درس هشتم : در پناه ایمان

 

 آیات و ترجمه ونکات تفسیری:

آیه ی 9 سوره ی مبارکه اسراء:

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿9﴾

قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى‏نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‏كنند مژده مى‏دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود (9)

پیام های آیه:

1- خرافات و اوهام در منطق استوار قرآن راه ندارد. «يَهدى للّتى هى اقوم»

 2- قرآن تنها كتابى است كه قوانين ابدى و ثابت دارد. «يَهدى للّتى هى اقوم»

 3- دريافت اجر به ايمان و عمل نياز دارد، «المؤمنين الّذين يعملون الصالحات» ولى براى دوزخى شدن، كفر به تنهايى كافى است. «الّذين لايؤمنون... لهم عذاباً»

آیه ی97 سوره ی مبارکه نحل:

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿97﴾

هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهيم داد (97)

نکات تفسیری:

1- ملاك پاداش، سنّ، نژاد، جنسيت، موقعيت اجتماعى، سياسى و... نيست. «مَن عَمِل»

 2- زن و مرد در كسب كمالات معنوى يكسانند. «من ذكر او انثى»

 3- شرط قبولى عمل صالح، ايمان است. «و هو مؤمن»

 4- حتى يك عمل صالح، بى‏پاسخ نمى‏ماند. «من عمل صالحاً»

 5- هر كجا تفكّر جاهلى مبنى بر تحقير زن در كار باشد، بايد نام و مقام زن را با صراحت برد. «من ذكرٍ او انثى»

 6- كار خوب به تنهايى كافى نيست، خود انسان هم بايد خوب باشد. «من عمل صالحاً... و هو مؤمن»

 7- انسانِ بدون ايمان و عمل صالح، گويى مرده است. «فلنحيينّه حيوة طيّبةً»

آیه ی 14 سوره ی مبارکه حجرات:

قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿14﴾

[برخى از] باديه‏نشينان گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياورده‏ايد ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كرده‏هايتان چيزى كم نمى‏كند خدا آمرزنده مهربان است (14)

پیام های آیه:

فرق ((اسلام )) و ((ايمان ))

طبق اين آيه تفاوت ((اسلام )) و ((ايمان ))، در اين است كه ((اسلام )) شكل ظاهرى قانونى دارد، و هر كس شهادتين را بر زبان جارى كند در سلك مسلمانان وارد مى شود، و احكام اسلام بر او جارى مى گردد.

ولى ايمان يك امر واقعى و باطنى است و جايگاه آن قلب آدمى است ، نه زبان و ظاهر او.

اسلام ممكن است انگيزه هاى مختلفى داشته باشد، حتى انگيزه هاى مادى و منافع شخصى ، ولى ايمان حتما از انگيزه هاى معنوى ، از علم و آگاهى ، سرچشمه مى گيرد، و همان است كه ميوه حيات بخش تقوى بر شاخسارش ظاهر مى شود.

اين همان چيزى است كه در عبارت گويائى از پيغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) آمده است : الاسلام علانية ، و الايمان فى القلب : ((اسلام امر آشكارى است ، ولى جاى ايمان دل است )). <69>

و در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم : الاسلام يحقن به الدم و تؤ دى به الامانة ، و تستحل به الفروج ، و الثواب على الايمان :

با اسلام خون انسان محفوظ، و اداى امانت او لازم ، و ازدواج با او حلال مى شود، ولى ثواب بر ايمان است . <70>

و نيز به همين دليل است كه در بعضى از روايات مفهوم ((اسلام )) منحصر به اقرار لفظى شمرده شده ، در حالى كه ايمان اقرار تواءم با عمل معرفى شده است (الايمان اقرار و عمل ، و الاسلام اقرار بلا عمل ). <71>

همين معنى به تعبير ديگرى در بحث اسلام و ايمان آمده است ، ((فضيل بن يسار)) مى گويد: از امام صادق (عليه السلام ) شنيدم فرمود: ان الايمان يشارك الاسلام ، و لايشاركه الاسلام ، ان الايمان ما وقر فى القلوب ، و الاسلام ما عليه المناكح و المواريث و حقن الدماء:

((ايمان با اسلام شريك است ، اما اسلام با ايمان شريك نيست (و به تعبير ديگر هر مؤ منى مسلمان است ولى هر مسلمانى مؤ من نيست ) ايمان آن است كه در دل ساكن شود، اما اسلام چيزى است كه قوانين نكاح وارث و حفظ خون بر طبق آن جارى مى شود)). <72>

ولى اين تفاوت مفهومى در صورتى است كه اين دو واژه در برابر هم قرار گيرند، اما هر گاه جدا از هم ذكر شوند ممكن است اسلام بر همان چيزى اطلاق شود كه ايمان بر آن اطلاق مى شود، يعنى هر دو واژه در يك معنى استعمال گردد.

سپس در آيه مورد بحث مى افزايد: اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد ثواب اعمالتان را به طور كامل مى دهد، و چيزى از پاداش اعمال شما را فروگذار نمى كند (و ان تطيعوا الله و رسوله لايلتكم من اعمالكم شيئا).

چرا كه ((خداوند غفور و رحيم است )) (ان الله غفور رحيم ).

((لايلتكم )) از ماده ((ليت )) (بر وزن ريب ) به معنى كم گذاردن حق

است . <73>

جمله هاى اخير در حقيقت اشاره به يك اصل مسلم قرآنى است كه شرط قبولى اعمال ((ايمان )) است ، مى گويد، اگر شما ايمان قلبى به خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) داشته باشيد كه نشانه آن اطاعت از فرمان خدا و رسول او است ، اعمال شما ارزش مى يابد، و خداوند حتى كوچكترين حسنات شما را مى پذيرد، و پاداش مى دهد، و حتى به بركت اين ايمان گناهان شما را مى بخشد كه او غفور و رحيم است .

و از آنجا كه دست يافتن بر اين امر باطنى يعنى ايمان كار آسانى نيست در آيه بعد به ذكر نشانه هاى آن مى پردازد، نشانه هائى كه به خوبى مؤ من را از مسلم ، و صادق را از كاذب ، و آنها را كه عاشقانه دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) را پذيرفته اند، از آنها كه براى حفظ جان و يا رسيدن به مال دنيا اظهار ايمان مى كنند جدا مى سازد، مى فرمايد: مؤ منان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده اند، سپس هرگز شك و ريبى به خود راه نداده ، و با اموال و جانهاى خود در راه خدا به جهاد پرداخته اند (انما المؤ منون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل الله ).

آرى نخستين نشانه ايمان عدم ترديد و دو دلى در مسير اسلام است ، نشانه دوم جهاد با اموال ، و نشانه سوم كه از همه برتر است جهاد با انفس ‍ (جانها) است .

به اين ترتيب اسلام به سراغ روشنترين نشانه ها رفته است : ايستادگى

و ثبات قدم ، و عدم شك و ترديد از يكسو، و ايثار مال و جان از سوى ديگر.

چگونه ممكن است ايمان در قلب راسخ نباشد در حالى كه انسان از بذل مال و جان در راه محبوب مضايقه نمى كند.

و لذا در پايان آيه مى افزايد: چنين كسانى راستگو هستند و روح ايمان در وجودشان موج مى زند (اولئك هم الصادقون ).

اين معيار را كه قرآن براى شناخت مؤ منان راستين از دروغگويان متظاهر به اسلام بيان كرده ، منحصر به فقراى طايفه بنى اسد نيست ، معيارى است روشن و گويا براى هر عصر و زمان ، براى جداسازى مؤ منان واقعى از مدعيان دروغين ، و براى نشان دادن ارزش ادعاى كسانى كه همه جا دم از اسلام مى زنند و خود را طلبكار پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) مى دانند ولى در عمل آنها كمترين نشانه اى از ايمان و اسلام ديده نمى شود.

در مقابل ، كسانى هستند كه نه تنها ادعائى ندارند، بلكه همواره خود را مقصر مى شمرند، و در عين حال در ميدان ايثار و فداكارى از همه پيشگامترند.

و اگر اين معيار قرآنى را براى سنجش مؤ منان واقعى به كار بريم معلوم نيست از انبوه ميليونها ميليون مدعيان اسلام چه اندازه مؤ من واقعى هستند، و چه مقدار مسلمان ظاهرى ؟!

  نکات متن:

1. اگر کسی به مرحله ی ایمان برسد می تواند به بهره ها و ثمرات آن امیدوار باشد  .

2. مؤمن کسی است که عمل صالح انجام می دهد . زیرا هر کس به مرحله ی ایمان رسید به آن چه ایمان آورده عمل می کند  .

3. عمل صالح و کار شایسته وقتی ارزش مند است که بر اساس ایمان به خدا و به خاطر او انجام گرفته باشد  .

4. عمل شایسته ثمره ی ایمان است  .

5. علم و شناخت مانند چراغ است که راه را نشان می دهد اما برانگیزاننده و محرک انسان به عمل ایمان است  .

6. جایگاه علم ، ذهن و اندیشه ی آدمی است و جایگاه ایمان قلب انسان می باشد  .

7. ایمان قلبی محرک و انگیزه انسان برای حرکت است  .

8. قلب کانون وجود آدمی است  .

9. دوستی و یا تنفر نسبت به کسی مربوط به قلب است  .

10. اطمینان و آرامش و یا اضطراب و پریشانی از صفات قلب است  .

11. ایمان باور و اعتماد قلبی همراه با حب و دوستی و اعتماد و اطمینان است که شوق به سوی عمل را در انسان ایجاد می کند  .

12. در صورتی قلب برای پذیرش حقیقت آماده است که به زیبایی هایی آراسته و از آلودگی هایی دور باشد  .

13. قلب مقدس ترین حرم عالم هستی است  .

14. ایمان درختی است که در قلب جوانه می زند و تناور می گردد و بر شاخه های آن اعمال شایسته و نیکو پدیدار می شود 

  سوال های متن  :

1. قرآن درباره ی ایمان و عمل صالح چه نکاتی را بیان می فرماید ؟ ( سه مورد )

- اگر کسی به مرحله ی ایمان برسد می تواند به ثمرات آن امیدوار باشد .

- مؤمن کسی است که عمل صالح انجام دهد .

- عمل صالح و کار شایسته وقتی ارزشمند است که بر اساس ایمان به خدا و به خاطر او انجام گرفته باشد . 

 2. چه نسبتی بین عمل و ایمان وجود دارد ؟

عمل ثمره و میوه ایمان است . شناخت ماتا به مرحله ایمان نرسد منجر به عمل نمی شود .  

3. کانون وجود آدمی چیست ؟

قلب کانون وجود آدمی است . اگر به چیزی گرایش داریم و یا از کسی متنفریم مربوط به قلب ماست قلب است که گاه قساوت گاه آرامش دارد و گاه اضطراب و گاه در حال یقین است و گاه در حال شک  .

5.از نظر قرآن جایگاه قلب در انسان چگونه است ؟

قلب محور وجود انسان است و عموم حالات پسندیده یا ناپسند از قلب سرچشمه می گیرد  .

6. چگونه آگاهی از یک کار خوب به عمل منجر می شود ؟

برای این کار باید آگاهی از عقل و ذهن عبور کند و به قلب برسد به گونه ای که قلب آن را باور کند . از آنجا که قلب مرکز محبت و شوق است وقتی حقیقتی را باور کرد بدان حقیقت شوق پیدا می کند و همت انسان را به سوی آن بر می انگیزد . در این حالت است که انسان بدان حقیقت دل می بندد و احساسی از اطمینان و آرامش وجودش را فرا می گیرد  .

7. مقدس ترین حرم عالم کدامست ؟

قلب مقدس ترین حرم عالم هستی است بنابراین باید ببینیم قلب ما منزلگاه کیست و برای کدام دوست می تپد و با مهر چه کسی گرم است و در این حرم چه کسی حضور دارد ؟ .

 اندیشه و تحقیق :

 

الف – پاسخ دهید  :

1. چگونه ایمان میان شناخت و عمل پیوند ایجاد می کند ؟

برای اینکه شناخت از یک کار خوب به عمل منجر شود باید از مرحله عقل و ذهن عبور کند و به قلب برسد به گونه ای که قلب آن را باور کند قلب مرکز محبت و شوق است وقتی حقیقتی را باور کرد بدان حقیقت شوق پیدا می کند و همت انسان را به سوی آن بر می انگیزد و بدنبالش به آن عمل اقدام می کند  .

 

2. بعد از شناخت زبان یک کار قلب چه نقشی در ترک آن دارد ؟ مثال بزنید .

باید این شناخت به قلب برسد بطوری که قلب زیان آن را باور کند و بدنبالش نفرت به آن کار در آن ابه آن کار در آن ایجاد شود و بدینوسیله تصمیم بر ترک آن بگیرد . به عنوان مثال شناخت زیان سیگار به تنهایی برای ترک آن کافی نیست زیرا بسیاری از افار که زیان آن را می دانند باز آنرا استعمال می کنند بلکه باید این شناخت به یک باور قلبی تبدیل شود که سیگار زیان دارد آنگاه نسبت به آن نفرت ایجاد شود و بعد عزم بر ترک در انسان ایجاد شود .

 

ب – استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب انسان و ایمان تفاوت های علم و ایمان را بیان کرده است . آن کتاب را بخوانید و تفاوت های گفته شده را در مقابل یکدیگر در جدولی مانند جدول زیر بنویسید .

          علم                                                               ایمان

        توانستن                                                           خوب خواستن

 

روشنایی و توانایی بخشیدن                                          عشق و امید و گرمی بخشیدن

 

ابزار ساختن                                                               مقصد دادن

 

سرعت بخشیدن                                                           جهت د ادن

 

 

نمایاندن آنچه هست                                                       الهام بخشیدن که چه باید کرد

 

انقلاب برون                                                              انقلاب درون

 

جهان را جهان آدمی کردن                                           روان را روان آدمیت ساختن

 

 

ساختن طبیعت                                                               ساختن انسان

 

دادن امنیت بیرونی                                                      دادن امنیت درونی       

زیبایی عقل                                                               زیبایی روح