش

ب . زیرا او خالق است

ج . زیرا می خواهد انسانها را به کمال برساند

د . چون عظمت ها شکوهمندی خود را از او دارند .

جواب : « گزینه ( الف) درست است  . »

 

11. عبارت « چگونه از تو غافل باشم وقتی که با منی » از کدام آیه گرفته شده است ؟

الف . قل اعوذبرب الفلق

ب . خلق کل شی

ج . نحن اقرب الیه من حبل الورید

د. ایاک نستعین

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

12. تسبیح و حمد محتوی اصلی ... است .

الف . رکوع

ب . سجده

ج . رکوع و سجده

د . رکوع و سجده و تکبیر

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

13. کدام دسته از صفات ، صفات ثبوتی هستند ؟

الف . علم و قدرت و مکان داشتن

ب . علم و رحمت و عجز

ج . جهل و عجز و مرگ

د . رحمت و دانایی و قدرت

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

14. مکان داشتن یک نقص است زیرا :

الف . در همه زمانها نیست

ب . محدود به مکان خود است

ج . همه در نزد او حاضر نیستند

د . به همه جا علم ندارد

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

15. چرا خداوند مالک جهان است ؟

الف .چون انسان نمی تواند بر خدا احاطه داشته باشد.

 ب .  چون هر موجودی هر کاری که انجام می دهد به اذن و اراده ی خداست . 

 ج . چون بخشنده کمالات و زیبایی ها خود دارای این کمالات و زیبایی هاست.

د .چون انسان باید نیاز هایش را تنها از خداوند بخواهد . 

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

16. آیه ی شریفه ی « ما عندکم ینفد» اشاره است به :

الف .هد ف های پایان پذیر.

 ب .هدف های پایان نا پذیر.

ج .دل بستگی های جاویدان

د . دل بستگی های مادی و معنوی

جواب : « گزینه ( الف) درست است  . »

 

17. این شعر سعدی اشاره به جهت گیری کدام یک از اولیای خد ادارد ؟

« تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی »

الف . حضرت ابراهیم (ع)

ب . حضرت لقمان (ع)

ج . حضرت موسی (ع)

د . پیامبر اکرم (ص)

جواب : « گزینه ( الف) درست است  . »

 

18. رسیدن به هدف های زود گذر و پایان پذیر :

الف . امکان ندارد

ب . ممکن است

ج . ممکن است ولی سرانجام تلخ دارد

د . مانع از رسیدن به هدف های جاوید نمی شود.

جواب : « گزینه (ج) درست است  . »

 

19. آیه ی شریفه ی « انا هدینا ه السبیل اما شاکرا و اما کفورا » اشاه به چه مطلبی است ؟

الف . ناسپاس بودن انسان

ب . هدایت غریزی و طبیعی

ج . قدرت تفکر و انتخاب در انسان

د . هدایت عمومی همه ی موجودات

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

20. انتخاب بزرگ حضرت ابراهیم (ع) چه بود ؟

الف . لا احب الافلین

ب . کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض

ج . و ما انا من المشرکین

د . انی وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض .

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

21. « عزم ظهور گوهر انسانیت یعنی ................ است . »

الف . تفکر

ب . اختیار

ج . اندیشه و اختیار

د . اراده

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

22. گوینده و مخاطب در این عبارت کیست ؟« واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور . »

الف . خدا – پیامبر

ب . پیامبر اکر م (ص) – علی (ع)

ج . لقمان – فرزندش

د . امام علی (ع) – امام حسن (ع)

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

23. تفاوت در جات انسان به درجات ......اوست .

الف . فکر

ب . عزم

ج . انتخاب

د . انتخاب و فکر

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

24  . عملی که رفتن به سوی کمال را آسان تر می کند عبارتست از یک عمل :

الف . واجب

ب . مستحب

ج . مباح

د . صحیح

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

25. تجدید روزانه عهد چه اثری دارد ؟

الف . غفلت را می زداید

ب . انسان را بیدار می کند

ج. در تکمیل عهد دخالت دارد

د . انسان فاقد عزم را مصمم می کند

جواب : « گزینه ( الف) درست است  . »

 

26. عزم بر دینداری است .

الف . عزم

ب . وفای به عهد وپیمان

ج . خشنودی خدا

د . فکر و عزم

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

27. کدام یک از دو واژه یک مفهوم را در درس دارند ؟

الف . دین – عزم

ب . عزم – پیمان

ج . راه کمال – تقوی

د . عزم – ایمان

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

28. عملی که قابل تبدیل شدن به چهار عمل دیگر از احکام پنجگانه می شود کدام است ؟

الف . حرام

ب . مکروه

ج. مباح

د . غیر مجاز

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

29. کدام عمل است که از سرعت حرکت می کاهد و توفیق رسیدن به درجات برتر خوشبختی را از فرد سلب می کند ؟

الف . حرام

ب . مکروه

ج . مباح

د . غیر مجاز

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

30. کانون وجو آدمی عبارتست از :

الف . فکر انسان

ب . ایمان انسان

ج . قلب انسان

د . فکر و اختیار انسان

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

31. برترین هدف زندگی و غایت آمال ماست .

الف . بهشت

ب . تقرب به خداوند

ج. نجات از آتش

د . رستگاری

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

32. ان هذا القرءان ......

الف . هدی للمتقین

ب . یهدی للتی هی اقوم

ج. یبشر الممومنین

د . یتلو علیکم آیاته

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

33. علم ........ و ایمان ........

الف . راه را نشان می دهد - مقصد را

ب . مقصد و هدف را نشان می دهد – راه را

ج. راه را نشان می دهد – محرک انسان به سمت عمل است .

د . محرک انسان به سمت عمل – نشان دهنده ی هدف است .

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

34  . ایمان همان اعتقاد قلبی است همراه با .....

الف . باور و دوستی

ب . دوستی و اعتماد

ج . اعتماد و باور

د . باور و اطمینان

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

35. واسطه ی بین شناخت و عمل صالح چیست ؟

الف . شوق

ب . عزم

ج . ایمان

د . تصمیم راسخ

جواب : « گزینه (ج) درست است  . »

 

36. فرشته ی الهی هر شب بر بالین جوانان چه ندایی می دهد ؟

الف . برخیزید و به عبادت بپردازید

ب . برخیزید و به تفکر بنشینید

ج . ای جوانان وقت کار است .

د . برخیزید و بکوشید .

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

37. چرا کودکان و نوجوانان و جوانان به ملکوت نزدیک ترند ؟

الف . چون خلقت جدید خداهستند

ب . چون دل های پاکی دارند

ج. چون به راحتی می توانند خود را اصلاح کنند .

د . چون قلب شان مانند زمین آماده است .

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

38. سیر به سوی خوبی ها از ................ آغاز می شود و از منزل ............. می گذرد .

الف . عشق – آگاهی

ب . آگاهی – ایمان

ج . هدف – ایمان

د . ایمان – هدف

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

39. خوشا به حال نوجوان و جوانی که :

الف . انتخاب درست در زندگی داشته باشد .

ب . پاکی دل را تاپایان عمر نگه دارد .

ج . اهل فکر و انتخاب درست باشد .

د . دائما به یاد خدا باشد .

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

40. مقدس ترین حرم عالم هستی عبارت است از :

الف . خدا

ب . کعبه

ج . فکر

د . قلب

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

41. غافل چه کسی است ؟

الف . کسی که به موجبات سعادت خود در دنیا و آخرت بی توجه است .

ب . کسی که عمر خود را به بطالت می گذرتند.

ج . کسی که فقط توجه اش به دنیا ست .

د . کسی که فقط توجه اش به آخرت است .

جواب : « گزینه (الف) درست است  . »

 

42. کدام عبارت درست است ؟

الف . غفلت و فرام.شی تفاوت ندارند .

ب . فراموشکار مقصر محسوب می شود .

ج . آن فراموشی که ناشی از غفلت باشد بد است .

د . غفلت و فراموشی هر دو تقصیر است .

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

43. راه وفاداری به میثاق عبارتست از :

الف . محاسبه

ب . مراقبت

ج . عزم

د . محاسبه و عزم

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

44. بهترین زمان محاسبه چه موقعی است ؟

الف . اول کار

ب . اول روز

ج . پایان روز

د . در طول روز

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

45. مهمترین جنبه هر عمل عبارتست از :

الف . اصل عمل

ب . کیفیت عمل

ج . نیت عامل

د . قالب عمل

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

46. تدریجی عمل کردن موجب ........... می شود .

الف . تقویت عزم

ب . تقویت تصمیم

ج . دوام عمل

د . آرامش

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

47. رسول خدا (ص) می فرماید: برترین اعمال ... آنهاست اگر چه اندک باشد .

الف . پاکترین

ب . خالص ترین

ج . نیک ترین

د . مدام ترین

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

48. این عبارت ترجمه کدام آیه است : « اجابت می کنم دعای آنکه مرا بخواند »

الف . ادعو ربکم تضرعا و خفیه

ب . اجیب دعوه الداع اذا دعان

ج . فلیستجیبوالی

د . ادعونیاستجب لکم

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

49. علت مسح سر از دیدگاه امام رضا (ع) چیست ؟

الف . تا متذکر شویم که با اندیشه های الهی می توان در محضر او حاضر شد .

ب . تا جز فکر خدا نکنیم .

ج. زیرا در پیشگاه خدا آشکار است و در نماز به کار گرفته می شود .

د . چون جایگاه فکر و مغز انسان است .

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

50. این دعا در کدام قسمت وضو گفته می شود : « اللهم غشنی برحمتک »

الف . شستن دست

ب . شستن صورت

ج . مسح سر

د . مسح پا

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

51. ذکر و دعا به هنگام دست به سوی آب بردن کدام است ؟

الف . اللهم اجعلنی من التوابین ...

ب . اللهم بیض وجهی

ج . اللهم اعطنی کتابی بیمینی

د . اللهم لا تعطنی کتابی بشمالی

جواب : « گزینه ( الف) درست است  . »

 

52. با توجه به آنچه در کتاب خوانده اید چه ورزشهایی را پیامبر (ص) گرامی اسلام توصیه کرده اند ؟

الف . تیر اندازی

ب . تیراندازی و سوارکاری

ج . تیراندازی و سوارکاری و شنا

د . تیراندازی و شنا

جواب : « گزینه ( ج) درست است  . »

 

53.هیچ گاه نشد که ....... از بستر برخیزد مگر آن که برای خدا ......

الف . رسول خدا (ص) – به سجده می افتاد

. ب . علی (ع) – حمد وثنا می گفت

ج . رسول خدا (ص) – حمد وثنا می گفت

د . علی (ع) – به سجده می افتاد

جواب : « گزینه ( الف) درست است  . »

 

54. پرهیز از گفتن همه اسرار به دوست مصداق کدام وظیفه است ؟

الف . نداشتن حسد

ب . میانه روی

ج . خیر خواهی

د . توقع معقول

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

55. آسان گیری و گذشت در مورد خطا در چه موقعی پسندیده است ؟

الف . نسبت به خطای خود

ب . نسبت به خطای دیگران

ج . نسبت به خطای خود و دیگران

د . نه نسبت به خطای خود و نه نسبت به خطای دیگران

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

56. فرمایش پیغمبر خدا (ص) که می فرماید : « دوستان خوب مانند دو دستی هستند که هنگام شستن یکدیگر را تمیز می کنند ... » ناظر به کدام وظیفه نسبت به دوست است ؟

الف . احترام

ب . رعایت حقوق

ج . توقع معقول

د . خیر خواهی

جواب : « گزینه ( د) درست است  . »

 

57  . محبوب ترین برادران ما از دیدگاه امام صادق (ع) چه کسانی هستند ؟

الف . عیب های ما را بپوشانند

ب . عیب های ما را به ما هدیه دهند

ج. در سختی ها یار ما ما باشند

د . اسرار ما را حفظ کنند

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

58. تاثیر مهم دوست برآدمی چیست ؟

الف . انسان را همانند خود می سازد .

ب . یار و غمخوار او می شود .

ج . همچون آیینه عیبهای او را می گوید .

د . دست او را در لغزشها می گیرد .

جواب : « گزینه ( الف) درست است  . »

 

59. عاجز و عاجز تر از دیدگاه امام علی (ص) کیست ؟

الف . نتواند دوستی برای خود بگیرد – دوست بد برای خود بگیرد

ب . نتواند دوستی برای خود بگیرد – آن دوست را هم که دارد از دست بدهد

ج . دوست خود را از دست بدهد – به آن دوست که دارد ظلم کند

د . نتواند دوستی برای خود بگیرد – و اگر گرفت به آن ظلم کند .

جواب : « گزینه ( ب) درست است  . »

 

60. واجب رکنی عبارتست از واجبی که اگر ............... نماز باطل است .

الف . عمدا کم و زیاد شود

ب . سهوا کم و زیاد شود

ج . عمدا یا سهوا کم شود

د . عمدا یا سهوا کم یا زیاد شود

جواب : « گزینه ( د ) درست است . »

 

    

 


 توجه: با توجه به دستورالعمل در ترجمه کنید بجای کلمه از کلام استفاده شود .

 

سوال امتحانی پایانی نیم سال اول – نمونه ی  (1)

 

الف ) پرسش و پاسخ تشریعی  (5/7  نمره  )

1. حضرت ابراهیم کدام جهت را برای زندگی برگزید ؟ و ذلیلش برای انتخاب این جهت چه بود  . 1 

2. چرا انسانها هدف ها و دلبستگی های مختلف دارند ؟  1

3. چه چیزی یا چه کسی را می توان شایسته بالاترین هدفها و دلبستگی ها دانست ؟  1

4. چرا خداوند مانند سایر مخلوقات نمی تواند باشد ؟ « با دو مقدمه و یک نتیجه » بیان کنید  . 1

5. چه صفاتی را می توان به خدا نسبت داد و چه صفاتی را نمی توان به خدا نسبت داد ؟ چرا ؟  1

6. ایمان چیست ؟ و جایگاه آن کجاست ؟  1

7. چگونه می توان ایمان را تقویت نمود و تداوم بخشید ؟  75/.

8. از راه های رسیدن به ایمان « انجام واجبات و دوری از محرمات » را توضیح دهید ؟  75/.

 

ب ) درک معانی و مفاهیم آیات  ( 5/4  نمره  )

1. آیه ی شریفه « فلما افل قال لا احب الافلین » به کدام قضیه اشاره می کند ؟  75/.

2. از آیه ی شریفه « انا هدینا ه السبیل لما شاکرا و اما کفورا » چه نکته ای فهمیده می شود ؟  75/.

3. از آیه شریفه « ما عندکم ینفد و ما عندالله باق » چه پیامی دریافت می شود ؟  75/.

4. در آیه شریفه « و خرقوا له بنین و بنات بغیرعلم » به کدام یک از اوصاف اشاره می کند ؟ و منظور آیه شریفه چیست ؟  75/.

5. ترجمه کنید  : 1

الف ) یبشر

ب ) وجلت

ج ) اذکرکم

د) البغضاء

6. با توجه به آیه شریفه « و لا تطع من افضلنا قلبه عن ذکرنا » جمله زیر را کامل کنید  . 5/.

« ................... از کسی که در مسیر ................ نیست . »

 

ج) اندیشه  (4  نمره  )

1. تهداف دنیوی با اهداف اخروی چه تفاوت هایی دارند ؟  1

2. چه تفاوتی میان خدا و صفات انسان وجود دارد ؟  1

3. به نظر شما ، مهم ترین نکته ای که در توصیه ی امام خمینی «ره» به جئانان درباره «اصلاح نفس » وجود دارد چیست ؟ چرا ؟  1

4. جمله زیر را کامل کنید :

« اگر دلبستگی هایم را درست انتخاب کنم و هر یک را ...................... قرار دهم ، درخت وجود من ......................... »


         

 

©

سوال امتحانی پایانی نیم سال اول – نمونه ی  (2)

 

الف ) پرسش و پاسخ تشریعی  (5/7  نمره  )

1. بزرگ ترین انتخاب حضرت ابراهیم چه بود ؟ و بر چه معیاری انتخاب خود را انجام داد ؟  1

2. اختیار انسان چه تأثیری در سعادت و خوشبختی آدمی دارد ؟  75/.

3. منشأ تفاوت در هدف ها و دلبستگی ها در چیست ؟  1

4. در میان هدف ها ی اصلی ، برترین و کامل ترین هدف ها ، کدام است ؟  75/.

5. چرا خداوند را آن گونه که شایسته اوست نمی توان شناخت ؟«با دو مقدمه و یک نتیجه» بیان کنید  1

6. صفات ثبوتیه و صفات سلبیه را بیان کرده و برای هر کدام مثالی بزنید  . 1

7. مؤمن کیست و عمل صالح در چه صورتی ارزشمند است ؟  1

8. راه های رسیدن به ایمان را بنویسید  . 1

 

ب ) درک معانی و مفاهیم آیات  ( 5/4  نمره  )

1. ضمن ترجمه آیه شریفه«وما انا من المشرکین»بگوئید این سخن ازکیست وخطاب به چه کسی است75/.

2. آیه شریف«وماعندالله خیرو ابقی »درمقام مقایسه ی چه چیزی است؟واشاره به چه نکته مهمی دارد75/.

3. آیات شریفه :

الف ) « وجعلنا فیها جنات من نخیل و اعناب »

ب ) « وآیه لهم الارض المیته احییناها »

ج ) « آیه لهم اللیل نسلخ منه النهار » به کدام صفت الهی اشاره دارند ؟  75/.

4. از آیه شریفه « انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العدواه و البغضاء فی الخمر و المسیر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلاه » چه پیامی دریافت می شود ؟  75/.

5. ترجمه کنید :

الف ) فرطا

ب) سیئه

ج) تنبت

د) رهینه

6. با توجه به آیه شریفه « الذین یعلمون الصالحات ، ان لهم اجرا کبیرا » جمله زیر را کامل کنید  . 5/.

 

ج) اندیشه  (4  نمره  )

1. چرا انسان مسئول سرنوشت خویش است ؟  1

2. بزرگی انسان ها و عظمت زندگی آن ها به چه چیزی بستگی دارد ؟  1

3. چگونه ایمان بین شناخت و عمل پیوند ایجاد می کند ؟  1

سوال ویژه  :

4.این شعر به چه نکته ای اشاره دارد ؟  1

« تو مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد / دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی »


سوال امتحانی پایانی نیم سال اول – نمونه ی  (3)

 

الف ) پرسش و پاسخ تشریعی  (5/7  نمره  )

1. حضرت ابراهیم پس از تماشای طلوع و افول ماه و خورشید چه فرمود ؟ و چه نکته ی مهمی را به مردم آموخت ؟  1

2. « حقیقت زندگی » برای انسان در چیست ؟  1

3. با توجه به هدف ها و دلبستگی ها پایان پذیر و پایان ناپذیر ، هر انسان در مرحله انتخاب ، با چند گزینه روبه رو ست ؟  1

4. چرا خداوند تنها مالک و مدبر حقیقی جهان است ؟ « با دو مقدمه و یک نتیجه » بیان کنید  . 1

5. آیا می توانیم خداوند را دارای جسم و محدود به زمان و مکان بدانیم ؟  1

6. چه تفاوتی میان « شناخت » یک موضوع و « ایمان » به آن وجود دارد ؟  1

7. از راه های رسیدن به ایمان « توجه دائم به خداوند و یاد او » را توضیح دهید  . 75/.

8. امام خمینی (ره) درباره اصلاح نفس چه توصیه ای به جوانان دارند ؟  75/.

 

ب ) درک معانی و مفاهیم آیات  ( 5/4  نمره  )

1. در آیه شریفه « انی وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض حنیفا»حضرت ابراهیم به چه نکته ی مهمی اشاره می کند ؟  75/.

2. در آیه شریفه « هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر» به کدام صفات خداوند اشاره می کند ؟  75/.

3. آیه شریفه «وعدالله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها»راترجمه کنید. 75/.

4. از آیه شریفه « الا بذکر الله تطمئن القلوب » چه پیامی دریافت می شود ؟  75/.

5. ترجمه کنید  : 1

الف ) المیته

ب) تلیت

ج ) البغضاء

د) ان یوقع 

6. با توجه به آیه ی شریفه ی «فاذکرونی اذکرکم واشکروالی ولا نکفرون»جمله ی زیر را کامل کنید  5/.

« مرا به یاد آورید تا ................ و .................. و ناسپاسی نکنید . »

 

ج) اندیشه  (4  نمره  )

1. قدرت تفکر و قدرت انتخاب هر یک چه نقشی در حرکت کمالی انسان دارد ؟  1

2. علم و ایمان چه تفاوتهایی باهم دارند ؟  1

3. چرا حرکت به سوی خدا و کسب سعادت الهی در جوانی و نوجوانی آسان تر از بزرگسالی است ؟  1

4. معیار و ملاک توصیف خداوند به برخی از صفات چیست ؟  5/.

5. جمله زیر را کامل کنید  : 5/.

«برترین محبوب .................... زیرا ......................... »


سوال امتحانی پایانی نیم سال اول – نمونه ی  (4)

 

الف ) پرسش و پاسخ تشریعی  (5/7  نمره  )

1. آیا هرانسان دیگری نیز می تواند انتخاب حضرت ابراهیم را اشته باشد؟ریشه های انتخاب اوچه بود؟1

2. قدرت انتخاب و اختیار انسان ، چه تأثیری در سعادت او دارد ؟  75/.

3. داشتن معیار در انتخاب هدف ها چه ثمراتی دارد ؟  1

4. چرا انسان نیازها و خواسته های خود را فقط از خدا می خواهد ، « با ذکر دو مقدمه و یک نتیجه » بیان کنید  . 1

5. صفات ثبوتیه و صفات سلبیه را تعریف کرده و برای هر کدام مثالی بزنید  . 1

6. قلب انسان در چه صورتی آماده ، پذیرش حقیقت می شود ؟ قرآن کریم چه رهنمودی در این زمینه ارائه می کند  . 1

7. حضرت علی (ع) در مورد « ایمان و عمل » چه فرمایشی دارند ؟ حدیث و ترجمه آن را بنویسید  .1 

8. از راه های رسیدن به ایمان « تفکر در نشانه های خدا » را توضیح دهید  . 75/.

 

ب ) درک معانی و مفاهیم آیات  ( 5/4  نمره  )

1. در آیه شریفه « و رضوان من الله اکبر ، ذلک الفوز العظیم » خداوند چه چیزی را مهم ترین نکته از اهداف زندگی انسان یاد می کند ؟  75/.

2. آیه شریفه « هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم » به کدام صفات خداوند اشاره می کند ؟  75/.

3. آیه شریفه « انی اراک و قومک فی ظلال مبین » را ترجمه کنید و بگوئید این سخن از کیست و خطاب به کیست ؟  75/.

4. از آیه شریفه « ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا » چه پیامی دریافت می شود ؟  75/.

5. ترجمه کنید  : 1

الف) یاکلون

ب) اذکرکم

ج) مما

د) یصدکم

6. با توجه به آیه شریفه « انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العدواه و البعضاء فی الخمر والمسیر »

جمله زیر را کامل کنید  . 5/.

«همانا شیطان می خواهد بین شما ................. بیفکند به وسیله ................ و قمار و »

 

ج) اندیشه  (4  نمره  )

1. تنوع و گستردگی استعدادهای انسان مفید است یا مضر ؟ چرا ؟  1

2. آیا می توان هدف ها و دلبستگی ها ی انسان را کشف کرد ؟  1

3. بعد از این که زیان و ضرر یک کار را فهمیدیم ، قلب ما چه نقشی در ترک آن دارد ؟  5/.

4. چگونه می توان دل را حرم همیشگی خدا قرار داد ؟  5/.

5. سوال ویژه : اگر بخواهیم خصوصیات یک انسان مؤمن را در چند بند بنویسید . چه ویژگی هایی برای او خواهید نوشت ؟  1

 


سوال امتحانی پایانی نیم سال دوم – نمونه ی  (1)

 

الف ) پرسش و پاسخ تشریعی  (5/7  نمره  )

1. ازکجا بدانیم آن چه خداوند در مسیر بندگی و تکلیف ، از ما می خواهد فقط برای سعادت ما است ؟  75/.

2. اعمال و رفتار ما چند جنبه دارد ؟ هر کدام را توضیح دهید  . 75/.

3. برنامه خواب و استراحت رسول خدا (ص) چگونه بود ؟  1

4. ثمرات و نتایج هدایت قرآن کریم چیست ؟  1

5. به چه دوستانی می توان اعتماد کرد ؟  75/.

6. از وظایف دو دوست نسبت به هم « احترام به دوست » را توضیح دهید  . 75/.

7. حضرت رسول اکرم (ص) در مورد تأثیر دوستی بر انسان چه می فرماید ؟  5/.

8. منظور از قصد قربت در وضو چیست ؟  5/.

9. حضرت علی (ع) در مورد «ایمان و عمل » چه فرمایشی دارند ؟ حدیث و ترجمه آن را بنویسید  . 1

10. چرا انسان ها هدف ها و دلبستگی های مختلف دارند ؟  5/.

 

ب ) درک معانی و مفاهیم آیات  (4  نمره  )

1.از آیه شریفه « ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا ، فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون » چه پیامی دریافت می شود ؟1

2. آیه شریفه « و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ » بیانگر چه مفهومی است ؟  1

3. آیه شریفه زیر به چه نکته ای اشاره دارد ؟  1

« ان من شی الا یسبح بحمده ولکن لا یفقهون تسبیحهم  »

4. ترجمه کنید :

الف ) خفیه

ب) فرطا

ج) اخلصوا

د) اعدت  1

 

ج) اندیشه  (5/4  نمره  )

1. چه رابطه ای میان « مراقبت » و « محاسبه » برقراراست ؟ آیا این دو به یکدیگر وابسته اند ؟  1

2. وضوی جبیره در چه مواردی و چگونه انجام می گیرد ؟  1

3. علت زیانبار بودن برخی از دوستی ها را بیان کنید  . 1

4. اهداف دنیوی و اهداف اخروی چه تفاوت هایی با هم دارند ؟  1

5. چرا انسان مسئول سرنوشت خویش است ؟  5/.


 سوال امتحان پایانی نیم سال دوم-نمونه (۲)

الف ) پرسش و پاسخ تشریعی  (5/7  نمره  )

1. خداوند راه سعادت را در چه چیزی قرار داده است ؟  75/.

2. امام صادق (ع) در مورد « مراقبت » چه فرمایشی دارند ؟  1

3. بنا به نقل حضرت علی (ع) ، رسول خدا (ص) در منزل ، اوقات خود را چگونه می گذراند ؟  1

4. با داشتند چه ویژگی هایی می توان از هدایت قرآن کریم بهره برد ؟  1

5. نتیجه یاد خدا و غفلت از آن چگونه است ؟  5/.

6. از وظایف دوست نسبت به هم « خیر خواهی و نصیحت » را توضیح دهید ؟  75/.

7. حضرت علی (ع) در مورد خوشبخت ترین آدم ها چه می فرماید ؟  5/.

8. حکمت وضو چیست ؟  1

9. امام خمینی (ره) در مورد « اصلاح نفس » چه توصیه ای به جوانان دارد ؟  1

 

ب ) درک معانی و مفاهیم آیات  (4  نمره  )

1. آیه شریفه « لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطبف الخبیر » را ترجمه کنید. 1

2. آیه شریفه«اذا تسالک عبادی فانی قریب،اجیب دعوه الداع لذا دعانی»به چه نکته ای اشاره می کند؟  1

3. آیه شریفه اذا تسالک عبادی فانی قریب ، اجیب دعوه الداع لذا دعانی ،به چه نکته ای اشاره می کند؟1

4. ترجمه کنید :

الف ) معتدین

ب) ما اصابک

ج) تابوا

د) العیون  1 

 

ج) اندیشه  (5/4  نمره  )

1. انسان های صاحب عزم و انسان های فاقد عزم را با هم مقایسه کرده و تفاوت آن ها را بنویسید  . 1

2. اسوه یعنی چه ؟ و مقصود از این که رسول خدا (ص) برای مسلمانان اسوه است چیست ؟  1

3. آیا شناخت خانواده ی دوست ، تأثیری در انتخاب او دارد ؟ چرا ؟  1

4. چگونه ایمان بین شناخت و عمل پیوند ایجاد می کند ؟  1

5. به نظر شما انسان سعادتمند کیست ؟  5/.


سوال امتحانی پایانی نیم سال دوم – نمونه ی  (۳)

 

الف ) پرسش و پاسخ تشریعی  (5/7  نمره  )

1. عهد و پیمان کیان انسان و خدا در چند مرحله انجام می پذیرد ؟ هر کدام را توضیح دهید  . 1

2. عوامل تقویت کننده عزم را نام ببرید ؟  1

3.برنامه و آداب خوردن و آشامیدن رسول خدا (ص) چگونه بود ؟  1

4. هدف از نزول قرآن چیست ؟ و محدود ه جغرافیایی و تاریخی آن چقدر است ؟  75/.

5. ویژگی های یک دوست واقعی چیست ؟  (4  مورد  ) 75/.

6. از وظایف دوسن نسبت به هم « توقه بجا و منصفانه » را توضیح دهید  . 75/.

7. امام علی (ع) عاجزترین افراد را چه کسی معرفی می کند ؟  5/.

8. چه صفاتی را می توان به خدانسبت داد و چه صفاتی را نمی توان نسبت داد ؟  5/.

9. پوشش زن در هنگام نماز چگونه باید باشد ؟5/.

 

ب ) درک معانی و مفاهیم آیات  (4  نمره  )

1. در آیه شریفه ی « قال بل فعله کبیر هم هذا ، فاسئلوهم ان کانوا ینطقون » استدلال ابراهیم چه بود ؟  1

2. از آیه شریفه « یا بنی انها ان تک مثقال حبه من خردل فتکن فی صخره او فی السماوات او فی الارض یات بها الله » چه پیامی دریافت می شود ؟  1

3. در آیه شریفه « الذین تابوا اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المؤمنین » قرآن کریم چه کسانی را همراه مؤمنین می شمارد ؟  1

4. ترجمه کنید :

الف ) اولوالاباب

ب ) لا تفقهون

ج) اناب

د) البغصاء  1

 

ج) اندیشه  (5/4  نمره  )

1. چه حیواناتی حرام گوشت هستند ؟

2. وظیفه تعلیم و تبیین قرآن کریم پس از پیامبر اکرم (ص) بر عهده چه کسانی است ؟ با توجه به حدیث ثقلین یا حدیث دیگر بنویسید  . 1

3. توضیح المسائل یا رساله عملیه چیست ؟ و ما چه نیازی به آن داریم ؟  1

4. علم و ایمان چه تفاوت هایی با هم دارند ؟  1

5. تنوع و گستردگی استعدادهای انسان مفید است یا مضر ؟ چرا ؟  5/.