باسمه تعالی

 مرحله ی اول:

آمادگی در اندیشه و قلب

 

درس دوم: انتخاب بزرگ 

آیات درس اوّل:

 سوره ی مبارکه انعام آیات 74  الی 80

  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ   به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿74﴾

ترجمه :و [ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم به پدر خود آزر گفت آيا بتان را خدايان [خود] مى‏گيرى من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشكارى مى‏بينم (74)

پیام های آیه:

1- خويشاوندى، مانع نهى از منكر نيست. «اذ قال ابراهيم لابيه...»

 2- ملاك در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال. «قال ابراهيم لابيه»

 (حضرت ابراهيم به عموى خود كه سن بيشتر داشته، آشكارا حقّ را بيان كرده و هشدار داده است.)

 3- در شيوه‏ى دعوت به حق، بايد از بستگان نزديك شروع كرد. «لابيه» و بايد از مسائل اصلى سخن گفت. «أتتّخذ اصناماً آلهة»

 4- سابقه‏ى شرك وبت‏پرستى، به پيش از رسالت حضرت ابراهيم بازمى گردد. «أتتّخذ اصناماً»

 5 - اكثريّت، سابقه و سنّ، باطل را تبديل به حقّ نمى‏كند و همه جا ارزش نيست. «أراك و قومك فى ضلال»

 6- بت‏پرستى، انحرافى است كه وجدان‏هاى سالم و عقل، از آن انتقاد مى‏كنند. «أتتّخذ أصناماً... ضلال مبين»

 7- گرچه ابراهيم‏عليه السلام حليم بود، «اِنّ أبراهيم لاوّاه حليم» <394>  و پيامبر بايد حتّى با فرعون هم نرم حرف بزند، ولى لحن برخورد حضرت ابراهيم در اين آيه، به خاطر اصرار عمويش بر كفر بود. «اِنّى اراك و قومك فى ضلال مبين»

وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿75﴾

و اين گونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين‏كنندگان باشد (75)

پیام های آیه:

1- آنكه حقّ را شناخت و به آن دعوت كرد و از چيزى نهراسيد، خداوند «ديدِ ملكوتى» به او مى‏بخشد. (همچون حضرت ابراهيم، به مقتضاى آيه قبل) «و كذلك نُرِى ابراهيم ملكوت...» آرى، يك جوان هم مى‏تواند با رشد معنوى، به ديد ملكوتى دست يابد. چون طبق تفاسير متعدّد، ابراهيم در آن زمان نوجوان بود.

 2- انبيا، از هدايت ويژه‏ى خداوند برخوردارند. «و كذلك نُرِى ابراهيم»

 3- يقين، عالى‏ترين درجه‏ى ايمان است. «و ليكون من الموقنين»

 4- به يقين رسيدن، نياز به امداد الهى دارد. «نُرِى... الموقنين»

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ ﴿76﴾

پس  چون شب بر او پرده افكند ستاره‏اى ديد گفت اين پروردگار من است و آنگاه چون غروب كرد گفت غروب‏كنندگان را دوست ندارم (76)

پیام های آیه:

1- يكى از شيوه‏هاى احتجاج، اظهار همراهى با عقيده‏ى باطل و سپس ردّ كردن آن است. «هذا ربّى»

 

 2- بيدار كردن فطرت‏ها، فعال كردن انديشه‏ها و توجّه به احساسات، از بهترين شيوه‏هاى تبليغ است. «لا اُحبّ الافلين»

 3- محبوب واقعى كسى است كه محدود به مكان، زمان و موقّت نباشد. «لاأحبّ الافلين»

 4- معبود، بايد محبوب و عبادت بايد عاشقانه باشد، روح دين، عشق است. «لاأحبّ الافلين»

فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ(77)

و چون ماه را در حال طلوع ديد گفت اين پروردگار من است آنگاه چون ناپديد شد گفت اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم (77)

پیام های آیه:

1- در انتقاد، بايد از روش گام به گام بهره گرفت. در آيه‏ى قبل فرمود: من «آفلين» را دوست ندارم. ولى اينجا مى‏فرمايد: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است.

2 - در راه شناخت، بايد به فيض و هدايت الهى تكيه كرد و بدون آن، نمى‏توان به سرچشمه‏ى زلال معارف رسيد. <403>  «لئن لم يهدنى ربّى»

3- در درون انسان، گمشده‏اى است كه گاهى در پيدا كردن آن، سراغ مصداق‏هاى گوناگون (و گاهى انحرافى) مى‏رود. «هذا ربّى» در دو آيه پى‏درپى آمده است.

 4- انبيا هم به هدايت الهى نيازمندند. «لئن لم يهدنى ربّى» 

 5- هدايتگرى از شئون ربوبيّت است. «يهدنى ربّى»

پيام‏هاى 1 و 2 و 3 آيه‏ى قبل، در اينجا نيز موضوعيّت دارد.

 6- در انتقاد، بايد از روش گام به گام بهره گرفت. در آيه‏ى قبل فرمود: من «آفلين» را دوست ندارم. ولى اينجا مى‏فرمايد: پرستش ماه، انحراف و ضلالت است.

 7 - در راه شناخت، بايد به فيض و هدايت الهى تكيه كرد و بدون آن، نمى‏توان به سرچشمه‏ى زلال معارف رسيد. <403>  «لئن لم يهدنى ربّى»

 8- در درون انسان، گمشده‏اى است كه گاهى در پيدا كردن آن، سراغ مصداق‏هاى گوناگون (و گاهى انحرافى) مى‏رود. «هذا ربّى» در دو آيه پى‏درپى آمده است.

 9- انبيا هم به هدايت الهى نيازمندند. «لئن لم يهدنى ربّى» 

 10 - هدايتگرى از شئون ربوبيّت است. «يهدنى ربّى»

فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَآ أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿78﴾

پس چون خورشيد را برآمده ديد گفت اين پروردگار من است اين بزرگتر است و هنگامى كه افول كرد گفت اى قوم من من از آنچه [براى خدا] شريك مى‏سازيد بيزارم (78)

پیام های آیه:

پيام‏هاى 1 و 2 و 3 آيه 76، در اينجا نيز مورد استفاده است.

 4- كوچكى و بزرگى اجسام مهم نيست، همه آنها چون متغيّر و ناپايدارند، پس نمى‏توانند خدا باشند. «هذا أكبر»

 5 - شيوه‏ى تعليم حقّ يا انتقاد از باطل، بايد گام به گام باشد. ابتدا نفى ستاره‏و ماه و در نهايت خورشيد. «فلمّا رءا الشمس... قال»

 6- برائت از شرك، «فرياد ابراهيمى» است. «اِنّى برى‏ء ممّا تشركون»

 7- برائت از «شرك» است، نه از «افراد». «ممّا تشركون»، نه «منكم».

 8 - برائت جستن، بايد پس از بيان برهان و استدلال باشد. (اوّل افول و غروب را مطرح كرد، بعد برائت از شرك را). «فلمّا أفلت قال...»

إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿79﴾

من از روى اخلاص پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمانها و زمين را پديد آورده است و من از مشركان نيستم (79)

پیام های آیه:

1- همين كه راه حقّ براى ما روشن شد، با قاطعيّت اعلام كنيم و از تنهايى نهراسيم. «اِنّى وَجّهت»

 2- كسى كه از پرستش بت‏هايى جزيى، مادّى، محدود و فانى بگذرد، به معبودى كلّى، معنوى، بى‏نهايت و ابدى مى‏رسد. «للّذى فطر السموات والارض»

 3- در جلوه‏ها غرق نشويد كه دير يا زود، رنگ مى‏بازند، به خدا توجّه كنيد كه جلوه آفرين است. «فَطَر السموات والارض»

 4- انسان مى‏تواند به جايى برسد كه عقائد باطل نسل‏ها و عصرها را درهم بشكند. «و ما أنا من المشركين»

 5 - توحيد ناب، همراه با برائت از شرك است. «و ما أنا من المشركين»

وَحَآجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ ﴿80﴾

و قومش با او به ستيزه پرداختند گفت آيا با من در باره خدا محاجه مى‏كنيد و حال آنكه او مرا راهنمايى كرده است و من از آنچه شريك او مى‏سازيد بيمى ندارم مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد علم پروردگارم به هر چيزى احاطه يافته است پس آيا متذكر نمى‏شويد (80)

پیام های آیه:

1- اهل باطل، تعصّب دارند. «حاجّه قومه» (آنگونه كه اگر بدهكار را آرام بگذارند طلبكار مى‏شود، قوم منحرف هم به جاى شرم از شرك خود، قد علم كرده احتجاج مى‏كنند)

 2- تعصّب و پافشارى اهل باطل، شگفت‏آور است. «أتحاجّونى فى اللَّه»

 3- موحّد، حتّى اگر تنها باشد، از مقابله با يك جمعيّت نگرانى ندارد. «أتحاجّونى فى اللَّه... و لا اخاف...»

 4- حقّ جويى از انسان است ولى هدايت از خداست. «هَدانِ» (حتّى انبيا نياز به هدايت الهى دارند)

 5- آنكه مشمول هدايت الهى شود، بيم ندارد. «هَدانِ ولا أخاف»

 6- نترسيدن از غير خدا، نشانه‏ى توحيد است. «لا أخاف» (مشركين، حضرت ابراهيم را به خطر و انتقام بت‏ها تهديد مى‏كردند)

 7- از ريشه‏هاى شرك، گمان ضرر و ترس از آسيب‏رسانى بت‏ها و طاغوت‏ها مى‏باشد. «لا أخاف ما تشركون» (ترس موهوم از بت‏ها، سبب پافشارى و تعصّب بر بت‏پرستى بود)

 8 - تأثير و نقش هر پديده‏اى وابسته به اراده خداوند است. «لا أخاف ما تشركون به الاّ ان يشاء ربّى»

 9- ربوبيّت، سزاوار كسى است كه احاطه‏ى علمى دارد. «وسع ربّى كلّ‏شى‏ء علماً»

 10- حقيقت، امرى فطرى و وجدانى است كه براى شناخت آن، تذكّر كافى است. «أفلا تتذكّرون»

 نکات متن:

1. انسان همواره در حال انتخاب است و انتخاب درست متکی بر شناخت درست است  .

2. اگر بخواهیم دل بستگی های کوچک وپست ما را به خود جلب نکند بلکه مجذوب یک انتخاب و هدف بزرگ شویم باید شناخت درستی از خوبی ها و زیبائی ها داشته باشیم  .

3. داستان حضرت ابراهیم (ع) و نفی معبود ها و دلبستگی های کوچک توسط او، مثال روشنی است بر مدعای ما  .

4. او هر معبودی را که غروب و افول داشت دوست داشتنی و سزاوار دل بستن نمی دانست  .

5. از دیدگاه حضرت ابراهیم (ع) هر چیز که افول و غروب داشته باشد معلوم است که تحت سیطره و قدرت موجود دیگری قرار دارد  .

6. اموری مانند ستاره و ماه و خورشید که حرکت و طلوع و غروب دارند نمی توانند معبود ما باشند معبود ما کسی است که اینها را خلق کرده و بر طبق یک نظام خاصی آنها را به حرکت درآورده است . 

  تفکر  :

1. چه ویژگی در ماه ، ستاره و خورشید است که سبب می شود لایق پرستش نباشند ؟

ویژگی مشترک هر سه افول آنها استدلال حضرت ابراهیم این بود که چیزی که ناپایدار باشد و افول کند شایستگی پرستش را ندارد . 

 2. کدام جهت را برای زندگی خود برگزید ؟ دلیلش برای انتخاب این جهت چه بود ؟

حضرت ابراهیم (ع) از اینکه ستاره و یا ماه و یا خورشید را معبود خود قرار دهد بیزاری جست و فرمود : من روی خود را به سوی کسی می گردانم که آسمانها و زمین را پدید آورده است .

از دیدگاه حضرت ابراهیم (ع) هر چیز که افول و غروب داشته باشد معلوم است که تحت قدرت و سیطرهء موجود دیگری قرار دارد . معبود ما کسی است که این ها را خلق کرده است و بر طبق نظام خاصی آن ها را به حرکت در آورده است . 

 

ادامه دروس در آرشیو